سینماسینما، ندا قوسی
نوشتن یا فیلم ساختن برای کودکان، برخلاف آنچه به نظر میرسد، کاری بس خطیر و پراهمیت است، اما اصولا توجه چندانی بدان نمیشود و سرسری و گاه نابلدانه بدان پرداخته میشود و از کنارش گذر میگردد. از این روی کمتر پیش میآید از این نمونهها شاهکار باقی بماند.
آنتوان دوسنت اگزوپری، شاهکارِ «شازده کوچولو» را که در مورد کودکان است، موکدا برای بزرگسالان نوشته و در آن اشاره کرده که کتاب را برای کودکی «آدم بزرگها!» نگاشته است، کتابی که بارها و بارها خواندنش لطف دارد و حرفهای تازه برای فهمیدن. یا زندهیاد عباس کیارستمی، بزرگترین مولف سینمای ایران که اساسا برای کودکان و نوجوانان فیلم میساخت، چنان آثار ارزنده و ماندگاری در این زمینه به جای گذاشته که سالها و سالها هم بگذرد، میتواند نماد و شمایل پرداختن بدین مقوله بهسزا باشد. نگاه این کارگردانِ فقید کاملا جهانشمول و فرامرزی است، انسانهای او حرفهایی انسانی را با زبانی بیادا، در فضایی ساده و بیغلوغش تصویر میکنند، به گونهای که انگار صدها سال بعد هم، در هر کجای دنیا، حرفهای لطیف و نغز آثارش، حرف دل است و لاجرم دلنشین و مطلوب. اما همه همیشه توان و قدرت ساخت چنان دنیاهای همهجانبهای را ندارند و متاسفانه برای کودکان و نوجوانان نسنجیده و بیتامل میسازند و میپردازند.
فیلم سینمایی «ب۱۲» اثری سینمایی است که میخواهد روابط انسانی را با تلاشی نوجوانانه موشکافی کند، ولی نهچندان عمیق و اندیشهبرانگیز از آب درآمده. فیلم بسیار سطحی به تصویر کردن دنیای دو نوجوان روستایی میپردازد که هدفی قشنگ و مهم دارند. خریدن آمپول برای مادربزرگِ یکی از این دو موضوع اصلی این اثر سینمایی است که کارگردان آن با کمترین میزان وسواس و دقت آن را ساخته و پرداخته. فیلم در مورد فداکاری و ایثار دو دوست است که به هر شکل و قیمتی مسیری را آغاز میکنند که در آن قصد رسیدن به هدفی مشفقانه دارند؛ هدفی که پیشاپیش وسیله را توجیه میکند! مخاطب گمان میبرد قرار است جهانی ناب را ببیند که کودکانگی نماد انسانیت است، اما متاسفانه با وجود شروع خوب و نسبتا متناسب، رفتهرفته فیلم در ورطه پیشپاافتادگی و کممایگی میافتد و ساختگی بودن و ادا درآوردن آن را تبدیل به اثری کاملا خامدستانه میکند. بازی بچهها که اصلا چنگی به دل نمیزند و این امر بیش از آنکه نشان از عدم توانایی این دو نابازیگر باشد، علامت بیتوجهی کارگردان است. بازیهای بازیگران معروف همچون اصغر همت، محبوبه بیات یا صدرالدین حجازی نیز به داد فیلم که نمیرسد هیچ، بلکه از خودشان هم بعید است که عملکردی چنین نابلدانه را در کارنامهشان ثبت کنند. خلاصه اینکه «ب۱۲» نهتنها هیچ جذابیت بصری برای تماشاگر ایجاد نمیکند، بلکه نگاه سرسریاش به تمام امور مطرحشده، آن را از داشتن محتوای قابل تامل و توجه نیز دور میسازد. تنها مسئله و موضوعی که بهوضوح برای سازنده نیز مطرح بوده و موضوعیت اساسی داشته، روابط بین آدمهاست، و اساسا روابط بین کودکان و اولیایشان، روابط درستنشده و قاصری که باعث اتفاقات پیدرپی و ناگوار میگردد. عدم برقراری این ارتباطات بین نسلها در این فیلم توجه را جلب میکند، ولی سایر امور، خصوصا سیر منطقی داستان از آغار تا پایان، آنقدر کمبنیه و نارسا به نظر میرسد که فیلم سینمایی را تبدیل به کاری بهشدت کمرمق و ناتوان کرده است.
در مجموع وضعیت خود فیلم نیز مانند داستانش است، انگار قرار است هدف، که ساختن برای کودکان و نوجوانان است، و به واقع هدفی بهجا و ضروری است، وسیله را توجیه کند و اینچنین است که شاهد فیلمی میشویم که قهرمانانش دو کودک هستند که قصد و نیتی قشنگ دارند، ولی داستانی سست و بیحال، ماجرای آنها را برای ما تعریف و تصویر میکند.
منبع: ماهنامه هنروتجربه