واکنش «آقا اسفندیار»خواب تلخ به نبش قبر آقای کیارستمی

 امیریوسفیمحسن امیریوسفی . کارگردان نوشت:

از: آقا اسفندیار مرده‌شور فیلم سینمایی «خواب تلخ»

به: دکتر علی نوبخت، نماینده محترم مجلس و رئیس کمیسیون بهداشت
سلام علیکم، حضرت‌عالی درباره رسیدگی به پرونده پزشکی آقای کیارستمی مدتی قبل فرمودید باید دنبال کسی بگردیم که اجازه پرواز به آقای کیارستمی دادند. ولی هنوز از این کارآگاه‌بازی هدفمند جناب‌عالی رها نشده بودیم که حالا فرمودید امکان دارد در صورت ادامه شکایت فرزندان ایشان، به نبش قبر آقای کیارستمی نیاز باشد. آقای نوبخت من یک مرده‌شور ساده هستم ولی می‌دانم تهدید چیز خوبی نیست؛ قبول ندارید؟ از آقای دکتر ظریف بپرسید! از آنجایی که جناب‌عالی در آخرین لحظه وارد لیست معروف امید شدید و من هم به آن لیست رأی دادم و از معدود کسانی بودم که برای تبلیغ لیست امید جلوی دوربین رفتم و همه را به رأی‌دادن به آن تشویق کردم، خودم را علتی هرچند کوچک در نماینده‌شدن شما می‌دانم و مجاز به انتقاد از جناب‌عالی. باور کنید نمی‌خواهم رأی خودم را پس بگیرم؛ چون دیگر سنی از من گذشته است. ولی حق دارم که بگویم: آقای دکتر در گفتن جملات بعدی فقط کمی دقت کنید. جمله اول جناب‌عالی درباره اجازه پرواز در آسمان‌ها بود……  و جمله بعدی درباره اجازه دفن در زمین و می‌ترسم جمله بعدی درباره اجازه رفتن به وان «آب» یا اجازه ایستادن در مسیر «باد» باشد.

آقای دکتر نوبخت، شما نماینده همه مردم هستید، نه گروهی از آنها. می‌ترسم خدای ناکرده بعد از این، رندی خودسر پیدا شود و درباره این پرونده پزشکی عبارت مشهور «ناخوش خَر خورده!» را یادآوری تاریخی کند تا خیال همه راحت شود! ولی آن وقت در صورت تکرار این تشتت آرا و نظرات، مطمئن باشید این بار خودِ جامعه پزشکان سکوت نخواهند کرد و خواهان پاسخ‌گویی سریع و صریح کمیته بررسی این پرونده خواهند بود، چون هزاران پزشک زحمت‌کش و سوگندخورده این مملکت، اعتبار و شایستگی خود را قربانی بررسی‌نکردن خطای احتمالی یک پزشک و عمل سخیف یک دکتر محترمِ روپوش‌سفیدِ پلاکارد‌به‌دست، نمی‌کنند. حقیقت باید روشن شود و این به نفع همه است.
آقای دکتر نوبخت، هیچ‌کس مثل من قدر پزشکان خوب را نمی‌داند؛ مخصوصا برای کارگردان فیلمم که چهار سال پیش، تحت فشار کاری برای دریافت پروانه ساخت فیلم جدیدش تا پای سکته مغزی رفت ولی تنها کاردانی و وظیفه‌شناسی پزشکان حاذق مملکت جانش را نجات داد و او را زیر دست من نینداخت؛ هرچند بعید نیست  به‌زودی در راه گرفتن پروانه نمایش همان فیلم، نه از بیمارستان که از وزارت ارشاد روانه قبرستان شود!
آقای نوبخت، مطمئنا می‌دانید آقای کیارستمی جواهر بی‌بدیل و سعدی سینمای ایران بود که با وجود آمادگی و توانایی ساخت فیلم‌های جدید، مظلومانه به زیر خاک رفت. ولی مردمی که شما نماینده آنها هستید، با بدرقه باشکوهشان در تشییع جنازه استاد، کاری کردند که هنوز کسی نتوانسته هضم کند چگونه کارگردانی خاص و متفاوت، این‌چنین با اقبال و قدرشناسی مردم، آن هم در این سطح بالا، روبه‌رو می‌شود.
آقای نوبخت، در فیلمم به شوخی می‌گویم من یک‌جورهایی همکار حضرت عزرائیل هستم، او می‌کُشد و من می‌شورم! ولی مطمئن هستم حضرت عزرائیل قبل از گرفتن جان استاد کیارستمی، آه حسرت و تعجبی کوتاه کشید! اما مجبور بود مأموریت اجباری‌اش را انجام دهد و انجام داد.
خواهشمندم از منِ پیرمرد قبول کنید و تا مشخص‌شدن نتیجه بررسی پرونده پزشکی، به جملات خود بیشتر دقت کنید، چون این جملات هم در حافظه مطبوعات و هم در حافظه سینمای ایران و هم در حافظه رأی‌دهندگانِ هنوز امیدوار ثبت می‌شود؛ این را کسی می‌گوید که به شما رأی داد، بدون آشنایی با شما و تنها به امیدِ لیست امید. لازم دانستم حق شهروندی خودم را یادآوری کنم.
خداوند در آینده هیچ‌کس را ناامید نکند و همه ما را رحمت کند، الهی آمین!

منبع : روزنامه شرق

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 22265 و در روز یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت 12:42:13
2024 copyright.