یک میلیون بازدید از سایتهای مستهجن بنا بر آمار یکی از استادان دانشگاه تهران، نشان از چه دارد؟ بله، نشان از بحران دیگری دارد که در زیر پوست شهر در حال پیشروی است و طبق معمول نهتنها این عارضه را کتمان میکنیم، بلکه قاعدتا تمامی این میزان بازدیدکننده را منحرف خواهیم خواند و خب بهسلامتی طبق معمول صورتمسئله را با این روش پاک کردهایم! در چهار دهه گذشته به پنهانکردن میزان آسیبهای اجتماعی و نحوه رشد این آسیبها در لایههای زیرین جامعه عادت کردهایم و هیچگاه نخواستیم با اطلاعرسانی صحیح و هدفمند افکار عمومی را حساس کنیم و نتوانستیم این بیماریهای اجتماعی را درمان کنیم! یادمان میرود جامعه و علل بروز و ظهور این عارضههایش به تحقیق و پژوهش و اطلاع افکار عمومی از آسیبهای این عارضهها نیاز دارد و تا افکار عمومی به این آسیبها حساس نشوند، شانسی برای جلوگیری از بسط و گسترش عارضهها نداریم و پس از اطلاعرسانی به افکار عمومی، باید علل و ریشهها به صورت علمی تحلیل شود تا بتوان مراحل درمان را – با یک برنامه جامع در راستای توانبخشی جامعه در زمینه مسائل جنسی و اطلاعرسانی درباره این نیاز طبیعی – پیش برد و راههای طبیعی و در چارچوب آموزههای دینی را برای درمان این عارضهها دنبال کرد! درباره عوارض بحرانزای اجتماعی، خود را به ندیدن و نشنیدن زدن، نشانه بارز مدیریتی است که میخواهد در فضای مجازی جامعه آرمانی را برای خود تصویر کند تا بهزور به همه مردمان بگوید حالمان خوب است! (تلویزیون حکایتش همان فضای مجازی است؛ چراکه وقتی از خانه پایت را بیرون میگذاری شاهد جامعه دیگری هستی که با جامعه تلویزیونی ۱۸۰ درجه متفاوت است!) یک میلیون بازدیدکننده سایتهای مستهجن نشانه یک بیماری فراگیر است که به مسائل جنسی و محدودیتها به صورت زیرپوستی واکنش نشان میدهد و هر کدام از این بازدیدکنندهها وقتی به مرحله اعتیاد به این سایتها میرسند، بمبهای متحرکی هستند که همه را تهدید میکنند. تهدیدی که نشاندهنده فوران نیازهای جنسی است که جامعه و مدیریت اجتماع به جز نهی و پنهانکاری راهحل دیگری برایش ندارد و افزایش طلاق و ازدواج سفید، نشانههای بهکارافتادن این بمبها هستند که در جایجای شهرها و روستاها در حال انفجار است. بترسیم از اینکه تعداد معتادان به این سایتهای مستهجن به میزانی برسد که از هر هشتاد ایرانی یکی به این وضعیت اعتیاد داشته باشد. هر کدام از این معتادان بهراحتی میتوانند به دلیل جذابیتهای جنسی و دیداری، لشکری از طرفداران این نیاز اولیه بشری را بسیج کنند و آنجاست که دیگر خیلی دیر شده است! مواجه با آسیبهای اجتماعی تنها با شعار سامان نمییابد و باید راههای علمی و کارشناسی با اتکا به فقه پویا و بهروز را جویا شویم تا بتوانیم جامعه جنسی را مدیریت کنیم که دنبال پاسخهایش در شبکههای مجازی نباشد! در قدم اول بپذیریم صحبت از مسائل جنسی و راههای مواجهه علمی با آن تابو نیست و چارهای نداریم که جواب روشن به سؤالات نسلی بدهیم که هنوز ذهنش بهشدت درگیر سؤالات جنسی است که پاسخش در این زمانه با فقه پویا و نظرات کارشناسی و علمی باید داده شود و نه با ندیدن و نشنیدن و منحرفخواندن صاحبان سؤالات… . تا دیر نشده -که تا حدودی شده است – متولیان کشور و مراجع دینی با تکیه بر فقه پویا و علوم جامعهشناسی روز پاسخهای روشن را دراینباره پیدا کنند؛ چراکه باید برای مهار این نیاز به صورت طبیعی رفتار کرد و این طبیعی رفتارکردن چالشی جدی برای دولت است و چارهای جز واردشدن به آن نداریم… .
منبع: شرق