جواد طوسی
به گزارش سینماسینما؛ جشنواره «سینماحقیقت» روز گذشته به کار خود پایان داد. نفس برگزاری اینگونه جشنوارهها در ایجاد رقابت سالم فرهنگی و بسترسازی برای افرادی با دغدغههای مشترک در جهت محکزدن خود و… روشن نگاهداشتن چراغ سینما (در اینگونه تکثرگرایی موضوعی و ساختاری) میتواند ارزشمند و سازنده باشد. اما چه بهتر که از این فرصتها بیشترین استفاده را برای رسیدن به نقطه مطلوب و آرمانی داشته باشیم. قاعدتا بسندهکردن به تقسیمبندیهای متداول برنامه اعم از بخش مسابقه، خارج از مسابقه، جنبی و… و چند جلسه نقد و بررسی، نمیتواند حق مطلب را ادا کند. حضور جریانساز جشنوارههایی از این دست نیاز به برنامهریزی مستمر در طول سال دارد. هر جشنواره موضوعی میباید با شرایط عینی دوران خودش تعریف و اجرا شود. اگر رکن اصلی جشنواره «سینماحقیقت» را پرسهزنی در حوزه سینمای مستند بدانیم، باید در جهت آسیبشناسی بهموقع این سینما بیشترین تلاش را برای هویتمندی معاصرش داشته باشیم. تکثرگرایی با درنظرگرفتن مباحث و موضوعات مبتلابه جامعه و سوژههای مطرح در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ورزشی، آموزشی، علمی و… توجه به جنبههای کیفی کار میباید بهدرستی معنا شود و به یک مسیر هدفمند عملی و اجرائی برسد. در همین جشنواره اخیر «سینماحقیقت» میشد همایشی برای پرداختن به این مهم از جنبههای مختلف صورت گیرد. مثلا با الگوقراردادن فیلمهای شاخص و تأثیرگذار و قابلبحثی چون «اربعین» و «باد جن» ناصر تقوایی، «اون شب که بارون اومد»، «قلعه»، «ندامتگاه»، «تهران، پایتخت ایران» و «پیکان» کامران شیردل، «جام حسنلو» و «کودک و استثمار» محمدرضا اصلانی، «شهرک فاطمیه» (این فیلمها رو به کی نشون میدید) و «زیر پوست شهر» (مستندی درباره آسیبپذیری قشر نوجوان رو بهرشد طبقه متوسط جامعه شهری در زمینه اعتیاد) رخشان بنیاعتماد و… شماری از آثار پرویز کیمیاوی و خسرو سینایی، به مقایسه گذشته و حال سینمای مستند در حوزههای گوناگون پژوهشی، مردمشناسانه و قومنگارانه، اجتماعی و… میپرداختیم. آیا در چرخه تولید فعلی مستندگرایی همه این شیوهها و سبکهای کلاسیک و نوین مستندگرایی پوشش داده شدهاند؟ اگر پاسخ منفی است، این خلأ به چه عواملی
باز میگردد؟ طبیعتا در غیبت بخش خصوصی توانمند میباید در شرایط موجود، مکانهایی چون «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» در سرمایهگذاری و تولید اینگونه فیلمها پیشقدم شود. اتاق فکر و شورای سیاستگذاری این مرکز با درنظرگرفتن بودجه و بضاعتهای خود میباید ضرورتها و اولویتها را در نظر بگیرد و درعینحال جسور و خطشکن باشد و به عنصر «جذابیت» در این نوع سینما اهمیت بدهد. موضوع نو و بکر، ریتم و ضرباهنگ و بیان ساختاری مناسب و… میتواند در افزایش هرچهبیشتر مخاطب سینمای مستند نقشی مؤثر داشته باشد و مهمترین نکته اینکه مستندساز این زمانه میباید دیدگاه و دغدغه داشته باشد و رسانه و جامعهاش را خوب بشناسد. در سینمای مستند جایی برای خودشیفتگی، خودنمایی و تخلیهشدن درونی نیست. چه اشکالی داشت که در این دوره جشنواره، از جامعه منتقدان به شکلی درست و برنامهریزیشده و درعینحال آبرومندانه دعوت به عمل میآمد تا در کنار مشاهده آثار بخشهای جشنواره با فیلمسازان و علاقهمندان سینمای مستند، روبهرو و آشنا میشدند و این ارتباط تفاهمآمیز نگاه آنها را نسبت به «سینمای مستند» جدیتر و عمیقتر میکرد ولی میبینیم که این فرصتها بهراحتی از دست میرود و برای حضور ریشهدار و مؤثر و مداوم فیلم مستند در کلیت جامعه و فضاهای رسانهای و عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی و آموزشی فکر اساسی نمیشود. آیا همین ناصر تقوایی عزیز با آن پیشینه درخشان در فیلمسازی مستند را نمیتوان برای حضور و فعالیت دوباره در این حوزه ترغیب کرد و موی دماغش شد؟ چرا وزارت ارشاد بودجه مشخصی را برای موزه سینما در جهت ساخت و تولید مستندهای پرتره از اهالی شاخص و تاریخساز سینما اختصاص نمیدهد؟… حکایت همچنان باقیست؟
منبع: شرق