فاطمه قاسم آبادی در کیهان نوشت :
حدود چهار ماهی میشود که جدیدترین ساخته «تاد فلیپس» کارگردان هالیوودی، توانسته گیشه را به تسخیر خود در بیاورد. فیلم «جوکر» که با درونمایههای اعتراضی به وضع قشر متوسط و درمانده ساخته شده، توانسته سیل مردم را در ماههای اخیر به سمت سینماها بکشاند و هر روز به رقم فروش خود بیفزاید.
در حال حاضر و با توجه به خشم مردم دنیا و بهخصوص مردم اروپا و بعد از آن آمریکا، نسبت به نظام سرمایهسالار و فشارهای روزافزون این سیستم بر زندگی مردم عام، اینبار تهیهکنندگان هالیوودی به فکر افتادند تا با استفاده از همین خشم و ناامیدی، پروژه جدید خود را استارت بزنند.
«جوکر» در واقع فیلمی است که هنرمندانه، وضعیت وخیمی را که بهخاطر سلطه سرمایهداران بهوجود آمده، به تصویر میکشد و از همین موضوع استفاده میکند تا مخاطب را به سمت سینماها بکشاند و سود هنگفتی به جیب سرمایهداران هالیوودی بریزد. فیلم اما در روند خود به هیچ وجه قرار نیست ضدسرمایهداری عمل کند و تنها عصبانیت مردمی را نشان میدهد که خودشان هم نمیدانند چه میخواهند ولی وضعیت فعلی هم امانشان را بریده است!
ساخته جدید تاد فلیپس علاوهبر فروش بالایی که تا بهحال داشته، موفق شده در جشنوارههای مختلف برنده و نامزد جوایز مختلف شود و بهعنوان یکی از رقبای بزرگ مراسم اسکار سال آینده میلادی، شناخته شود.
جوکر متولد میشود
جوکر (Joker) نام فیلمی است در ژانر درام، روانشناسی و اجتماعی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی تاد فلیپس، محصول سال ۲۰۱۹ آمریکا.
داستان فیلم در سال ۱۹۸۱ اتفاق میافتد و مرد ۴۰ سالهای به نام «آرتور فلک» را نشان میدهد که به همراه مادر خود «پنی» در شهر گاتهام زندگی میکند. آرتور بهعنوان دلقک در مهمانیهای مختلف ظاهر شده و خرج خود را اینگونه درمیآورد. در همین حین شهر گاتهام با جرم و جنایتهای سازمانیافته مواجه شده و فقر، بیکاری، رکود اقتصادی و… مردم شهر، از جمله آرتور را آزار میدهد.
آرتور که به یک اختلال عصبی «ناخویشتنداری عاطفی» دچار است، در مواقعی که کنترل خود را از دست میدهد، بهطرز هیستری و بدون توقف میخندد. در نهایت این شخصیت بعد از وقایع متعدد از جمله مورد حمله قرار گرفتن توسط سارقان و نوکیسگان گاتهام، تصمیم میگیرد که زندگی خود را تغییر دهد و این اقدامات او به مرور، منجر به شورش مردم فقیر علیه ثروتمندان در گاتهام میشود….
به تعبیر بهتر جوکر آمریکایی، ضدنظام سرمایهسالار نیست و به جایش کنار این نظام زندگی میکند وتنها کمی آن هم محض خوشگذرانی، گرد وخاک به پا میکند.
تحقیر اعتراضات مردمی
با بیشتر شدن تفکر سرمایهسالاری و تسلط آن بر زندگی مردم عام، در سراسر دنیا و به زیر رفتن قشر متوسط و نابودی قشر مستضعف، کاملاً طبیعی است که فیلمی مانند «جوکر» در این برهه زمانی خاص، بهشدت مورد استقبال قرار بگیرد البته فیلم به موضوعاتی که دغدغه غرب است توجه ویژه داشته است برای مثال فرزندخوانده بودن آرتور فلک و تجاوز به او در کودکی و خیال این مطلب که فرزند حرامزاده تماس وین سرمایهدار است و… از جوکر پکیجی از عقدهها و دردهای قابل لمس، برای مخاطب غربی میسازد.
با در نظر گرفتن ناکارآمدی دولتهایی که تفکر سرمایهسالار به آنها یا مسلط است و یا نفوذ کرده، میتوان گفت که جوکر نه تنها برای مخاطب غربی که برای مخاطب شرقی زخمخورده از این تفکر هم آشنا جلوه میکند.
از همان ابتدای داستان در فیلم بیننده با شهری روبهرو است که بهخاطر عدم کفایت شهردارش رو به ویرانی است و مردمش از این همه بیتدبیری و بیتفاوتی به تنگ آمدهاند. این شروع قابل لمس باعث میشود که هر بینندهای که در این دنیا زندگی میکند بخواهد پای داستان بنشیند و عاقبت این شهر را نگاه کند!
شخصیت جوکر که به نوعی در ابتدای داستان نمادی از قشر متوسط است، از همان سکانسهای آغازین در عذاب نشان داده میشود و مانند پروانهای که سعی دارد از پیلهای که به دور خود پیچیده خارج شود، مرتب در حال پیچیدن به خود است. این شخصیت عقبمانده از کاروان تجملاتی جامعه، که استخوانهایش از زیر پوست زرد و نزارش بیرون زده، در این دنیای بیرحم تنها مانده و هیچ نقطه اتکایی ندارد، بنابراین وقتی میفهمد که ممکن است فرزند نامشروع تماس وین باشد، ناگهان جرقهای از امید در دلش روشن میشود و به همین خاطر به سینما میرود تا با مثلا پدرش دیدار کند ولی در این دیدار آرتور با حقایق تلختری مواجه میشود و آخرین پوسته اعتمادش به مردم هم ترک بر میدارد.
صحنههای مربوط به سالن سینما در حالی که ثروتمندان به هنرنمایی چارلی چاپلین در شخصیت آواره و همیشگیاش میخندند و در همان موقع تظاهرات مردم فقیر بیرون از درهای سینما در حال جریان است، به خوبی توانسته بیتفاوتی قشر سرمایهدار را به تصویر بکشد و نشان از این دارد که سرمایهداران تنها زمانی حاضر به دیدن فقرا هستند که آنها را مانند شخصیت آواره چاپلین بخندانند، نه اینکه از آنها حقشان را مطالبه کنند و علیه ظلمشان فریاد بزنند.
در سراسر فیلم «جوکر»، مخاطب توده مردم عصبانی و معترضی را میبیند که نه دقیقاً میدانند چه میخواهند و نه رهبر و سردسته عاقلی برای پیگیری مطالبات خود دارند. این جماعت در فیلم بهصورت مردمی به تصویر کشیده میشوند که سردرگمند و تنها وضعیت فعلی را دوست ندارند!
این نوع نگاه به اعتراضات مردم نسبت به نظام سرمایهداری دقیقاً در جهت حفظ همین تفکر بهوجود آمده و همیشه معترضین را جماعت کوری نشان میدهد که بهخاطر مشکلات، دیگر توانایی دیدن حقیقت زندگی، که ساختن و سازگاری با نظام سرمایهداری است را، ندارند….
این مسئله مخصوصاًً با توجه به اعتراضات پایدار مردم فرانسه که ماههاست به سیاستهای سرمایهداری در کشورشان معترض هستند و هر بار دولت فشار بیشتری به آنها میآورد و حتی به یکی از مطالباتشان هم نرسیدهاند، قابل توجه است.
در نهایت فیلم «جوکر» با یک پایان باز در حالی تمام میشود که تماس وین و همسرش به دست دلقکی که ماسک زده کشته میشوند و پسرشان «بروس» کوچک یا «بتمن» آینده، که بازمانده آن خانواده ثروتمند یا به تعبیری وارث نظام سرمایهداری است، بالای سرِ پوسته قدیمیاش که پدر و مادرش هستند، ایستاده و قرار است که برای تمام کردن این اغتشاشات و ناآرامیها در آینده اقدام کند….