تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۶/۰۳ - ۱۷:۱۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 94837

 علی رستگار در جام جم نوشت :

۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طی کودتایی که با همکاری دستگاه های جاسوسی آمریکا و انگلیس و مشارکت دربار پهلوی و اراذل و اوباش انجام می شود، دولت دکتر محمد مصدق سقوط می کند؛ سقوطی که با تکیه بر شواهد و اسناد تاریخی به نظر می رسد از مدت ها قبل و از زمان اعتماد به خارجی ها و آمریکا و انگلیس استارت خورده بود. مستند «آقای نخست وزیر» روایتی است از ۲۸ ماه نخست وزیری دولت ملی دکتر مصدق؛ روایتی که تجربه ملت ایران را برای نسل امروز بازگو می کند؛ روایتی که همه می دانند ولی کسی یارای گفتنش را ندارد. محمدرضا امامقلی، کارگردان این فیلم مستند که نمایش آن با مخالفت هایی هم همراه شده در گفت وگو با جام جم به سوالات ما درباره این اثر و ضرورت ساخت آن پاسخ می دهد.

«آقای نخست وزیر» در سال ۹۴ کلید خورد. آیا همزمانی تولید این فیلم با مذاکرات برجام، عامدانه بود و ضرورت ساخت آن متمرکز بر همین موضوع است؟
یکی از دلایل ساخت این فیلم همین مساله ای است که به آن اشاره کردید، اما مسلما تنها دلیلش نبود، بلکه بیشتر دنبال طرح این موضوع بودیم که تاریخ روابط ما با آمریکا چگونه بوده است.
این مساله ما بود.در بین این رفت و آمدها و مطالعاتی که داشتیم، به نظرم برهه ملی شدن صنعت نفت خیلی خاصی بود که چندان به آن پرداخته نشده بود. ضمن این که این سال ها به لحاظ بافت زمانی و شرایط مذاکرات هسته ای هم شباهتهایی با آن دوره داشت. طبیعتا ما به دنبال عبرتهای تاریخی بودیم که این عبرت های تاریخی هم با مذاکرات مصادف شده بود. همچنین هیچ مستند داخلی وجود نداشت که تا این حد به جزئیات مذاکرات ملی شدن صنعت نفت و نقش دکتر مصدق بپردازد. مهمتر از همه هیچ فیلمی هم تا این حد به نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد نپرداخته بود. همه اینها باعث شد تا به این سمت برویم که یک مستند بلند را در این رابطه داشته باشیم.

برخی تصاویر و فایل های صوتی دکتر مصدق را برای اولین بار در این فیلم می بینیم. چقدر در زمینه تحقیق و پژوهش، منبع داشتید؟ 
ما در سه حوزه، تعریف پژوهش کردیم؛ یکی پژوهش مکتوب بود از جمله کتاب ها، مقاله ها و پایان نامه هایی که در زمینه ملی شدن صنعت نفت در دوره دکتر مصدق منتشر شده بود، چه از سوی موافقان و چه از سوی افرادی که به او نقد داشتند. وقتی به یک داده مطلوبی در این زمینه رسیدیم، سراغ مطالعات بین فردی رفتیم که مصاحبه های قبل از تصویربرداری ما با تاریخ پژوهان بود. بعد از این سراغ منابع صوتی و تصویری رفتیم که عموما از آرشیو مرکزی سازمان صداوسیما بود که همکاری خوبی را با ما داشتند. مرکز اسناد، موسسه مطالعات تاریخ معاصر و فیلمخانه ملی و آرشیو روزنامه های کیهان و اطلاعات هم کمک خیلی خوبی در این خصوص به ما کردند. بخش عمده ای از آن تصاویر دیده نشده هم تصاویر اینترنتی بود.

آیا برای این که متهم به قضاوت یکطرفه نشوید، کمتر سراغ آیت الله کاشانی در این مستند رفتید؟ اساسا چقدر یک فیلمساز در یک مستند تاریخی و سیاسی، مجاز به موضعگیری و قضاوت است؟
طبعا هر متن رسانه ای که تولید می شود، مسئولیت چارچوب بندی آن به عهده کسی است که آن را خلق می کند. سعی ما در این مستند بر این بود که یک چارچوب بندی دقیق و براساس حقایق موجود تاریخی و بدون سوگیری داشته باشیم تا هرآنچه حقیقت است را بازنمایی کنیم، چون هر متن رسانه ای و مستندی، یک بازنمایی از واقعه است. بازنمایی ما از اتفاقات ۲۸ مرداد و نقش دکتر مصدق، همین است که در این مستند می بینید. بخشی از پژوهش های ما تاریخ شفاهی بود که افراد در آن حرف می زنند. اما درباره این که چرا کمتر به آیت ا… کاشانی پرداخته ایم، باید بگویم که اولا فیلم درباره عملکرد دکتر مصدق است، پس طبیعی است که به نسبت به ویژگی ها و نقش آیت ا… کاشانی پرداخته شود و فقط در حد لزوم به آن پرداخته ایم. نکته دوم این است که افرادی که در دسترس ما بودند و با ما همکاری کردند، همین افرادی بودند که در فیلم دیدید. ما خیلی دوست داشتیم که دو فرزند آیت ا… کاشانی هم در فیلم حضور داشته باشند که حاضر به مصاحبه نشدند. سایر عزیزانی هم که منتسب به جبهه اسلام گرا بودند، در دسترس نبودند.آقای محمدمهدی عبدخدایی تنها بازمانده فدائیان اسلام بود که در فیلم هم حضور دارند. مطمئنا اگر فرد دیگری از جبهه فدائیان اسلام در قید حیات بودند، سراغشان می رفتیم. قید مهم ما برای مصاحبه این بود که سراغ تاریخ پژوه ها نرویم، بلکه سراغ افرادی برویم که خودشان در آن واقعه تاریخی بودند و آن را درک کردند، یعنی تاریخ شفاهی رسمی.

ترکیب مصاحبه شونده ها هم جالب است؛ سیدحسین موسویان، داوودهرمیداس باوند، محمدمهدی عبدخدایی، ابراهیم یزدی، عبدالعلی ادیب برومند، محمد توسلی و … راضی کردن این افراد برای گفت وگو سخت نبود؟
هم بله و هم خیر. بله به جهت این که کلا مصاحبه و هماهنگ کردن افراد برای این کار، سخت است. خیر از این بابت که واقعا ما صادقانه عمل کردیم و در این فیلم حسن نیت داشتیم. درست برخلاف نظر دوستانی که برچسب می زنند و معتقدند ما به دنبال بازنمایی اندیشه های سیاسی جریان و طیف و جناح خاصی در کشور هستیم. ما واقعیت را با این آقایان مطرح کردیم و به ایشان گفتیم که چه کار خواهیم کرد و حتی بعد از کار، هم نسخه ای از فیلم را به تمامی مصاحبه شونده ها نشان دادیم.

چقدر قائل به اهمیت نقش هنر و بویژه سینما در دیپلماسی هستید؟ احیانا به پخش جهانی «آقای نخست وزیر» در منطقه، اروپا و آمریکا هم فکر کرده اید؟
سینما چون یک زبان بین المللی است، باید هم برد بین المللی داشته باشد. یکی از کارکردهای سینما این است که بایدنقش یک پیام رسان را به اقصی نقاط دنیا بازی کند. ترجمه و زیرنویس این فیلم در مرحله نهایی است و تلاش می کنیم فیلم را به کشورهای خارجی ارسال کنیم.البته برای شرکت در جشنواره های خارجی با مشکل کپی رایت روبرو هستیم، چون در فیلم از برخی تصاویر آرشیوی اینترنتی استفاده شده است. دلیل اصلی آن هم این است که ما را تحریم کرده اند و بخشی از تصاویری را که نیاز داشتیم به ما ندادند. ما هم فقط از بخشهایی استفاده کردیم که خودشان به صورت دمو در فضای اینترنت قرار داده بودند. به هرحال همانطور که گفتید، معتقدم سینما خیلی می تواند در دیپلماسی عمومی و فرهنگی موثر باشد و امیدوارم این موضوع روز به روز در کشور ما رونق بگیرد و با این دید هم به سینما و حوزه فیلم نگاه شود.

ظاهرا جشنواره سینماحقیقت هم فیلم شما را به دلایلی نپذیرفت. این مساله صحت داشت؟
بله و متاسفانه دلیل متقنی هم برای آن ارائه نشد. ما خیلی سعی کردیم و با دبیرخانه و روابط عمومی جشنواره هم تماس گرفتیم، اما دوستان هیچ دلیل قانع کننده ای را ارائه نکردند و با گفتن جملاتی از این قبیل که فیلمتان سیاسی و آرشیوی است، فیلم ما را نپذیرفتند.اما در همین دوره های سینماحقیقت شاهد حضور فیلم های سیاسی بوده ایم که از صحنه های آرشیوی هم استفاده کردند. به ما می گفتند شما که به لحاظ فنی کاری نکرده اید، یک سری آرشیو را جمع کرده اید و یک سری هم مصاحبه گرفته اید! درصورتی که گونه ای از فیلم مستند همین است.

اما در جشنواره فیلم عمار خوب دیده شدید.
در جشنواره عمار فیلم به نمایش درآمد، اما اتفاقا آنجا هم خوب دیده نشد و فیلم حتی به بخش مسابقه هم راه پیدا نکرد. هم روزنامه کیهان و هم شرق، هر دو موافق با انتشار چنین اثری نبودند و روی خوش به ما نشان ندادند. چه نزدیک بود در تحریریه شرق ما کتک بخوریم، چون دوستان از این فیلم و پیام کلی آن برآشفته شده بودند و چه در کیهان که آقای سعید مستغاثی با نوشتن مطلبی با تیتر «جذب به بهای تحریف تاریخ» ما را موردنوازش قرار داد.

حالا که یک فیلم درباره دکتر مصدق و نقش او در تاریخ معاصر ایران ساخته اید، نظر خودتان درباره این شخصیت مهم تاریخی چیست؟ 
چون ما انسان ها غیر از ائمه معصومین(ع)، معصوم نیستیم، طبیعتا خطا می کنیم. نظرم این است که آقای دکتر مصدق هم مثل خیلی از سیاستمداران دیگر در زندگی خود اشتباه کردند، خطا کرده اند و مرتکب اشتباه شده اند. اما به تناسب وزن آدم ها، اشتباهات آنها هم می تواند اثرگذار باشد. گاهی فردی از شهروندان یک اشتباه می کند، ممکن است آنقدر تاثیر منفی نداشته باشد، اما وقتی کسی در قامت نخست وزیری اشتباه می کند، به نظرم تاثیر خیلی مهم تری خواهد داشت. حالا اگر این اعتماد و اشتباه به جایی برسد که در یک کشور کودتا شود، ابعاد بزرگ تری پیدا می کند.

آقای دکتر مصدق مثل خیلی از سیاستمداران دیگر خدمات زیادی داشتند، اشتباهاتی را هم داشتند. نظرم این است که اگر اسطوره انگاری برای سیاستمداران اتفاق بیفتد، ما به بیراهه می رویم. ما درباره همه سیاستمداران باید واقع نگر باشیم.
اگر من مستندساز سراغ یک شخصیت سیاسی می روم، به این دلیل است که باب گفت وگو را درباره او، بخش هایی از تاریخ و جامعه باز کنم. اگر این فیلمی که ساخته شد، توانسته باشد، باب گفت وگو را درباره دکتر مصدق و عملکردش باز کند، من به هدفم رسیده ام. جا دارد اینجا از مدیر محترم شبکه سه سیما که این مستند را پخش کردند، تشکر کنم، آن هم در شرایطی که مخالفت ها و ممانعت هایی برای نمایش این اثر وجود داشت.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها