عطیه موذن در ضمیمه قاب کوچک جام جم نوشت :حالا تقریبا همه مردم و حتی مجریان و شومنهای تلویزیون تکتک تاکشوها و برنامههای گفتوگومحور و مسابقههای خارجی را اگر به صورت پیگیر تماشا نکنند اما میشناسند؛ از برنامههای تلویزیونی الن شو
تا جیمی فالن و جیمز کوردن تا دیگر چهرهها و حتی بخشی از برنامهسازان، شوخیهای این چهرهها را در تاکشوها و برنامههایشان اجرا میکنند تا بتوانند به همان سرگرمکنندگی و جذابیت باشند اما باز هم نه به آنها نزدیک میشوند و نه میتوانند مخاطب را سرگرم کنند. بهویژه که بیشتر به برنامههای زردی تبدیل میشوند که صرفا برخی اتفاقات این تاکشوها را تقلید کرده یا به دلیل تفاوتهای فرهنگی تغییر دادهاند.
رامبد جوان، مجری و کارگردان خندوانه یکی از اتفاقاتی را که توانست در این برنامه راهاندازی کند استفاده از همین بازیها بود که بخشی از همان برنامههای جهانی الگو گرفته بود و بخشی را هم با تغییراتی به بازیهای عمومی برای همه مردم تبدیل کرد. مردمی که با بازیها و مسابقات او همراه میشدند و به نوعی میدان بازی خندوانه تنها منحصر به استودیوی برنامه نبود، بلکه فراتر از قاب تلویزیون این بازیها به دل بسیاری از خانوادهها راه یافت.
اما ارزش افزوده این بازیها در خندوانه شکستن برخی کلیشههای ذهنی نسبت به چهرههای سیاسی و فرهنگی و… بود. در این برنامه، مهمانانی با بازیها همراه شدند که شاید پیش از این تصویر اتوکشیده و فرهیختهای از آنها داشتیم. شخصیتهایی که حتی بیشتر به واسطه گفتوگو درباره فعالیتهای رسمی خود در حوزه ادبیات و فرهنگ و هنر به برنامهها دعوت میشدند و حالا رامبد جوان توانسته بود آنها را به برنامهای بیاورد که قرار نیست وجهی که همیشه از آنها دیدهایم به چشم بیاید.
مثلا شاید غلامعلی حداد عادل را جز در مراسم رسمی و گفتوگوهایی فاخر و فرهیخته درباره ادبیات ندیده باشید اما او در این برنامه حضور یافت و شوخیهایی بین او و جنابخان شکل گرفت که شاید این میزان از طنازی پیش از این دیده نشده بود. یا شخصیتهای اتوکشیدهای که شما هیچگاه در مخیلهتان هم نگنجیده است که این آدمها هم میتوانند بخندند، تفریح و حتی با فرزندانشان در خانه بازی کنند. اما همین شخصیتها در مقابل قاب دوربین قرار گرفتند و دست به بازی شدند و اتفاقا دیدن آنها در این قاب جالبتر از هرکمدین و بازیگر و چهره دیگری بود. بازیهایی که شاید نیازی نیست خیلی هم حرکتی و پویا باشد و تنها با یک نقاشی یا حدس زدن یا پانتومیم این تصویر ثابت از آنها بهم خورد.
شاید تصور شود همین بازیها هم اتفاق جدیدی نبوده است و پیش از این در برنامهها و تاکشوها دیده شده است مثلا پانتومیم که رامبد آن را با نام ادابازی مطرح کرد اگرچه با فیلم «درباره الی» به بخشی از جمعهای دوستانه راه یافت اما با خندوانه بود که عمومیتر شد و تقریبا کسی نبود که یک بار در جمعهای فامیلی سراغ پانتومیم نرفته باشد و هنر رامبد همین بود که خیلی از بازیها را به بخشی طبیعی از جزیان زندگی و حتی یک برنامه سرگرمکننده و مفرح تبدیل کرد.
تا جیمی فالن و جیمز کوردن تا دیگر چهرهها و حتی بخشی از برنامهسازان، شوخیهای این چهرهها را در تاکشوها و برنامههایشان اجرا میکنند تا بتوانند به همان سرگرمکنندگی و جذابیت باشند اما باز هم نه به آنها نزدیک میشوند و نه میتوانند مخاطب را سرگرم کنند. بهویژه که بیشتر به برنامههای زردی تبدیل میشوند که صرفا برخی اتفاقات این تاکشوها را تقلید کرده یا به دلیل تفاوتهای فرهنگی تغییر دادهاند.
رامبد جوان، مجری و کارگردان خندوانه یکی از اتفاقاتی را که توانست در این برنامه راهاندازی کند استفاده از همین بازیها بود که بخشی از همان برنامههای جهانی الگو گرفته بود و بخشی را هم با تغییراتی به بازیهای عمومی برای همه مردم تبدیل کرد. مردمی که با بازیها و مسابقات او همراه میشدند و به نوعی میدان بازی خندوانه تنها منحصر به استودیوی برنامه نبود، بلکه فراتر از قاب تلویزیون این بازیها به دل بسیاری از خانوادهها راه یافت.
اما ارزش افزوده این بازیها در خندوانه شکستن برخی کلیشههای ذهنی نسبت به چهرههای سیاسی و فرهنگی و… بود. در این برنامه، مهمانانی با بازیها همراه شدند که شاید پیش از این تصویر اتوکشیده و فرهیختهای از آنها داشتیم. شخصیتهایی که حتی بیشتر به واسطه گفتوگو درباره فعالیتهای رسمی خود در حوزه ادبیات و فرهنگ و هنر به برنامهها دعوت میشدند و حالا رامبد جوان توانسته بود آنها را به برنامهای بیاورد که قرار نیست وجهی که همیشه از آنها دیدهایم به چشم بیاید.
مثلا شاید غلامعلی حداد عادل را جز در مراسم رسمی و گفتوگوهایی فاخر و فرهیخته درباره ادبیات ندیده باشید اما او در این برنامه حضور یافت و شوخیهایی بین او و جنابخان شکل گرفت که شاید این میزان از طنازی پیش از این دیده نشده بود. یا شخصیتهای اتوکشیدهای که شما هیچگاه در مخیلهتان هم نگنجیده است که این آدمها هم میتوانند بخندند، تفریح و حتی با فرزندانشان در خانه بازی کنند. اما همین شخصیتها در مقابل قاب دوربین قرار گرفتند و دست به بازی شدند و اتفاقا دیدن آنها در این قاب جالبتر از هرکمدین و بازیگر و چهره دیگری بود. بازیهایی که شاید نیازی نیست خیلی هم حرکتی و پویا باشد و تنها با یک نقاشی یا حدس زدن یا پانتومیم این تصویر ثابت از آنها بهم خورد.
شاید تصور شود همین بازیها هم اتفاق جدیدی نبوده است و پیش از این در برنامهها و تاکشوها دیده شده است مثلا پانتومیم که رامبد آن را با نام ادابازی مطرح کرد اگرچه با فیلم «درباره الی» به بخشی از جمعهای دوستانه راه یافت اما با خندوانه بود که عمومیتر شد و تقریبا کسی نبود که یک بار در جمعهای فامیلی سراغ پانتومیم نرفته باشد و هنر رامبد همین بود که خیلی از بازیها را به بخشی طبیعی از جزیان زندگی و حتی یک برنامه سرگرمکننده و مفرح تبدیل کرد.