لیلا ارشد ـ عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان
نقش رسانهها بهخصوص رسانه ملی که دهها میلیون بیننده دارد و به همین واسطه تأثیر قوی و بسزایی روی مخاطبان خود میگذارد، در حوزه آموزش و نیازهای کودکان بسیار مهم است. بهعبارت دیگر تلویزیون و رادیوی ایران باید در این بخش بهروز باشد و بتواند در کنار برنامههای سرگرمکننده، به سؤالات و مسائل ذهنی کودکان پاسخ دهد. بهطور نمونه برنامههایی که افرادی مانند ایرج طهماسب یا مرضیه برومند در حوزه کودک و نوجوان میساختند چنین ویژگیهایی را داشتند و در کنار جذابیت تصویری و ساختاری به دانش و آگاهیهای کودکان هم میافزودند. این برنامهها آنقدر خوشایند و اثرگذار بودند که حتی گروه سنی بزرگسالان را هم بهخود جذب میکردند و آنها را نیز برای ساعتی پای تلویزیون یا رادیو مینشاندند. اما صدا و سیمای ما نهتنها نتوانست این برنامهها را توسعه دهد، بلکه آنها را بهمرور زمان از دست داد.
ایران وقتی در سال۱۳۷۲ به کنوانسیون حقوق کودکان پیوست، متعهد شد که در رسانه ملی خود و سایر ارکانی که به کودکان و نوجوانان مربوط هستند مثل وزارت آموزش و پرورش، قدمهایی را برای رشد و آگاهی کودکان بردارد اما حالا میبینیم که جای خالی رسانه ملی در این اقدامات وجود دارد و آنها برنامههایی را پخش میکنند که براساس نیازهای امروز کودکان ما نیست. متأسفانه این برنامهها به شکلی تهیه میشود که کودکان و نوجوانان ما رغبتی به دیدنشان ندارند و بنابراین هزینههایی که برای ساخت برنامهها در این حوزه میشود، بیفایده است و سوخت میشود.
مسئولان این رسانه بزرگ باید پژوهشی را در حوزه مخاطبان خود انجام دهند و رصد کنند که چه تعداد از کودکان و نوجوانان به برنامههای این رسانه تمایل دارند و آن را پیگیری میکنند؟ آن چیزی که ما از بیرون میبینیم فاصله زیاد بین مردم و این رسانه را نشان میدهد؛ چراکه در بسیاری از حوزهها برنامههایی برخلاف فرهنگ بومی و انتظارات مردم تولید میشود؛ مانند برنامهای که چندماه پیش در تلویزیون ایران پخش شد که در آن نشان میداد که یک مرد چه رفتارهای خشونتباری با همسرش دارد؛ برنامههایی که میتواند پیامدهای خشونتباری را به همراه داشته باشد. تولیداتی از این دست، عواقب و دافعهای دارد که مخاطب را به سمت شبکههای دیگر سوق میدهد؛ چراکه برخلاف گذشته دسترسی مردم به کانالهای تلویزیونی دیگر بهراحتی وجود دارد و امکان انتخابهای متعدد برای افراد با سلایق متفاوت فراهم شده است. امروزه والدین و کودکان آنها به برنامههایی علاقهمندند که در عین داشتن جذابیتهای تصویری به مسائلی همچون محیطزیست، حقوق کودکان، برخورد با حیوانات، مواجهه با طبیعت و… بپردازد؛ برنامههایی که دقیقا خلأ صدا و سیمای ماست و جزو دغدغهها و اولویتهای این رسانه نیست و به آن نمیپردازد. پس میتوان پیشبینی کرد که چرا رسانهای مانند شبکه بیبیسی دست روی این نقطه ضعف میگذارد و به ساخت چنین برنامههایی روی میآورد و در آخر اینکه تلویزیون و رادیوی ایران باید در نگرشهای خود تجدیدنظر کند وگرنه عرصه را به رقبای خود واگذار خواهد کرد.
همشهری