سینماسینما، نیوشا صدر
کتاب گروتسک فیلیپ تامسن-ترجمه فرزانه طاهری نشر مرکز
بسیاری اوقات گستره معنایی وسیع واژه گروتسک موجب میشود که آثاری را زیرمجموعه آن قرار دهند که بهواقع کمترین نسبت را با آن داراست. تغییر معنای این واژه در طول زمان و افزایش و کاهش گستره معناییاش طی سدهها نیز به این موضوع دامن میزند. همانطور که در صفحه ۱۴ کتاب «گروتسک» نوشته فیلیپ تامسن میخوانیم: «اصطلاحات ادبی بهویژه آنهایی که بر مقولات و شیوههای نوشتن دلالت میکنند، پیوسته باید ترمیم و تجدید شوند. فرسوده میشوند و بر اثر انواع عوامل، از ذهنگرایی مفرط کاربرانشان گرفته تا ذائقههای خاص یک دوره تاریخی معین، مصداقهایشان غیردقیق یا تحریف میشود.» ورود اصطلاحات برخاسته از ادبیات یا نقاشی یا هر هنر دیگری به سینما نیز با توجه به ابزار بیان متفاوت آنها، به افزایش سوءتفاهم دامن میزند و گویی آن ناهماهنگی افسارگسیختهای که در اعصار دور در گروتسک مییافتند و ارزش ناچیزی که برای آن قائل بودند، در از سر باز کردن مسئولیت حفظ انسجام و لحن یگانه در آثار سینمایی و نمایشی به کمک نویسندگان و کارگردانان آسانگیر این دوره آمده است.
در عین حال، تضاد موجود در گروتسک به خودی خود پدیدآورنده نوعی تردید، سردرگمی و نابهنجاری است، نوعی که ذاتی آثاری است که با این رویکرد نوشته و ساخته میشوند: یعنی فراخواندن توامان خنده و بیزاری و وحشت. اما بسیار دیده میشود که نویسندگان یا فیلمسازان، سردرگمیهای ساختاری و مضمونی اثرشان را به ویژگیهای گروتسک نسبت میدهند و منتقدان نیز با ارجاع به این واژه و انداختن بار بر شانههای کج و معوج(!) آن، از اثر دفاع میکنند.
کتاب کمحجم و بسیار سودمند «گروتسک»، با ترجمه همیشه درخشان فرزانه طاهری، با وجود آنکه به سراغ بررسی مصداقهای سینمایی این واژه نرفته است، از این حیث که تاریخچه این واژه را میکاود، تغییرات معنایی و کوچک شدن یا گسترش دامنه معناییاش را طی زمان بررسی میکند و به توصیف وجوه متفاوت نمونههای مختلفی از مصداقهای آن میپردازد، در درک مفهوم سینمایی این واژه نیز کاملا کارآمد است.
کتاب مشتمل بر پنج فصل است. مقدمه آن با بخشی از رمان «وات» نوشته بکت آغاز میشود. بخشی غریب که اعضای خانواده پرجمعیت و فلاکتزده لینچ را توصیف میکند. در انتهای این متن احساس سردرگمی میکنیم، آیا میتوان به این میزان درد و بیماری و نقصان و اعوجاج خندید؟ آیا اساسا خندیدن به این همه درد اخلاقی است؟ خندیدن به مجموعهای از سالخوردگی و بیماری و ناتوانی و نکبت؟ اگر نه و اگر به لحاظ اخلاقی به نحوی تربیت نشدهایم که چنین چیزی به چشم و گوشمان مضحک جلوه کند، چرا پس از شش، هفت خط با وجود احساس وحشت و ترحم، ناخودآگاه به خنده میافتیم؟ آیا حس رقتانگیزی که از فلاکت تشدید شده و انبوه منتقل میشود، کمتر از دردهای اندک و منفک است؟ قطعا بخشی از آن به شیوه بیان درد توسط بکت بازمیگردد، اما این همه ماجرا نیست. تامسن مینویسد که این احساسات و واکنشها نشانه نوعی مکانیسم دفاعیاند و نمایانگر آناند که تحمل گروتسک دشوار است و مخاطب غالبا تلاش میکند از احساس ناخوشایندی که چنین ترکیبی در وجودش بیدار میکند، بگریزد و سپس به شرح احساسات متفاوتی که با خواندن این متن و متنهای مشابه در ما بیدار میشود و رابطه آن با گروتسک میپردازد.
فصل دوم به چکیدهای تاریخی از اصطلاح و مفهوم گروتسک اختصاص دارد. تاریخچهای که دستکم به اوایل مسیحیت در فرهنگ روم بازمیگردد. فراگیر شدن این واژه در آن دوره به شکلگیری سبکی انجامید که در آن عناصر انسانی، جانوری و گیاهی در یک تابلو در هم تلفیق میشدند. در همان دوره نیز امتزاج عناصر ناهمگون ویژگی اصلی این سبک بوده است، اما به نظر میرسد که این تلفیقها به دلیل تخطی از قوانین طبیعت چندان مورد پذیرش صاحبنظران نبوده و شنیع و ابلهانه به نظر میرسیده است.
فصل سوم تلاشی است در جهت تعریف این واژه با اتکا به مشخصههای سازنده آن از قبیل ناهماهنگی، کمیک و در عین حال وحشتزا بودن، اغراق و زیادهروی و نابهنجاری که از آن بهعنوان عاملی ثانوی در این سبک یاد میشود. نویسنده با توجه به این ویژگیها به چنین تعریف بنیادینی میرسد: «تضاد حلوفصلنشده عناصر ناهمخوان در اثر و پاسخ به آن.»
چهارمین فصل به سراغ اصطلاحات و شیوههای مرتبط با گروتسک میرود و رابطه آن را با سبکها، شیوهها و مقولات دیگر ازجمله ابزورد، غریب (BIZARRE)، ماکابر (macabre)، کاریکاتور، نقیضههای هجوآمیز و… واکاوی میکند. در این فصلِ بسیار راهگشا و روشنگر، میزان همپوشانی و در عین حال خطوط مرزی بین این مقولات تا حد امکان مشخص میشود.
آخرین فصل نیز حولوحوش کارکردها و نیات گروتسک میچرخد و تشریح میکند که چگونه به دلیل تاثیر ویژه و ضربه ناگهانی که اثر گروتسک پیدرپی بر مخاطبانش وارد میکند، غالبا از آن در جایگاه سلاحی تهاجمی بهره میبرند و به سراغ این پرسش میرود که آیا گروتسک تاثیری رهاییبخش دارد یا تنشآفرین و بازدارنده؟ اساسا ماهیت خنده به اثر گروتسک چیست؟ آیا چهره عبوس گروتسک بهذات ارزشمندتر از دیگر چهرههای آن است؟ و سوالات بسیاری دیگر که به درک بهتر ما از این واژه، ارزش متفاوت مصداقهای آن و تعیین حد و مرز آن کمک میکند.
«گروتسک»، نوشته فیلیپ تامسن و با ترجمه فرزانه طاهری، در سال ۱۳۹۰ در سههزار نسخه به بازار کتاب عرضه شده است. کتابی که با نخواندنش قطعا چیزهای زیادی را از دست خواهید داد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه