تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۶/۲۰ - ۱۳:۲۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 142022

سینماسینما: علی اصغر کشانی با پرویز پورحسینی در سال ۹۶ گفتگویی انجام داده که در همشهری منتشر شده است. باز نشر این گفتگو را به بهانه زادروز پرویز پورحسینی می‌خوانید:

پروز پور حسینی بیست سال پیش از ورودش به سینما در سال ۱۳۴۰ با تاتر (مرد گل به دهن) آغاز کرد. بازیگر سخت کوش، بی حاشیه و توانمندی که در طول سالها هنرنمایی اش ثابت کرد که هنرمند می تواند به دور از حواشی معرف منش و هنرش باشد. او که با بازی در شاهکارهایی چون اورگاست، باغ آلبالو، ویس و رامین، پژوهشی ژرف…، جنایت و مکافات در یکی دو جین از خیره کننده ترین های تئاتر ایفای نقش کرد، با بازی در باشو غریبه کوچک، طلسم، امیر کبیر، کمال الملک و آثاری درخشان در تاریخ سینما، خالق نقش هایی ماندگار و به یادماندنی  در سینما  و تلویزیون شد. با او که بیش از هر زمان نگران تئاتر و سینما میهن عزیزمان است به گفتگو نشستم.

شما بازیگر گزیده کاری هستید این گزیده کار بودن به شرایط سینما و تئاتر در ایران یا به خصوصیات حرفه ای و اخلاقی شمابر می گردد؟
تئاتر با تلویزیون و سینما برای من متفاوت است. وقتی تئاتر کار می‌کنیم برای ما صرفا جنبه معنوی کار مطرح است. در تئاتر درآمدی وجود ندارد. اگر هم دستمزدی وجود داشته باشد صرفا شاید هزینه رفت و آمد بچه‌ها تامین شود. پس کار تئاتر صرفا دلی است و برای عشق به صحنه. ولی در تلویزیون و سینما از بین پیشنهادهایی که می‌شود آنهایی را که دوست داریم انتخاب می‌کنیم. یعنی انتخاب می‌شویم و سپس از بین پیشنهادها یکی را که به تفکر و سلیقه ما نزدیک‌تر است را انتخاب می‌کنیم. اولویت‌ها هم بر می‌گردد اول به متن و دوم کارگردان و سوم بقیه عوامل.

از میان نقشهایی که طی این سالیان شما بازی کرده اید نقشی بوده که فرسنگها از شما دور باشد و تلاش زیادی کنید تا به عمق آن نزدیک شوید؟
در تئاتر نقش راسکول نیکف در جنایت و مکافات به کارگردانی دکتر رفیعی برای من نقش متفاوتی بود و سخت و با شخصیت خود من بسیار متفاوت بود. در سینما هم  نقش‌هایی که در فیلم‌های طلسم به کارگردانی داریوش فرهنگ و ایستگاه به کارگردانی یدالله صمدی و اوینار به کارگردانی شهرام اسدی بازی کردم. برای من نقش‌های متفاوتی بودند و بسیار دور از شخصیت خود من. ولی اخیرا موقعیت مناسبی پیش نیامده نقشی که برای من متفاوت و چالش بر انگیز باشد بازی کنم. اگر پیش بیاید استقبال می‌کنم.

 عموما و در طول این سالها ارتباطتان با نقشهایتان چگونه بوده؟ معمولا چطور از اینکه نقش آنچه می خواستید شده اطلاع پیدا می کنید؟ قضاوت با خودتان است یا کارگردان و عوامل؟ از چه کسانی می پرسید بازیتان چطور بوده است؟
من خودم سخت‌گیرترین منتقد خودم هستم. اهل خود شیفتگی نیستم. دوست دارم بیشتر نقد شوم، چون به بهتر شدن کارم کمک می‌کند. گاهی مردم که در کوچه و خیابان با آنها برخورد می‌کنیم بهترین منتقدان و مشوقان ما هستند.

اینکه می گویند بازیگرها از خلاقیتشان در اجرای نقش بهره می گیرند دقیقا چیست؟ چه کار می کنند؟
در مورد خودم را دیگران باید بگویند. ولی آنچه بازیگری را به هنر نزدیک می‌کند همین خلاقیت است. وگرنه شاید خیلی‌ها بتوانند متنی را حفظ کنند و جلوی دوربینی بروند خلاقیت در کار بازیگری این است که بازیگر چیزی را به نقش اضافه کند که از روح و ذهن خودش تراوش می‌کند. چیزی که نه در سناریو و نه در ذهن کارگردان وجود نداشته و بازیگر آن را به نقش اضافه کرده است.

با وجود بازی های درخشانی که تا کنون بازی کرده اید، به نظرم سینما هنوز نتوانسته از تمام توانایی شما استفاده کند؟ تئاتر چه ویژگی هایی دارد که قابلیتهای بازیگر را به ظهور می رساند؟
بازیگر در صحنه تئاتر آزادتر است. فرصت زیادی دارد که از تمام امکانات و خلاقیتش استفاده کند.
می‌گویند بازیگر سلطان صحنه است. ولی در سینما شما در زاویه نگاه کارگردان بازی می‌کنید. در سینما فرصت اشتباه دارید و اگر بازیگری خوب بازی نکند با تکرار بسیار سرانجام چیزی از او به دست می‌آورند. ولی در صحنه شما مقابل تماشاگر عریان هستید. شما را با تمام وجود می‌بیند و ارتباط برقرار می‌کند. در تئاتر فرصت تقلب ندارید. مطلب دیگر اینکه شما درست می‌گویید من در سینما آن کاری را که توانایی‌اش را داشته‌ام هنوز انجام نداده‌ام. البته این بر می‌گردد کمی به شانس و رابطه. من آدم منزوی‌ هستم.

شده در زمان گرفتاری، نقش های شاخصی پیشنهاد شود و آنرا نپذیرید؟
اسمش را گرفتاری نگذاریم بهتر است. گاهی مشغول کاری هستیم و یک پیشنهاد خوب را از دست می‌دهیم. پیشنهادی که می‌تواند آینده کاری ما را دگرگون کند.

از میان معیارهای «نقش»، «فیلمنامه» و «کارگردان» کدام برایتان اولویت اول را دارد؟
اول فیلم‌نامه، دوم کارگردان و سوم نقش. چون یک کارگردان خوب مشکل بتواند از یک فیلم نامه بد کار قابل قبولی بسازد. دو نفر، من و مهدی هاشمی در دو طرف صحنه مونولوگ می‌گفتیم ولی در ترکیب با هم دیالوگ پدیدار می‌شد روی صحنه. بیضایی اگر سالی یک بار کاری به صحنه می‌برد، می‌توانست در تئاتر دگرگونی‌هایی به وجود بیاورد.

در تئاتر امکان این هست که بازیگر در طول شبهای اجرا خود را کامل کند و اگر نقایص یا ناهماهنگی هایی دارد را جبران و بازیش را متناسب با آنچه در متن است و کارگردان می خواهد کامل کند، آیا این امکان در سینما هم وجود دارد؟
بازیگر نه فقط روی صحنه اجرایش را کامل می‌کند، بلکه نقش را در تمرینات به دست می‌آورد. خوبی تئاتر هم در همین روند است که بازیگر فرصت کافی برای پیدا کردن نقش و ارتباط با دیگر نقش‌ها به دست بیاورد. فرصتی که در سینما کمتر وجود دارد. بعضی کارگردان‌های سینما در پیش تولید روی متن تمرین می‌کنند شنیده‌ام که اصغر فرهادی این کار را می‌کرد. ولی اکثر کارگردان‌ها درست در لحظه‌ رفتن جلوی دوربین متن کامل را به بازیگر می‌دهند و همراهش توضیحات مربوط را. این کار ممکن است به کار بازیگر تازگی بدهد ولی فرصت تعمق و درک درست را از بازیگر می‌گیرد.

خیلی ها معتقدند تئاتر تا سال ۱۳۵۸ یک جوشش انکار ناپذیر داشت چطور آن دوره طلایی تکرار نشد؟
قبل از انقلاب گروه‌های تئاتری وجود داشتند و روی تئاتر سرمایه‌گذاری می‌شد. اداره تئاتر تماشاخانه سنگلج را داشت و کارگردانان اداره تئاتر به نوبت نمایش‌هایی را به صحنه می‌بردند. کارگاه نمایش با سالن کوچکش به دنبال تجربیات تازه بود. تئاتر دانشگاهی هم تئاتر مولوی فعلی را داشت و کارهایش را آنجا اجرا می‌کرد. این گوناگونی سازنده بود. نمایش‌هایی هم که در صحنه تئاتر انجمن ایران و آمریکا اجرا می‌شد نمایش‌های موفقی بودند. در این صحنه همه گونه نمایشی به صحنه می‌رفت. از نمایش‌های تجربی گرفته تا نمایش‌های سیاسی که مثلا شب سوم توقیف می‌شد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم گروه خوبی داشت که می‌توان گفت بنیان نمایش کودک و نوجوان را پیاده کرد. بعد از انقلاب را دوران‌های شکوفایی در تئاتر دانستیم. آن زمان‌ها به تئاتر کمک می‌شد چون تئاتر نیاز به کمک دارد. این در همه کشورهای پیشرفته رعایت می‌شود. تئاتر فیلم سینمایی نیست که از آن کپی بگیرند و همزمان در صدها سالن سینما به نمایش دربیاورند. تئاتر چند ماه تمرین لازم دارد و معمولا یک ماه اجرا. پول کافی از این اجراها به دست نمی‌آید که زندگی عوامل نمایش را تامین کند. اگر عشق و علاقه و ایثار بچه‌های تئاتر نبود الان تئاتری به صحنه نمی‌رفت.

خب از این نظر وضعیت سینما را چطور می بینید؟
سینما چهره خوبی از هنر ایرانی را در جهان به نمایش گذاشت که هیچ‌گاه قدرش را ندانستند. در سینما و تئاتر ایران هنرمندان خلاق و شایسته‌ای کار می‌کنند که فقط کافی است راهشان را هموار کنیم که بتوانند خلاقیت‌ها و استعدادهایشان پیاده کنند.

 شما در فیلم کارگردانهای صاحب نامی بازی کرده اید که سلیقه  و نوع نگاهشان مشخص است، اگر آن کارگردانهای باسابقه و کهنه کار و یا برخی دیگر از فیلمسازان که نگاه مشخص و پذیرفتنی از سوی شما دارند سلیقه هایشان را تعدیل کنند و یاخارج از دنیایی که شما به آن علاقه دارید فیلم بسازند، بازهم حاضرید به خاطر نامشان در نقشهایی که می گویند بازی کنید؟
من این کار را کرده‌ام. در فیلم چاووش به کارگردانی ساموئل خاچیکیان بازی کردم. سناریو در ژانر این کارگردان نبود ولی به خاطر شرایط مجبور شد کار کند و من هم او را همراهی کردم. به خاطر اینکه خاچیکیان بود و من دوستش داشتم.

فکر می کنید در حال حاضر چه چیزی در سینمایمان تعیین کننده است: سرمایه، چهره ها یا هنر سینما به معنای اصیل آن؟
در حال حاضر واقعا نمی‌شود در این مورد حکم صادر کرد. خیلی عوامل در سینما که یک هنر صنعت است نقش تعیین کننده دارند. گاهی سرمایه جواب نمی‌دهد گاهی چهره‌ها جواب نمی‌دهند، ولی گاهی یک کارگردان خلاق کاری می‌کند کارستان.

فکر می کنید اگر بازیگر در نقش بخصوصی تثبیت شود، چه تکنیکهایی برای برون رفت از آن وجود دارد؟
این یکی از معضلاتی است که بازیگران با آن دست به گریبانند. معمولا نقش‌هایی به آنها پیشنهاد می‌شود که در آن نقش امتحان پس داده‌اند. راه برون رفت از معضل این است که شما از ابتدا اجازه ندهید که شما را در نقش خاصی تثبیت کنند. البته این بستگی دارد به شرایط. آن این است که بازیگر امکان انتخاب نقش‌های متفاوت برایش فراهم شود.

اصطلاح «تئاتری بازی نکن» در سینما را چه کسانی باب کردند و چرا این اصطلاح رواج پیدا کرد؟
اصطلاح بد و توهین آمیزی است برای بازیگران تئاتر. بهترین بازیگران سینما از صحنه تئاتر می‌آیند. مارلون براندو، داستین هافمن، رابرت دنیرو، الک گینس و لارنس الیویر، بازیگر یا خوب بازی می‌کند یا بد. تئاتر و سینما و تلویزیون ندارد.شاید منظورشان درشت بازی کردن است. کسانی که این اصطلاح را به کار می‌برند تئاتر را نمی‌شناسند. اکنون ما صحنه‌هایی داریم که فاصله‌شان با تماشاگر چند متر بیشتر نیست. بازیگر خوب اجرایش را در سینما و تئاتر بر حسب شرایط تغییر می‌دهد.

چرا کارگردانانی مثل بیضایی که تئاتر کار کرده اند بازی های سینمایی بازیگرانشان هم درخشان است؟
امثال آقای بیضایی بازیگری را خوب می‌شناسند و تصور درستی از نقش دارند. کارکردن با این جور کارگردانان لذت بخش و بر عکس کارگردان‌هایی که بازیگری را نمی‌شناسند اگر شانس بیاورند بازیگر خلاق و با استعدادی داشته باشند در کارشان موفق می‌شوند وگرنه مصیبت است.

نگاه و راه رفتن شما خیلی خاص و خودویژه و منحصربه فرد است، این دو عنصر کلیدی در بازی را چطور بدست آورده اید و اینچنین درخشان در هر مدیومی اجرا می کنید؟
آنچه بازیگر را در طول سالیان می‌سازد به تمریناتی که انجام می‌دهد، کارگردان‌هایی که با آنها کار می‌کند، نقش‌هایی که بازی کرده و مهم‌تر از همه هوش بستگی پیدا می‌کند که نقش سازنده و تعیین کننده‌ای در کار بازیگر دارد.

بعضی از بازی های شما خیلی زیرپوستی است از این نظر و در زمان اجرا و آنالیز نقش وامدار چه سبکی هستید؟
من نقش را آنگونه بازی می‌کنم که متن و کارگردان از من می‌خواهند به علاوه بر دانشی که خودم از نقش دریافت می‌کنم. بعضی نقش‌ها درونی باید بازی شوند و بعضی نقش‌ها بیرونی. سناریو به شما می‌گوید که چگونه بازی کنید.

در سینما اگر کارگردانی بازیگر را خوب رهبری نکند بازیگر می تواند بازی خوبی ارائه دهد؟
خیلی مشکل است. در سینما همه عوامل باید جمع شوند که شما بتوانید بازی مطلوب را ارایه کنید.

اولین بار سال ۱۳۴۸ جلوی دوربین بصیر نصیبی(اندوه دوربین) رفتید آن فیلم را خیلی ها ندیده اند نقشتان چه بود؟ قبل از آنکه وارد سینما شوید و در آن فیلم و سپس «چشمه»  بازی کنید نگاهتان به سینما چه بود و پس از بازی در آن فیلمها آیا تغییری هم در شما که اختصاصن بازیگر تیاتر بودید، رخ داد؟
از فیلم کوتاه اندوه دوربین چیزی به یاد ندارم. فیلم چشمه هم تجربه کوتاهی بود برای من در سینما. بعد از انقلاب بود که بازی کردن جلوی دوربین را آموختم. هنوز هم دارم می‌آموزم، من هر وقت کار تازه‌ای را شروع می‌کنم چه در تئاتر و چه در سینما سعی می‌کنم اندوخته‌هایم را کنار بگذارم و با کار رابطه بکری برقرار کنم نگاه من به بازیگری نگاهی تجربی و طلبگی است.
متن «کارنامه بندار بیدخش» یکه و بی نظیر است، برای رسیدن به نقشتان در آن نمایش و ادای دیالوگهایی به این قدر قدرتمند چه تمهیداتی به کار بردید؟
کارنامه بندار بیدخش یک نمایش صحنه‌ای بود که تعداد کمی آن را دیده‌اند یک کپی با صدای بد از آن نمایش وجود دارد. این کار یکی از مشکل‌ترین کارهایی بود که بازی کردم. تجربه‌ای بود از نگاه بهرام بیضایی به بازیگرانی که قرار است سبک نقالی بازی کنند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها