سینماسینما، سعیده خدابخش: «سراسر شب» از آن دسته فیلم هایی است که برخی آن را دوست دارند و برخی دیگر معتقدند کپی است و به هیچ وجه دوستش ندارند، از آن آثاری نیست که مخاطب حس خاصی به آن نداشته باشد.
به نظر میرسد اغلب کسانی که «شب های روشن» را دوست داشتند، سراسر شب را نیز می پسندند. در این اثر فیلمساز سعی کرده چند ژانر متفاوت را تلفیق کند تا بتواند هم نظر منتقدان و هم نظر آنهایی که سینما را صرفاً سرگرمی می دانند، تأمین کند. یکی از خصیصه های این فیلم کنترل بازیگران است و اینکه بازیگران این فیلم سینمایی به گواه بسیاری از منتقدان به اندازه، ایفای نقش کرده اند.
«سراسر شب» به صورت آنلاین اکران شده است و همچنان عرضه آن در پلتفرمها ادامه دارد. با کارگران این فیلم به گفتگو نشستهایم که میخوانید:
قبول دارید کسانی که شب های روشن را دوست داشته اند، سراسر شب را هم دوست دارند و انگار شما به نوعی برگشتید به سمت ساختن فیلم ملودرام عاشقانه و این مسئله نظر مخاطب و منتقدان را تأمین می کند.
مطمئن نیستم کسانی که شب های روشن را دوست داشتند، حتماً سراسر شب را نیز دوست داشته باشند. به دلیل اینکه این دو فیلم از دو جنس کاملاً متفاوت هستند. من بعد از شب های روشن فیلم هایی که به روحیاتم نزدیک است را ساختم. مانند «صداها»، «سایه روشن» و…
اما شرایط تولید فیلم در سینمای ایران اینگونه است که یا باید بسیار پولدار باشی که بتوانی فیلم های مورد علاقه ات را بسازی یا باید از رانت های دولتی استفاده کنی. در غیر این صورت مانند من هر از گاهی سراغ فیلم های مورد علاقه ات می روی.
اگر بخواهم برگردم به سؤال شما باید بگویم متوجه ام که عده ای شب های روشن را دوست داشتند و حالا سراسر شب را نیز دوست دارند. در سراسر شب مانند شب های روشن خط عشقی وجود دارد و فیلم در شب می گذرد و دیالوگ های قابل استنادی دارد. در نتیجه شباهت هایی وجود دارد و دوـ سه بار از این فیلم به فیلم شب های روشن ارجاع داده می شود.
سراسر شب را نمی توان در یک ژانر گنجاند. نمی توان گفت کمدی است، ملودرام عاشقانه یا …
بله، کاملاً. من اتفاقاً به ژانر خیلی علاقهمند هستم و جزو فیلمسازانی هستم که سعی کرده ام فیلم های ژانری بسازم. برای اینکه فکر می کنم یکی از دلایل ضعف سینمای ایران همین نپرداختن به ژانر است و من بسیار دوست دارم در چارچوب ژانر کار کنم. اما گاهی ضد ژانر کار می کنم. یعنی قواعد ژانر را می گیرم و یک خوانش دیگری از آن نشان می دهم. مانند «هفت پرده» که یک جور نوآر است. اما اولین نشانه ی نوآر در قوائد ژانری این است که در هوای گرفته فیلم برداری شود. اما در «هفت پرده» اینگونه نیست و فیلم من در هوای آفتابی گرفته می شود. برخی از فیلم های من واقعاً در ژانر می گنجند. مانند «شب های روشن» که یک ملودرام عاشقانه است. مانند «باج خور» که یک فیلم جنایی است و…
اما در سراسر شب ژانرهـا در هـم آمیخته شده اند. این هـم یک درام عاشقانه ست و هـم یک فیلم خیابانی. یک داستان فرعى تریلرى دارد و یک لایه نازک از کمدى آنرا هـمراهـى میکند. نسبت به فیلمهـاى قبلى من به لحاظ ژانرى فیلم بى قاعده تریست.
برخی معتقدند که سراسر شب ادای دینی است به سینما و فیلمسازانی که شما به آنها علاقهمندید. اما احساس من این است که امضای شما کاملاً پای فیلم وجود دارد.
سراسر شب اداى دین به فیلمساز یا فیلم بخصوصى نیست. فیلمى در ستایش از سینماست. طبعاً ارجاع هـائى به چند فیلم در آن یافت میشود اما در مورد این ارجاعات کمى غلو شده؛ مجموعاً فقط پنج، شش خط دیالوگ از سه چهـار فیلم در سراسر شب شنیده میشود.
دو تای آنها حداقل از بیلی وایلدر است.
بله من فیلم هایش را دوست دارم. در مطالبی که راجع به فیلم نوشته شده، در این زمینه غلو شده است.
پس فیلم کپی نیست ولی ارجاعاتی دارد؟
بله. ارجاعاتى وجود دارند، اما مخفى هستند. به جز یک مورد، آنقدر گل درشت نیستند که مزاحم بیننده باشند. اما چنانچه بیننده اى حرفه اى تر، این ارجاعات را شناسائى کند ممکن است از تماشاى فیلم بیشتر لذت ببرد.
خب مشخصاً هر فیلمسازی در حرفه اش تحت تأثیر سینماگرانی است و چه بخواهد یا نخواهد، در کلیت اثرش این تحت تأثیر بودن نشان داده می شود.
بله در این فیلم به صراحت به «آلفاویل» اشاره شده داستان آلفاویل و سراسر شب شباهـتهـایی به هـم دارند، در نتیجه اشاره هـا به این فیلم، صریح تر آمده اند تا بیننده متوجه آنهـا بشود.
تجربه ی پشت صحنه به من می گوید که کارکردن با آماتورها سادهتر از کار کردن با بازیگران حرفهای است. زیرا بازیگران حرفهای در کار کارگردان دخالت می کنند و عملاً نمی توان کارشان را کنترل کرد.
من به فراخور فیلمنامه هایی که تاکنون کار کرده ام با نابازیگر همکاری نداشته ام. اتفاقاً دست بازیگر را باز می گذارم ولی می گویم چه می خواهم و سعی می کنم بازیگران را به دنیای فیلم نزدیک کنم، بازیگران هم کمک می کنند و تلاش می کنند تا فیلم مورد نظر قابل باور شود.
به نظر می آید شما در آثارتان، بیشتر به تصویربرداری در سکوت علاقه دارید تا دیالوگ…
اتفاقا من به دیالوگ هایی که ضرب المثل شوند علاقه دارم. ولی صحنه های سکوت را هم خیلی دوست دارم. فکر می کنم تصویر و دیالوگ برای درآمدن یک فیلم قابل قبول مکمل هم هستند.
درست است که شما به فضاهای شلوغ و سکانس های پر بازیگر و پر دیالوگ علاقهمند نیستید؟
البته باز هم به فیلمنامه بر می گردد. ولی من نمی توانم بگویم از صحنه های شلوغ بدم می آید. اما چون همیشه با بودجه های محدود کار کرده ام، نمی توانم از بازیگران زیادی استفاده کنم و گرایشم به لوکیشن های محدود همراه با کاراکترهای محدود بوده است. «سایه روشن» دیگر اوج محدودیت بنده با وجود سه کاراکتر در یک خانه است.
سراسر شب از معدود فیلم هایی است که می تواند با اکثر اقشار جامعه ارتباط بر قرار کند. چه ویژگی ای در این فیلم وجود دارد که نظر مخاطب عام و حرفه ای را جلب می کند؟
کلاً فیلم بین هـاى حرفه اى بیشتر فیلم را دوست دارند، هـر چند برخى هـم دوست ندارند. مخاطبان عادیای هم بوده اند که با فیلم ارتباط برقرار کردهاند.
سراسر شب یک احترامی برای مخاطب قائل است که مخاطب امروز ما به این احترام احتیاج دارد.
من تماشاگر فیلم را کم هـوش فرض نمیکنم. او را توانا و فعال میدانم. پایان فیلم سراسر شب، یک پایان قطعى ست، زیرا از دل افسانه هـاى کودکان بیرون آمده، اما بارقه هـائى از دو دلى و تردید در آن حضور دارد زیرا فیلمى مدرن است.
فکر می کنید موسیقی چقدر در کلیت شکلگیری فیلم مؤثر است؟ منظورم موسیقی ای است که برای فیلم ساخته شده باشد نه به فراخور یک پلان از قطعهای موسیقی که قبلاً ساخته شده استفاده شود.
در سراسر شب، موسیقی انحصاراً برای این فیلم ساخته شد. موسیقی اولین چیزی است که با تصویر می آید و در واقع کمک حال تصویر است. حتی در دوران سینمای صامت وقتی که دیالوگ و صدایی نبود در سالن های سینما یک پیانیست می گذاشتند که مخاطب بتواند با فیلم ارتباط بگیرد. زیرا موسیقی مانند سینما یک هنر اتمسفریک و فضا ساز است. هیچ چیز به اندازه موسیقی و نقاشی به سینما نزدیک نیست. من خوشحالم که موسیقی فیلم را با کسی کار کردم (بابک میرزاخانی) که گاهی سر صحنه موسیقی را می ساخت و ما همانجا سر صحنه فهمیدیم سازدهنی چقدر به درد پلان هایی از فیلم ما می خورد.
از نتیجه ی کار راضی هستید؟
حتماً نواقصی هست و می توانم ایراداتی را ببینم ولی خوشحالم که به رغم تمام موانعی که بر سر راه اکران این فیلم به وجود آمد، فیلم توسط بسیاری از مخاطبان دیده شد.