سینماسینما: موضوع انتشار یک کلیپ جنجالی طی روزهای اخیر محور گفتگوی روزنامه همدلی با احمد بخارایی جامعه شناس شده است.
این روزنامه نوشت: یک ویدئوکلیپ مدتی قبل در فضای مجازی منتشر شد که همچنان درحال دستبهدست شدن است. ویدئویی کوتاه از یک خواننده ایرانیِ خارج از کشور بهنام ساسان حیدری که بسیاری او را با نام ساسیمانکن میشناسند؛ همزمان با اشتراکگذاری پی در پی این نماهنگ واکنشها به آن گسترده شد. طوریکه حتی کسانیکه میخواستند نقدی بر آن بنویسند ابتدا آن را بازنشر کردند و سپس چند خطی درباره آن نوشتند و همین مسئله سبب شد که بهسرعت در فضای مجازی پرمخاطب یا اصطلاحاً وایرال شود. اما وجه تفاوت این ویدئو با تولیدات گذشته این خواننده که بارها مورد توجه قرار گرفته بود، وجود یک بازیگر فیلمهای پورن است که در آن ویدئوکلیپ ایفای نقش میکند. همین مسئله سبب شد بسیاری از خانوادهها اگرچه در نمونههای قبلی چندان واکنشی نداشتند، اما اینبار پای کار بیایند و نگرانی خود را درباره توجه احتمالی فرزندانشان به این ویدئو نشان دهند. بنابراین برخلاف کلیپهای قبلی این خواننده که بیشتر قشر محافظهکار یا همان سنتی جامعه منتقد آن بودند حالا آن بخشی از جامعه که خود را متجدد میدانند هم بهصف منتقدان نزدیک شدند. اما احمد بخارایی، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه معتقد است جنس انتقاد یک روشنفکر با نگاه سنتی تفاوت دارد. او با اشاره بهتحلیلی که خودش آن را تحلیل نظاممند معرفی میکند به روزنامه همدلی میگوید: «لایههای عمیق فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در بررسیهای خرد، میانه و کلان از این ویدئو وجود دارد.» این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
آقای دکتر، انتشار این ویدئوی کوتاه در فضای مجازی سبب شد هم طیف محافظهکار سنتی و طیف بهاصطلاح متجدد یا روشنفکر به آن واکنش نشان دهند، تفاوت این دو واکنش در چیست؟
واکنشها ظاهراً همگون بهنظر میرسند، ولیکن یک فاصله معنایی میان آنها وجود دارد، طوریکه احساس میشود صرفاً یک اشتراک لفظی است. واکنش گروه محافظهکار براساس نگاه سنتی است، نگرانی آنها بیشتر معطوف بهلزوم حفظ الگوهای سنتی و آن بایدها و نبایدهای الگوهای گذشته است. این گروه که در یک فاصله نسلی میان خودشان و فرزندانشان بهسر میبرند، بالطبع حق را بهخودشان میدهند و با تاکتیکهایی مثل فیلتر کردن یا نگاه تحکمی و از پیش تعیین شده و ایدئولوژیک بهماجرا واکنش نشان دادند، درواقع نگرانی آنها از این جنس بود.
در نگاه متجدد که دنیای مجازی را بهعنوان چیزی که هست پذیرفتهاند و نگاه سلبی به آن ندارند، یعنی نمیخواهند حذف شود جنس نگرانی آنها متفاوت بود، این تیزر یا نماهنگ بهدلیل حضور یک پورن استار برای ردهی سنی بالای ۱۸سال است، اما ما شاهد هستیم بینندههای آن عمدتاً زیر ۱۸سال بودند و هستند. همچنین شعر آن نماهنگ معطوف میشود به یک دیالوگی از فیلم ابد و یک روز که در آن بحث فقر بهعنوان امر اقتصادی مطرح است که در لایههای آن امر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی قرار دارد، بنابراین جنس نگرانی روشنفکران متفاوت از جنس نگرانی محافظهکاران بود و توجه آنها بیشتر به این سوی ماجرا جلب شد.
بله، بهنظر میرسد شکل ظاهری کلیپ بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نگرانی ایجاد کرد و این نماهنگ از آن زاویه نگاه شد. ولی همین روشنفکر اگر یک نگاه جامعهشناسانه ساختارمند داشته باشد شاید تحلیل متفاوتی ارائه دهد. معتقدم این نماهنگ یک تلنگر است به امر فرهنگی، سیاستی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه امروز ما و از این جهت میتواند دارای کارکرد باشد. در نگاه دورکیمی حتی یک قتل و قاتل هم کارکرد مثبت دارد چراکه نشاندهنده نماد است.
الان کارکرد مثبت این ویدئوکلیپ چیست؟
ببینید؛ در نگاه دورکیمی آسیبها و انحرافاتی که شما میبینید این پیام را دارد که زیر پوست و در لایههای زیرین این جامعه یکسری اختلالات اجتماعی وجود دارد که برونداد آن اینها هستند. مثل زخمی که روی بدن وجود دارد که بهخودی خود جالب نیست، درست است که خودش خوب نیست و باید مرتفع شود اما نشان از وضع نابهسامانی است که در بدن وجود دارد. بنابراین، این زخم دارای کارکرد مثبت میشود. از این روی اگر تحلیل روشنفکر همه جانبهنگر و نظاممند شود، بهاین اعتبار که سه سطح خرد، میانه و کلان را در تحلیل خودش بیاورد، ضمن اینکه استفاده از پورن استار در این کلیپ از منظر ظاهری پسندیده نیست، اما آن نگاه ساختارمند میتواند بهنگرانیهای او در نتیجه گرفتن از تحلیلهایش کمک کند.
با این نگاه پیام این ویدئو چیست؟
ببینید؛ درست است که این نماهنگ دارد غریزه جنسی را که در جامعه ما تعریف نشده تحریک میکند، درست است که تابوها را دارد زیر سوال میبرد و از یک حافظه سرکوب شده نوجوانان دارد استفاده میکند، همه اینها وجود دارد، اما دارد به همه این نارساییها که وجود دارد اشاره میکند. معنی حرفم این نیست که الان خواننده این کلیپ یک جامعهشناس است، اما هرکنشگری با هرحرکتی که میکند ناخودآگاه یک پیام یا تحلیلی دارد. مهم این است که در تحلیل این پیامها تنها به سطح خرد اکتفا نکرد بلکه باید دنبال نسبت آنها با سطح میانه و کلان بود.
ببینید آقای دکتر، الان در واکنشها به این ویدئو بحث امر جنسی خیلی مورد توجه قرار گرفت و سبب نگرانی خانوادهها در خصوص انحراف جنسی فرزندانشان شد. در نگاه نظاممند شما با همان توجه به سه سطح خرد، میانه و کلان این مسئله چگونه تحلیل میشود؟
اجازه بدهید اول بهسوال شما ایراد بگیرم، اینگونه نیست که این کلیپ چیزی را درخصوص امر جنسی ایجاد کرده باشد، این مسئله درجامعه ما بوده اما انگار زیر فرش زده بودیم و دیده نمیشد. این همان تلنگر هست که گفتم. الان که ما کموبیش خواب هستیم، منظورم از ما، منِ جامعهشناس و روشنفکر هست که گاهی درگیر سکوت هستیم. سکوت نخبگان فکری عمدتاً آسیبرسان است، اگر نخبه یک جامعه که عمدتاً بهطبقه متوسط تعلق دارد سکوت کند، آن جامعه درحال خواب رفتن است.
اما در ادامه بگویم که اتفاقاً کارکرد مثبت این پدیده که امروز مورد واکنش قرار گرفته درخصوص همین امر جنسی است. درجامعهای که امر جنسی منکوب میشود، تکلیف جوانها در فضای دنیای مدرن مشخص نیست و همچنان نگاه سنتی میخواهد با قدرت خودش را به آنها تحمیل کند، وقتی روابط مربوط به غریزه درست تعریف نمیشود و همچنان در الگوهای گذشته محصور میماند و از زاویه قدرت میخواهد تعریف شود، چنین وضعیتی را برای ما درست میکند، یعنی بههنگام منتشر شدن چنین ویدئویی، جوان بهخودش میگوید جانا سخن از زبان ما میگویی، بنابراین ویدئو دایم بازپخش میشود. فردی که متعلق به جامعه امروز هست درخصوص امر جنسی نمیتواند براساس الگوهای سنتی رفتار کند.
بنابراین فرد در یک شرایط آنومیک و خلأ بهسر میبرد، انگار که فاقد الگو هست و احساس میکند گروه مرجع ندارد، فردی هم که در خلأ قرار دارد هرچیزی میتواند برایش الگو شود، حالا امروز ساسی مانکن، دیروز تتلو و فردا شخص دیگری، بنابراین شما در این ویدئو امر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را میبینید.
معتقدم الگوهای سنتی که با قدرت سیاسی پیوند خورده، پاسخگوی وضع موجود نیست، ما در شرایط بیهنجاری قرار داریم نه در شرایط هنجارشکنی. برای همین گفتم در وضعیت آنومیک هستیم. شرایط هنجارشکنانه یعنی هنجارهایی وجود دارد و هنوز قابل قبول هستند ولی یکسری افراد آن را زیر پا میگذارند، اما شرایط آنومیک یعنی همه چیز در مرز تردید و شک قرار دارد، جامعه دو قطبی شده است، یکطرف والدین هستند طرف دیگر فرزندان.
بنابراین جامعه نظم و الگو نیاز دارد. آن بخش از عناصر ناکارآمد فرهنگ که دیگر کارکرد قابل ملاحظهای ندارد باید در فرایند تحول فرهنگی کنار بروند و بهجای آن عناصر به روز بیایند، یعنی فرهنگ همچنان محور است اما فرهنگ به روز شده، سخنم این است که نظام سیاسی ما مثل هر جامعهای متکفل امر فرهنگ بوده اما کارآمدی نداشته و نتوانسته دیالوگ برقرار کند و حرف نسل نو را بشنود.
درواقع اتفاقی که اینک با این نماهنگ افتاد نوعی نور انداختن بر روی شکاف موجود بود، یعنی وجود شکاف در امر خانواده. حال آیا خانواده تحت تاثیر نهادها و سازمانها هستند؟ بله خانواده تحت تاثیر تلویزیون انحصاری، آموزشوپرورش بسته و دانشگاهی است که پویایی ندارد. حالا این سازمانها و نهادها که بهشدت روی خانواده تاثیر دارند خودشان میتوانند مستقل اصلاح شوند؟ خیر، آنها هم تحت تاثیر ساختارها هستند که در راس آن نظام سیاسی است. بنابراین اگر نظاممند نگاه نکنیم آنگاه خود کلیپ منتشر شده را مسئله و ابژه میکنیم، در چنین وضعیتی دنبال پاک کردن کلیپ هستیم و درنتیجه به فیلتر کردن متوسل میشویم، یعنی یک نگاه مکانیکی ایجاد میکنیم، اما اگر نگاه سوژگی داشته باشیم بهخودمان میگوییم امروز اگر ساسی مانکن نمیآمد کسانی دیگری میآمدند، لذا خود این ویدئو مهم نیست بلکه پیامهای آن مهم است.
بهعبارتی سازندگان این ویدئو روی معضلات جامعه ما سوار شدهاند؟
حالا نگوییم بر روی معضلات سوار شدن، چراکه این واژه بار منفی دارد، میخواهم بگویم همه اینها پیام دارد و اتفاقاً این پیامها از روی هوا و بدون استناد نیست. بنابراین نگوییم سوار شدن بلکه بگوییم معطوف به آسیبهایی است که در واقعیتهای اجتماعی ما وجود دارد، از سطح خرد که خانواده است تا سطح میانه مانند صداوسیما که نگاه سنتی را نمایندگی میکند، طوریکه صداوسیما انحصاری ما نتوانسته با جوانان و نوجوانان ارتباط برقرار کند، وقتی این فاصله ایجاد شود طبیعی است که دنیای مجازی بیش از حد در ایران برجسته و اثرگذار میشود. همچنین سطح کلان که ساختارهای سیاسی است. بنابراین این نماهنگ به هرکسی بهطریقی دارد نسبت به وضع موجود پیام میرساند.
وضعیتی که بهتعبیر شما توسط این پیامها به ما میرسند چقدر خطرناک و نگران کننده است؟
معتقدم ما در وضع اکنون با یک اضمحلال امر اخلاقی مواجه هستیم و شاخص این اضمحلال این است که جمعگرایی و دیگرخواهی بهحداقل و خودخواهی بهحداکثر رسیده است. در هرجامعهای هرچقدر تقدم منافع فردی بهمنافع جمعی بیشتر شود افول اخلاقی اجتماعی بیشتر خواهد شد. برعکس هرچه دیگرخواهی بیشتر شود وضعیت بهتر میشود. منظورم از دیگری میتواند انسانها یا که طبیعت باشد. شما تصور کنید امروز در تهران این فاصله عمیق طبقاتی بهشدت ناراحت کننده است، در یک جا در جنوب شهر آدمها بهشدت نیازمند هستند، جایی دیگر در شمال شهر، آدمها آنچنان در ناز و نعمت زندگی میکنند که با چشم غیر مسلح شکاف وحشتناکی مشاهده میشود. حالا چرا صدای آدمهای جنوب به شمال و صدای شهریها بهگوش یکدیگر نمیرسد؟ این همان بحث افول اخلاق اجتماعی است، یعنی اوج خودخواهی که افراد دوست دارند تنها گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. در پایان لازم است متذکر شوم که پدیدار ساسیمانکنی در شکل نوینش که یک پورن استار در آن برجسته شده علاوه بر اشاره به حافظه فروخفته جوانان در امر جنسی، حکایت از وجود شرایط بیهنجارانه در جامعه دارد که بهسرعت اینگونه تصاویر و تیزرها و ویدئوها در فضای مجازی با استقبال مواجه میشود. این نشان از فروپاشی اخلاقی دارد که یکی از شاخصهای فروپاشی اجتماعی است. سهم اصلی در این فروپاشیها بهمدیریت کلان سیاسی در جامعه تعلق دارد که نتوانستهاند تحول فرهنگی را تعریف و اقدام کنند و نیز نتوانستهاند نهادهای کارآمد آگاهیبخشی در حوزههای آموزشی از دبستان تا پایان دانشگاه تعریف کنند و همچنین نتوانستهاند عناصر پویایی برای ساختار اجتماعی بازتولید کنند و همه این ناتوانیها ریشه در نگاه و رویکرد ایدئولوژیک دارد. متاسفانه این روند ادامه خواهد داشت.