گلایه سوسن صفاوردی از اصغر فرهادی

به نام دوست که جز دوست مقصدی نمی خواهیم

با سلام و احترام

جناب آقای فرهادی بدون شک هرگاه اتفاقی که منجر به یاد مثبت از یک کشور در عرصه ی بین المللی می شود ،دل افراد کشور را شاد می کند و این شادی که افتخار آفرین است جای قدر دانی دارد ،بس ضمن تشکر از پیروزی هنری کسب شده ، چندی بود دلم می خواست به گونه ای با شما سخن بگویم و نکاتی را بعنوان یک هموطن به سمع شما برسانم.

جناب آقای فرهادی

فیلم *فروشنده* قطعا در آموزش “گفتگو” و “عقلانیت ” در مواقع خشم ،صحنه هایی را پیش چشم روی مخاطب قرار داد که می توان در مواقعی که تفکرات سنت های کهنه و پوسیده ،انتظاری خارج از چهارچوب عقل از انسان را متوقع بوده است ،به گونه ای دیگر عمل کرد و خشم را در اوج غلبه احساسات که شخص را  برآن می دارد تابر سر دوراهی انجام آداب معمول یا مدیریت بحران ،راه دوم را انتخاب کند و راه اصلاح را پیش گیرد.

اما آقای فرهادی ،جدای از مهارت های هنری و فنی که در تخصص بنده نیست ،فیلم “فروشنده” همانند “جدایی نادر از سیمین” مجددا برای طرح حرکتی مبتنی بر عقلانیت در مواقع بحرانی ،پاشنه ی آشیل خانواده هایی از جنس سنتی را نشانه رفت.در هر دو فیلم نقش پدران و مادران سنتی در سنین مختلف به گونه ای منفی است.

جدایی

در “جدایی نادر از سیمین” مرد خانه تندخو،بی منطق،پرخاشگر که نماد یک فرد مذهبی سنتی است را به تصویر می کشد .

و چادر که با ذلت و بدبختی ،انفعال ،آبرو داری بی منطق و فقر پیوند خورده و نماد یک زن مذهبی است.

در “فروشنده” نیز پدر سنتی ،پناهگاه یک خانواده به گونه ای دیگر دچار ضعف شخصیتی است و مادر ،همان زن چادر به سر،منفعل که سال ها با آبرو داری تلاش کرده است تا آنچه را که به او داده اند ببیند ،نه آنچه را که باید ببیند و حس کند .

این افراد در مقابل شخصیت های متجددی قرار می گیرند که چه به هنگام “جدایی” و چه به هنگام “تعدی به ناموس” ،کاملا رفتاری آگاهانه ،منطقی ،توام با حس همدردی و مشارکت را در لحظات بحرانی به نمایش می گذارند .

جناب فرهادی

قطعا برای اصلاح جامعه و کشوری که به آن تعلق داریم و سرزمین ماست ،هر فرد وطن دوستی دغدغه اصلاح دارد و شما نیز بخوبی این دغدغه را نشان داده اید .ولی زیباست در جریان گذر از سنت به نوسازی فرهنگی و شاید در بسیاری از موارد ،حرکت بسوی رفتار های منطقی و عقلانی ،خیلی از ارزش هایی که در جوامع توسعه یافته امروز در مسیر این گذر تبدیل به یک حسرت شده اند ،همچون  اتحاد و همبستگی خانوادگی ،جمع گرایی ،گذشت و ایثار ،نوع دوستی و…را با یک تورق در دفتر “خاطرات خانواده های سنتی از این جنس” مشاهده کرده و آنها را مورد تغافل قرار ندهیم .

آقای فرهادی

خوب بخاطر دارم ،در جریان پیروزی انقلاب ،برخی از مردان از جنس آسمانی را که با دیدن زنان فقیر فرهنگی و مادی خود فروش ،آنان را به عقد خویش در آورده اند تا از بند اسارت ناجوانمردان شهوت پرست و پول پرست رهایی بخشند.

یا معتمدین قدیمی محله ها ریش سفیدانی که به چشم پاکی شهرت داشتند و نه تنها امین و پناهگاه خانواده ی خود بوده اند ،بلکه امین یک محله محسوب می شدند. ناموس دیگران ،ناموس آنان بود و مایملک دیگران،مایملک آنان و در همه حال احوال دیگران مقدم بر احوال شخصی آنان بود،را حتما شما نیز به یاد داشته و یا شنیده اید .

و یا زنان محجبه ای که اعتقاد آنان مانع توانمندی ،فعالیت  و مشارکت بالای آنان در عرصه های مختلف نبوده و در مرام آنان انفعال و ذلت ،محلی از اعراب نداشته است،و در کنار خانواده و همکاری همسرانشان الگویی از یک جمع صمیمی،منسجم و آگاه را به تصویر کشیده اند.

فروشنده

جناب فرهادی

جامعه ی ما به حق در خیلی از موارد نیازمند یک پالایش اساسی از آداب و سنن پیوند خورده به تفکرات متحجرانه و پوسیده و عاری از آموزه های اصیل دینی و سیره عملی پیامبر که برای مکارم اخلاق مبعوث شد و سیره اهل بیت مطهرش است،می باشد.

اما از کارگردان به نام و با سابقه ای چون شما انتظار می رود ،به موازات “اصلاح” ،داشته ها را نیز پر رنگ کنید و در معرض جهانی که از آن بی خبر است قرار دهید.این جهان هم به جهان تفکرات داخل و هم به جهان تفکرات خارج بر می گردد. شما قطعا اذعان دارید که اگر یک جامعه “داشته هایش” مورد غفلت قرار گیرد،از درون دچار سردرگمی می شود و از بیرون عزت اش خدشه دار می شود.

و لذا جای دستان توانمند شما در به تصویر کشیدن این داشته ها ،امروز پیش از هر زمان دیگر احساس می شود.

پس به امید آن روز که “اصغر فرهادی” کارگردان به نام ایران در عرصه های ملی و بین المللی اسکار بهترین فیلم “داشته های یک ملت” را برای کشورمان به ارمغان آورد.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 47884 و در روز شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت 15:04:50
2024 copyright.