به گزارش سینماسینما، در متن این یادداشت کوتاه آمده است:
«بالاخره بعد از هفتهها، یک روز شد که از خواب بیدار شوم و مطلبی بخوانم که به گلویم چنگ نزند و سینهام را فشار ندهد، حتی التیام دهد و فرح ببخشد؛ یادداشت پروفسور محمدحسن کریمینژاد استاد پاتولوژی و ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی تهران در روزنامه اطلاعات امروز.
از نقل آن پرهیز میکنم و پیشنهاد میکنم که بخوانیدش.
آقای دکتر، ما را همان دوستی فرض کنید که داستانش را در آخر یادداشتتان آوردهاید.
پزشکان ما هم یکی یکی آمدند و رفتند و حوصله و وقت چندانی نداشتند. آن پزشکی هم که حرف زد، توضیحش درست نبود و به تشخیصش که اعتراض شد، آن یکی تهدید کرد.
شما اما دستتان را درست گذاشتهاید همان جا که درد میکند و تشخیصتان دقیق و صحیح است، ما هم از ابتدا بارها گفتیم که درد از همینجاست. برای درمانش چه باید بکنیم؟»
پرسش از پزشک معالج حق بیمار است
در یادداشت پروفسور محمدحسن کریمی نژاد استاد پاتولوژی و ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی تهران که در روزنامه اطلاعات امروز (۱۲ مرداد ماه) منتشر شده آمده است:
«پزشک باید به شکرانه این عطیه خداوندی، به نحو احسن در خدمت جامعه و بیمار باشد و جامعه و بیمار هم باید به امکانات و اشکالات او، آگاه و خدمت پزشک معالج را سپاسگزار باشد.
درگذشت یکی از ستارگان مقتدر هنر سینمایی شادروان عباس کیارستمی، موجب جنجال و تعرض عجولانه و حجمه به جامعه پزشکی ایران شد. چند روزی در مورد کم توجهی پزشکان به بیماران بحث و گفتگوهایی پیش آمد و گرچه در ابتدا یک حمله یک جانبه و غیر منصفانه بود، ولی بهتدریج موجب بررسی بیشتر تعهدات جامعه پزشکی در برابر سلامت جامعه و مسئولیت پزشک در مورد وظایف اجتماعی و همچنین وظایف جامعه نسبت به جامعه پزشکی، مورد بحث قرار گرفت که به اعتقاد من، نتیجه آن بسیار خوب و مفید بود. اول آنکه جامعه پزشکی را متوجه مسئولیتهای خود در برابر جامعه و جامعه پزشکی را متوجه کمبودها کرد. یکی از نکات مهمی که در این گفتگو مورد توجه قرار گرفت عدم ارتباط نزدیک و گفتگو با بیمار و اعضاء خانواده و عدم آگاهی بیماران و خانوادههایشان از وضع کلی آنان از نظر سلامت جسمی و بیماری فعلی، برنامه پزشک برای درمان، مراقبت بیمار، هزینه درمان و نهایتا سیر بیماری، پیشگیری، چگونگی درمان و مهمتر از همه، اشکالات ناخواسته و غیرقابل پیشبینی است که متأسفانه در هرگونه دخالت فیزیکی و جراحی ممکن است پیشآید و خاطر پزشک، بیمار و خانواده او را ناراحت و نگران کند. علاوه بر این چنانچه اقدامی انجام نشود چه پیش آمدی خواهد داشت و درمان پیشنهادی چند درصد مفید است و از بروز پیشامدهای بعدی تا چه اندازه میتواند مؤثر باشد؟
در قدیم پزشک ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگ با بیمار خود داشت و دائماً و هر روز با او در تماس و شاهد بهبود بیماری او بود.
این روال که در قدیم جزء مراحل اولیه و اصلی ارتباط پزشک و بیمار بود، بهتدریج کمرنگ شده است. بهطوری که گاهی ممکن است در تمامی طول بیماری و درمان، بیمار حتی یکبار هم پزشک خود را نبیند یا فرصت مناسبی بهدست نیاورد تا بتواند درد دل خود را با او در میان بگذارد. معمولاً برای جبران این عدم ارتباط و فرصت مشاوره و گفتگوی پزشک و بیمار در مراکز مهم علمی و درمانی، دفترچه و نوشتهها (بروشور)هایی وجود دارد که به زبان ساده و قابل فهم، علت بیماری را از نظر عوامل عفونی، زمینه (ارثی)، درمانهای موجود و اینکه انجام آن برای بیمار مورد نظر، چگونه قابل اجرا و امکان پذیر است بیان میکند و بیمار و خانوادهاش با مطالعه بروشور، اطلاعات کلی در مورد بیماری مورد نظر بهدست میآورند و در مذاکره و مشاوره حضوری آنچه را از مطالعه بروشور درک کردهاند، با پزشک و یا همکاران او مطرح میکنند و بیمار آگاهانه خود را در اختیار پزشک معالج میگذارد تا آنچه که صلاح اوست، انجام دهد.
باید قبول کنیم بیمار و خانواده بیمار حق دارند خواستار نظر پزشک با گروه پزشکی مسئول خود و تمامی جزئیات مربوط به بیمار و هزینه احتمالی آن و مقایسه آن با امکانات خود باشند.
اما اطلاعات مندرج در دفترچه، تمامی مسائل و سوالات بیمار و خانواده او را جوابگو نیست. بیمار مایل است دقیقاً وضع بیماری خود و نظر پزشک معالجاش را بداند. این امر مستلزم صرف وقت پزشک یا دستیاران او است که با بیمار و خانواده او صحبت کنند، بیماری و خصوصیات کامل آن و سیر بیماری را دقیقاً و به نحو قابل درک، بیان کنند و نهایتاً هزینه تقریبی و طول درمان و بستری بودن، به بیمار تفهیم شود و چنانچه دستکاری یا عمل جراحی و داروی خاصی ضروری باشد، بهطور واضح با بیمار و خانواده او در میان بگذارند و احتمال خطر هر یک از آنها را یادآوری کنند.
آنچه را بیمار و خانواده او از پزشک معالج خود تقاضا دارند، معاینه و بررسی دقیق بیمار، تشخیص بیماری و تطبیق بیماری با وضع بیمار و پیش بینی مدت درمان، نحوه درمان و در نهایت امید به بهبود بیمار است.
علیرغم اینکه در گذشته یکی از اصول اولیه پزشکی، ارتباط پزشک و بیمار بود، این ارتباط متأسفانه در حال حاضر بسیار کمرنگ شده است و حتی گاهی بدون کوچکترین مذاکره و همفکری انجام میگیرد. یکی از دوستان درد دل میکرد و میگفت در قفسه سینهام احساس درد کردم و به بیمارستان رفتم و به بخش قلب راهنمایی شدم که بلافاصله مرا بستری کردند و نوار قلب و آزمایشهای فراوانی از من بهعمل آوردند، اما از هر کدام که پرسیدم دلیل کسالت من چیست و مدت بستری بودنم چند روز است، هرکدام مرا به دیگری حواله میکرد و هیچکس جواب قانع کننده به من نمیداد. به هرحال اعتراض کردم که اکنون چند روزی است بستری هستم و فقط هر صبح و عصر نواری از قلب من و هر روز مقداری خون از من میگیرند. من ابدا نمیدانم کسالت من چیست و نهایتاً چه خواهد شد؟ آخر به مسئول آن بخش مراجعه کردم و از او پرسیدم، گفت نمیدانم، وظیفه من نیست، شما باید حتماً با پزشک معالج خود در میان بگذارید. گفتم ایشان را گاهی و بعضاً ابدا زیارت نمیکنم. بالاخره روز معینی را تعیین کردند که با پزشک معالج خود مذاکره کنم. روز موعود پزشک معالج با یک ساعت تأخیر آمدند و بعد از سلام و علیک کوتاه گفتم سؤالاتی در مورد بیماریام دارم که قرار است با شما در میان بگذارم. بدون اینکه به درخواست من توجهی کند، گفتند از خانم… سؤال کنید و تا من به خود آمدم که سؤالم را تکرار کنم، از اطاق و بیمارستان خارج شدند!
پروفسور محمد حسن کریمی نژاد
استاد پاتولوژی و ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی تهران»
منبع: آنا