تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۵ - ۰۱:۲۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 105424

سینماسینما، فریبا اشوئی:

 

مسخره باز ویدئو آرت متفاوت وپر طمطراقی است. مجموعه ای از نمادها ونشانه ها ازنمایش وسینما در کنارهم.فیلمی تک لوکیشن وچند روایتی(روایت دانش،روایت شاپور ،روایت کاظم خان،روایت بازپرس کیانی و….شبه روایتی از هما) محتوای روایت ها قالبش صرفا دیالوگ است اما نه از نوع سینمایی با شخصیت پردازی های سینمایی. دیالوگ‌نویسی به شیوه پی اس ونمایش.میزانسن برگزیده این روایت ، ساختاری با مختصات تله تاتر را پیش روی مخاطبش قرار می دهد.(اکسسوار صحنه،نوع گریم شخصیت ها وبویژه نوع بازی آگراندیسمان شده بازیگران).ایده اصلی از رمان پرفیوم به قلم پاتریک زوسکیند، نویسنده آلمانی می آید.ژان باپتیست گرونویل که در میان گنداب‌های پاریس قرن هیجدهم به دنیا آمده، شامه‌ای بسیار تیز و غیرعادی دارد. او دنیا و هرچه در آن است را از طریق شامه خود می‌شناسد.

او که بلافاصله پس از تولد مادر خود را از دست داده، در کنار کودکان سر راهی بزرگ شده و در نوجوانی به دباغی خشن فروخته می‌شود. آشنایی ژان باتیست با دختری زیبا و کشتن وی باعث می‌شود تا وی برای یادگیری فنون حفظ بو خود را به عطرسازی مشهور به نام بالدینی نزدیک کند. بالدینی او را از دباغ می‌خرد، چون به شامه وی برای ساخت عطرهای تازه نیاز داردو……در مسخره باز می بینیم که دانش نماینده نسلی است که عمری را درآرزوی بازیگری سپری می کنند.اما بازیگری درسینما برایشان دغدغه والاتری است.نمایش را برای رسیدن به قاب سینما هدف می کنند اما دغدغه اشان رسیدن به رسانه فرا گیرتر است تاهمه اورا ببینند وبشناسند.

او شاگرد سلمانی و فرزند یک گدازاده و نهایتا ظاهرش زشت است واین همه شناسنامه اوست برای فرار از بار حقارت هایی که عمری آن را بردوش کشیده است.اولین انگیزه اش هم بازی شدن با هما است.اما امید آخر را مانفرد(گریمور) برایش به ارمغان می آورد.

تا این جای روایت قالب روایت نمادین وفرم گرا است(نمایش) از این جا به بعد کدهای انگیزشی (شکل کلاسیک فیلمنامه) به آن افزوده می شود تاوسیله توجیه شود.کاراکتر اصلی(دانش) برای رسیدن به هدفش(بازی درنمایش استاد وبعدتر در فیلم او)بدنبال راهکار است.

تنها راهکار برای اوشکار زنان گیسو بلند است وبرای آن …پس این جا هدف وسیله را توجیه می کند.این هدف هم برای هردورقیب(شاپور و دانش)براساس دیدگاهشان توجیه پذیر می شود.لایه زیرین فیلم از این مقطع با توجیه اهداف، برجسته تر می شود وشکل نقب سیاسی با المان های طنز به خود می گیرد.(کل کل بازپرس کیانی باشاپور با مضمون در شهرچه خبر؟!، همه چیز زیر سر گدایان است!…همه چیز به دولت برمی گردد !و…)تمام فیلم درگیری ذهنی دانش باخودش و اطرافیان وخاطراتشان است.اما فیلم ساز که با سبقه نمایش دست به تجربه سینمایی زده ارمغان هایی هم برای سینما دوستان دارد.این ارمغان چیزی نیست جز خاطره بازی باسکانس هایی مهم وتاثیر گذار فیلم های بزرگ تاریخ سینمای جهان(کازابلانکا وپاپیون)اگرچه ممکن است این ترفند درشکل کلی محتوا که ریتمی کند وکسالت بار را دنبال می کند؛ نوع آوری جذابی باشد. اما امید به جلب رضایت مخاطب عام، امید نزدیک به واقعیتی نخواهد بود.

به هرحال مسخره‌باز نگاهی دوسویه به دوهنر نمایشی وتصویری دارد.هردو وادی رابه چالش می کشد اما بیشتر از سینمای فرم گرا سخن می گویدو به کلیشه های رایج آن نقب می زند.فیلم از جدابیت های تصویری ،پروداکت سنگین ،سخت ومتفاوتی برخوردار است که جای خالی آن مدت ها بود که درقاب سینمای وطنی حس می شد واز این نگاه نمونه موفقی ارزیابی می شود.همچنین مثلث بازیگری صابر ابر ، بابک حمیدیان وعلی نصیریان دراین فیلم؛مثلثی درخشان وتکرار ناشدنی است واز شاخص های مهم وموفق کار به شمار می رود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها