یادداشتی بر فیلم لانتوری/ جسارت و دلهره

 

پارسا شیروانی– فیلمی که به شکل بدی خوب بود و سالن سینمایی که هیچگاه تا این حد برایم دلهره اور نبود.

به جرئت می توانم بگویم سالن سینما (به خصوص برای فیلم های ایرانی) برای من تا به  حال هیچ وقت به دلهره آوری امروز  و هنگام تماشای لانتوری نبوده است. درمیشیان با جسارت تمام صحنه هایی را به ما نشان می دهد که به شخصه یاد ندارم پیش از این در فیلم هایمان دیده باشم. کارگردان با این فیلم جسارت را به اوج رسانده است. عذابی که هنگام نمایش صحنه های قصاص و اسید پاشی روی صندلی سینما به خود دیدم ،مرا ناخودآگاه به یاد برخی از صحنه های فیلم هایی با درجه ی ان سی ۱۷ و جسارت امثال گاسپار نوئه می اندازد.  بی راه نگفته ام اگر بگویم جسارت کارگردانی درمیشیان و نوئه در بعضی سکانس های لانتوری برابری می کند. تدوین لانتوری بی شک همان طور که قبل از دیدن آن شنیده بودم فوق  العاده بود و به بهترین شکل آن تعلیق و دلهره ی مورد نظر را به تماشاگر القا می کرد  (نگاه کنید به کات پاشیدن  بطری اسید روی نمای اب زدن صورت) درمیشیان با لانتوری ثابت کردهر قدر هم  بخواهند جلوی او را بگیرند،صورت مسئله را پاک نمی کند و صحنه را ترک نمی کند و حرفش را هر بار جدی تر و گزنده تر می زند.درعصبانی نیستم در بطری هایی که به سمت هم پاشیده می شد آب بود و حالا اسید  است! فیلم به شکل بدی خوب بود .

و بعد از تمام شدن فیلم علیرغم غم انگیز بودن فیلم دوست داشتم در حس و حال فیلم بمانم. دوست داشتم به راه رفتنم روی سنگ فرش پیاده روی ولیعصر ادامه بدهم و به  فیلم فکر کنم. و به اینکه کدامیک از این انبوه مردمی که از بینشان میگذرم تا به مترو برسم  کی لانتوری هست کی نیست . من هم مثل کارگردان از خیابان های این شهر که روز به  روز از  لانتوری ها پر تر می شوند، می ترسم. من هم از لانتوری می ترسم!!

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 12004 و در روز چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ساعت 03:01:06
2024 copyright.