سینماسینما، علیرضا شجاعنوری / تهیه کننده و بازیگر سینما:
برنامهای در شبکه چهار تلویزیون داشتم که جمعه شبها زنده پخش میشد. یکی از شبها مهمانم شهرام مکری بود. پس از اینکه درباره موضوعات مختلف حرف زدیم، در آخر ازش راجع به فیلم بعدیاش پرسیدم که توضیحاتی داد و در حین آن هم گفت که «گیشه رو میترکونه». من هم مثل خیلی از بینندهها عزمم را جزم کردم که فیلم بعدی را ببینم، پس مشتاقانه دعوت دوست نازنینم، بابک کریمی، را قبول کردم و شتافتم به چارسو. در آغاز «هجوم» بود و دیگر هیچ؛ یا خودش یا حرفش. جمعیت از قبل هجوم آورده بودند که «هجوم» را ببینند؛ چه ایستاده و چه نشسته، من اما نشستم. برای من که هنوز عوامانه فیلم را میبینم و تعداد پلانها و طول سکانسها و… به اندازه حرکت حس کلی فیلم توجهم را جلب نمیکند، تماشای فیلم «هجوم» مثل دیدن یک خواب است، هنوز به صورت گنگی باهام هست. دوباره باید ببینمش تا مثل «ماهی و گربه» همراهش شوم. یک جاهایی حسم خوب درگیر میشد، اما خیلی زود عقب میافتادم، میخواستم از عقلم استفاده کنم، دیر شده بود. چیزی که بیشک راجع به «هجوم» میتوانم بگویم، این است که اجرای دیوانهکنندهای داشت و البته در رأس هر چیز جسارت شهرام مکری از پریدن از چنین پنجرهای است. هر چند که خیلی دلم میخواست در خلوت ذهن شهرام پاسخ این سوالم را پیدا میکردم، که اگر بنا بود این فیلم را با دکوپاژ کلاسیک بسازد، چه تعبیراتی در ساختار پیش میآمد. در هر صورت «هجوم» یک حادثه شیرین در سینمای ایران و شاید جهان است! چه برخی از شعارها پاگیرش بشوند و چه نه. حداقل دو بار دیگر فیلم را میبینم؛ یک بار با احساسم و یک بار هم با عقلم. توضیحاتی که شهرام قبل از نمایش فیلم داد، عقلم را هم درگیر کرد تا متوجه فیلمبرداری باورنکردنی بر بالهای عقاب و گریم دیوانهوار و کولیوش (در اجرا) و بازیهای جذابِ تازه، مخصوصا نگار و علی، شوم. هر چند که احساسم همهاش درگیر این بود که همه فیلم POV یک نفر از آن طرف است و …
اگر «هجوم» «گیشه رو بترکونه»، اصلا تعجب نمیکنم، چون فکر میکنم همه بیش از یک بار آن را خواهند دید، مخصوصا عاشقها.
ماهنامه هنر و تجربه