تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۱/۱۳ - ۱۶:۳۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 43340

سپیده ابرآویزسینماسینما، سپیده ابرآویز:
۱-    رامبد جوان آدم باهوشی است . باهوش بودنش را از تجربیاتش در عرصه های بازیگری و کارگردانی می شود فهمید .از ماندگاری طولانی اش در تلویزیون تحت هر شرایطی و با هر مدیریتی . او می داند که چطور طرفش را مجاب کند که دارد کار مهم و درستی انجام می دهد . کارهای مهم و درست هم انجام داده که جای انکار ندارد . مثلا کارگردانی خوب فیلم ورود آقایان ممنوع یا بدعتی برای تولید برنامه خندوانه .
۲-    رامبد جوان هوشش را در نگار با ایجاد یک برند ((متفاوت بودن )) به رخ می کشد .او در تمام مصاحبه ها و نشست هایش قبل یا در زمان نمایش نگار اشاره می کند که نگار فیلم متفاوتی است . همین یک کلمه کافی است تا مخاطب بسیاری از سوال هایش را نپرسد یا به الگوی کلاسیک تماشای فیلم خود پایبند نباشد و گمان کند اثری متفاوت حتما تعریف متفاوتی هم دارد .
۳-    رامبد جوان در نگار می کوشد کار متفاوتی بکند . این تفاوت از همان سکانس افتتاحیه در چیدمان و روایت قصه محسوس است . ماجرایی جنایی اتفاق افتاده است و پلیس در حال بازسازی صحنه است . تماشای یک فیلم جنایی در سینمای ایران که به کل از این تجربه دور است بسیار متفاوت است . اما ، هنوز دقایقی از این سکانس نگذشته که گزینه تازه ای به فیلم افزوده می شود . تاب خوردن فیلمساز به سمت حل یک معما . حالا مخاطب گمان می کند که از اینجا به بعد باید یک فیلم معمایی را دنبال کند . اما ، داستان ادامه دارد . نوبت به نگار می رسد . نگار در عالم خواب و بیداری با روح پدرش ملاقات می کند . پدر چکی را در دست او می گذارد و حرف هایش با حرف های نگار یکی می شود . نگار که از این عالم بیرون می آید ، چک مچاله شده را میان مشت خود پیدا می کند . حالا وقت آن است که مخاطب گمانه های قبلی اش را خط بزند و باور کند مشغول تماشای یک فیلم ماورایی است . این هم نیست . نگار که حالا به نوعی پدر است درگیر انتقام جویی و کشف ماجرا می شود . در جریان این کشف مجبور به زد و خورد با عاملان مرگ پدر می شود از در و دیوار بالا می رود ، معلق می زند و با مشت و لگد و اسلحه و چاقو به جان مجرمان می افتد . حالا فیلم می شود یک فیلم اکشن . بله . البته که نگار فیلم متفاوتی است.  مگر می شود فیلمی با این همه سرک کشیدن به گونه های مختلف سینمایی متفاوت نباشد؟
۴-    مشکل بزرگ نگار این است که ژانر ندارد . علی رغم کارگردانی قوی و دقیق در بین فضاهای ریال ، سوریال ، وهمی و … گیج می زند . این گیج زدن باعث می شود نتوانی با تمام آنچه ارائه می شود ارتباط برقرار کنی . چون هر چقدر که باهوش باشی  قطعا رامبد جوان باهوش تر است که توانسته کاری کند که این طور منگ از سالن نمایش بیرون بیایی و نفهمی باید کجای این فیلم را دنبال می کردی …
۵-    نگار ، قصه دو خطی جذابی دارد. پدری در دخترش حلول می کند و او را به تمام جاهایی می برد که منجر به مرگش شده است. پدری که بعد از مرگش پرده از توطئه های یک مافیای کثیف بر می دارد. اما این قصه دو خطی جذاب در پردازش و بسط کم می آورد. علتمندی ها درست جا نمی افتد . انگیزه آدم ها روشن نیست یا اگر تلاشی برای روشن شدن شان اتفاق افتاده ، این تلاش کافی نیست. این قصه دو خطی جذاب حرف قشنگی می شود که نصفه می ماند از بس که حرف میان حرف می آورد . از بس که مرعوب کارگردانی و ایجاد صحنه های اکشن و تکنیک می شود. از بس که اصرار کارگردان به ایجاد همان برند متفاوت در طول فیلم به چشم می خورد .
۶-    نگار جواهریان بازیگر خوبی است . این را در طلا و مس و اینجا بدون من و حوض نقاشی و  دیگر کارهایش خوب ثابت کرده .در نگار هم  بد بازی نمی کند . انگار اینجا هم کارگردان می خواهد بگوید ببینید این همان نگار است اما چقدر متفاوت . این بد نیست .یک اتفاق خوب است که بازیگری بتواند نقش های متفاوت بازی کند اما اشکال کار آنجاست که دغدغه های شخصی و احساسی کارگردان نسبت به نگار در کلوزآپ های متعدد زیادی به چشم می آید. شاید کارگردان می خواهد به همه ثابت کند که نگار زن زیبایی است .صورت جذابی دارد.اشکالی ندارد .سینما اصلا چشمی است برای دیدن همین زیبایی ها . اما آیا نشان دادن هر زیبایی در این عصر انسان های هوشمند ، ترفند و هوش و غیر مستقیم گویی خاصی نمی طلبد؟  حتما رامید جوان این ها را می داند اما به دلایل  پیدا و پنهان   ، از کنارش گذشته است. مگر می شود  او این هوش را نداشته باشد نداشته باشد؟ وقتی که مطمثنیم  رامبد جوان آدم باهوشی است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها