نگاهی به قصر شیرین / اینجا چراغی روشن است

سینماسینما، پویا نبی:

درهمین ابتدای ماجرا اعتراف می کنم که کمترین انگیزه ای برای تماشای (قصر شیرین) نداشتم ، خالق فیلمهای درخشانی چون (خیلی دور خیلی نزدیک) ، (زیر نور ماه) و (یه حبه قند) در دو فیلم اخیرش نا امیدم کرده بود . از عکس ها و فضای فیلم در برداشت اول اینگونه استنباط می شد که احتمالا با فیلمی در حال و حوالی (امروز) طرف خواهیم بود . اما تنها بیست دقیقه که از فیلم گذشت تمام معادلات ذهنی ام بر هم خورد . (قصر شیرین) بازگشتی مقتدر از رضا میرکریمی به سینمای داستانگو است با اجزای هنرمندانه و ظریف ، از فیلمنامه ای به شدت استاندارد تا بازی های کنترل شده و در راس آن بازی های اعجاب انگیز دو کودک فیلم . در برهوت فیلمهای پر مدعا ، عظیم و فاقد تفکر جشنواره امسال قطعا (قصر شیرین) یک موهبت خدادای است . فیلمی که از انسان می گوید و قهرمانی دارد که در طول درام رو به تعالی و تحول قدم بر می دارد . فیلمنامه مشترک محسن قرایی و محمد داودی همانطور که پیش تر اشاره کردم یکی از معدود فیلمنامه های فکر شده جشنواره امسال است که سر صبر شخصیت های خود را معرفی می کند ، نقاط عطف حساب شده ای دارد، توزیع اطلاعات در طول درام را بسیار با وسواس انجام می دهد و آن تحول ثانویه که در اغلب کتب فیلمنامه نویسی جهان به آن اشاره شده است را دارا است ( در طول تماشای این فیلم مدام از خود می پرسیدم محسن قرایی که می تواند انقدر درست و دقیق یک قصه را طراحی کند چرا فیلمنامه آثار خودش را به دیگران واگذار می کند؟) .
میرکریمی با چیره دستی هر چه تمام تر یک شخصیت تاریک و ضد سمپات در ابتدای فیلم را به مرور دوست داشتنی تر می کند تا جایی که دیگر نمی توان در نیمه دوم فیلم چشم از پرده برداشت و این قصه انسانی را با این کارگردانی خارق العاده دنبال نکرد . میزانسن و دکوپاژهای میرکریمی و استفاده بسیار درستش از لنز و کاربردهای زیبا شناسانه آن در طول فیلم نشان دهنده این است که حالا می توان میرکریمی را یکی از کارگردانان بزرگ بعد از انقلاب قلمداد کرد که هم به لحاظ تفکرات انسانی و هم به لحاظ رعایت وجه تکنیکی، فیلمهایش در بالاترین جایگاه ممکن قرار گرفته است ، تکنیکی که در اوج سادگی و همخوان با فیلمنامه درخشانش قرار دارد . قصر شیرین از منظر طراحی میزانسن ها چند سکانس فوق العاده دارد از جمله آن نمای هلی شات بر فراز پاترول قرمز رنگ جلال در آن دشت طلایی رنگ یا سکانس مواجهه جلال با دو فرزندش و آن برخورد خصمانه ای که با آنها انجام می دهد . قصر شیرین را باید یکی از قله های بازیگری کارنامه حامد بهداد قلمداد کرد و این فیلم و این جنس بازی را باید در کنار آثاری چون بوتیک ، سد معبر و آرایش غلیظ قرار داد ، نگاه های درست و حرکات سنجیده بهداد به ویژه در سکانس های درون ماشین نشان از این دارد که بهداد در دومین دهه زندگی حرفه ای اش به خود آگاهی ویژه ای رسیده و می خواهد به جای اکت های پر طمطراق برخی فیلمهای گذشته این بار زندگی را باز آفرینی کند ، بهداد به گونه درست و مهندسی شده نقش جلال را ایفا می کند ، انقدر که از جایی به بعد فراموش می کنیم او بازیگر سوپر استار سینمای ایران است و به راحتی در میان بازیگران گمنام فیلم غرق می شود کاری که جز معدودی از موارد در تاریخ سینمای ایران کم نظیر است . در پایان باید نوشت که (قصر شیرین) اگر چه به مانند فیلمهای پر مدعا و جعلی چون (سمفونی نهم) تولید عظیمی ندارد اما قطعا یکی از مهم ترین ، بزرگ ترین و انسانی ترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران است که با بیانی لطیف از خانواده و توجه به انسان در روزگار اکنون سخن می گوید .

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 105268 و در روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت 01:22:40
2024 copyright.