«دوتا از بزرگترین افسانهها درباره من اینها هستند که چون این عینک را میزنم آدم روشنفکری هستم و چون فیلمهایم پول بر باد ده هستند، هنرمند هستم»
وودی آلن بازیگر، نویسنده و کارگردان مشهور آمریکایی که یک نوازنده قدر هم هست، برای سخنان قصارش شناخته میشود.
تولد او بهانه مناسبی برای یادآوری برخی از نقل قول های خاص اوست.
۱. من بسیار به ساعت جیبی طلایم افتخار میکنم. پدربزرگم روی تخت مرگش این ساعت را به من فروخت.
۲. اگر همه چیز یک وهم و خیال باشد و هیچ چیز وجود نداشته باشد چه میشود؟ اگر این طور باشد پس من مسلما برای فرشام بیش از حد پول پرداخت کردم.
۳. تنها پشیمانی من در زندگی این است که فرد دیگری نیستم.
۴. مغز من دومین عضو مورد علاقه بدنم است.
۵. هشت درصد از موفقیت، رسیدن است.
۶. زندگی به افتضاحها و بدبختها تقسیم میشود.
۷. گروچو مارکس. ویلی میز. جنبش دوم سمفونی ژوپیتر. ضبط لویس آرمسترانگ از پوتیتو هِد بلوز. فیلمهای سوئدی. تدریس احساسی توسط فلوبر. مارلون براندو، فرانک سیناترا. آن سیبها و گلابیهای سِزان. خرچنگ رستوران سَم وو… و، اوه، صورت ترِیسی.
۸. یک جوک قدیمی هست که میگوید دو زن مسن در اقامتگاه کوهستانی کتاسکیل هستند و یکی از آنها میگوید «پسر، غذای اینجا واقعا افتضاحه» زن دوم میگوید «آره، میدونم، تازه کم هم هست» خب، این عملا احساسی است که من نسبت به زندگی دارم.
۹. من را به خاطر تقلب کردن در امتحان نهایی متافیزیک از دانشگاه نیویورک انداختند بیرون. داشتم درون روح پسری که کنارم نشسته بود نگاه میکردم.
۱۰. پول بهتر از فقیر بودن است، حتی اگر فقط بخواهیم به دلایل اقتصادی بررسی کنیم.
۱۱. مساله این نیست که نمیخواهم بمیرم، فقط وقتی اتفاق میافتد نمیخواهم آنجا باشم.
۱۲. اگر فیلمهایم یک نفر دیگر را هم بدبخت کنند، آن وقت احساس میکنم کارم را انجام دادهام.
۱۳. در زندگی چیزهایی بدتر از مرگ هم وجود دارند. آیا تا به حال یک عصر را با فروشنده بیمه سپری کردهاید؟
۱۴. من تعلیم و تربیت افتضاحی داشتم. به مدرسهای برای معلمان مشکلدار از نظر احساسی میرفتم.
۱۵. دوتا از بزرگترین افسانهها درباره من اینها هستند که چون این عینک را میزنم آدم روشنفکری هستم و چون فیلمهایم پول بر باد ده هستند، هنرمند هستم. این دو افسانه سالهاست که شایع هستند.
۱۶. وقتی ربودهشده بودم، پدر و مادرم وارد عمل شدند. آنها اتاقم را اجاره دادند.
۱۷. به خاطر قدم نتوانستم وارد تیم شطرنج بشوم.
۱۸. نمیخواهم از طریق آثارم به ابدیت دست پیدا کنم. میخواهم از طریق نمردن به آن برسم.
۱۹. زندگی پر از بدبختی، تنهایی و زجر است – و همهاش هم خیلی زود به پایان میرسد.
۲۰. نمیتوانم آنقدرها هم واگنر گوش کنم. این احساس بهم دست میدهد که میخواهم لهستان را اشغال کنم.
۲۱. آیا هنر از زندگی تقلید میکند یا زندگی از تلویزیون تقلید میکند؟
۲۲. من تمام زندگیام طرفدار بزرگ موسیقی جاز بودهام. ژانر مورد علاقهام جاز نیو اورلانز است. یکی از بزرگترین شکلهای هنری آمریکا.
منبع: تلگراف
نقل از هفته نامه صدا