سام بهشتی : در سینمای ایران کمتر پیش می آید با اثر سینمایی مواجه شویم که حرفی تازه ای برای گفتن داشته باشد و بتواند مخاطب را میخ کوب کند.
به گزارش سینماسینما، در زمانه ای که فیلمسازان قدیمی و شناخته شده سینما، فیلم هایشان نمی تواند نظر مخاطب خاص و عام را به خود اختصاص دهد، کارگردانان جوانان و بی ادعایی پا به عرصه می گذارند و با اختلاف زیاد از آن ها فاصله می گیرند. در سال های اخیر شاهد بودیم که آثار کارگردانان جوان و فیلم اولی ها به مراتب خیلی بهتر از فیلم های کارگردانان نسل قبل بوده است.
این روزها فیلم تازه ای از کارگردان جوانی به نام سروش محمد زاده در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شده است که اتفاقا این بار این فیلم در سرجای خودش نبوده و به عبارت بهتر فیلم چهارشنبه مصداق هنر و تجربه نیست. طبق معمول سیاست غلط مدیران سینمایی باعث شده فیلمی که قابلیت اکران گسترده تری نسبت به هنر و تجربه دارد، در یک فضای محدودی اکران شده است. البته این یک اصل نا نوشته است که فیلم خوش ساخت، مخاطبان خود را پیدا می کند ولی باید شرایط اکران برای همه فیلم ها یکشان باشد که چنین امری در سینمای ایران یک مقوله دست نیافتنی است.
چهارشنبه فیلمی است که نمونه آن را در سینمای ایران کمتر دیده ایم، یک درام سخت و ملتهب اجتماعی با موضوعی که عرف و شرع جامعه امروز ما درگیر آن است.
پرداختن به موضوع قصاص و بخشش، اتفاق تازه ای نیست،اما چگونه پرداختن به آن که شکل کاریکاتور گونه به خود نگیرد و از کلیشه رایج فاصله داشته باشد، یک هنر است که سروش محمد زاده و فیلمنامه نویسان این فیلم به خوبی از لبه تیغ به سلامت عبور کردند.
فیلم در گام اول قصه دارد و از دقیقه ۱۵ به بعد مخاطب درگیر آن می شود و با کاراکتری مواجه می شود که قهرمان نیست و یک ضد قهرمان تمام عیار است. شخصیت طاهر که آرمان درویش در مقام بازیگر به او جان داده است، یک شخصیت متعصب و پر از رمز و راز است که در طول زمانی که قصه روایت می شود و در سکانس های مختلف به زوایای پیدا و پنهان این کاراکتر پی می بریم.
فیلمنامه درست و منسجم نقطه عطف فیلم است و با یک پایان بندی خیره کننده و تاثیر گذار مخاطب را به گوشه رینگ می برد و مٌشت آخر را محکم می کوبید که در سینمای ایران با کمتر اثری مواجه می شویم که تمام ارکان فیلمنامه آن درست باشد و نتوان ایراد محتوایی بر آن وارد کرد.
یکی از ویژگی های دیگر فیلم این است که شهر تهران در فیلم شخصیت دارد و ما در بیشتر سکانس هایی پویایی جامعه و روز مرگی مردم را در قاب سینما می بینیم و این یک امتیاز ویژه و برتری نسبی نسبت به فیلم های آپارتمانی است. قاب های مرتضی غفوری در مقام فیلمبردار و میزانسن های درست و اصولی خود باعث شده که شهر در قصه فیلم چهارشنبه هویت داشته باشد.
شهاب حسینی نقش متفاوت و تاثیر گذاری در این فیلم دارد و ترکیب او و آرمان درویش به عنوان دو برادر در کنار هم انتخاب به شدت درستی بوده و از سوی دیگر انتخاب نسیم ادبی و هستی مهدوی به عنوان بازیگر بر باور پذیر بودن یک خانواده رو به فرو پاشی صحه گذاشت و تاثیر گذار است.
چهارشنبه فیلمی است که شبیه خودش بوده و ادا و اطوار ندارد، بی لکنت و به دور از اغراق قصه اش را روایت می کند، کارگردان قصد ندارد با فٌرم کارهای عجیب و غریب کند، بازی بازیگران بیرون نمی زند و اور اَکت نیست. این فیلم می تواند نمونه خوبی برای سینماگران باشد، می توان از تجربه ها و اندوخته ها استفاده کرد و فیلمی ارزان ساخت که ارکان آن درست و اصولی باشد بتواند مورد تمجید قرار بگیرد و از همه مهم تر دیده شود. این نکته هم شاید به این امر برگردد که اگر تمامی عوامل تولید در یک اثر همدل باشند قطعا خروجی قابل قبول می شود.
چهارشنبه فیلمی است که باید آن را به تماشا نشست و ایمان آورد که هر سال ممکن است که از سوی جوانان تازه نفس غافلگیر شد. این بار یوسف وجدان دوست در مقام تهیه کننده و سروش محمد زاده در جایگاه کارگردان توانستند اثر قابل قبول و درخوری بسازند، شاید در سال جدید و در فجر سی و پنجم با جوانان فیلمساز دیگری مواجه شویم و باز هم حیرت کنیم. وقتی با بضاعت اندک می توان فیلم درباره موضوع الهی و انسانی قصاص فیلم خوب ساخت پس کافی است که پیرامون خود را با دقت ببینم و برای ساخت فیلم به سراغ موضوع هایی نرویم که در جامعه مصداق واقعی ندارند.