روحالله زم در مطلبی با عنوان «دهنمکی کذاب!» در فیس بوک خود نوشت:
مسعود دهنمکی ساعتی قبل در اینستاگرام خود، درباره «سیدمرتضی آوینی» مطلبی سراسر دروغ نوشت و آشکارا افکارعمومی را به سخره گرفت. برای او نوشتهای را بدین شرح گذاشتم و مرا بلاک کرد! لازم دیدم که این نکته را عمومی طرح کنم تا او بداند با دروغ گفتن و بلاک کردن نمیتواند نظرات مخالف را محدود کند.
برای او نوشتم: تو خودت جزو چماقدارانی بودی که به طور مداوم جلوی «سوره» بساط پهن میکردی، با الله کرم و حاجی بخشی. زمانی که آوینی زنگ میزد و از «سوره» در خیابان ویلا – سمیه با پای پیاده خسته به دفتر پدرم میآمد را به خاطر دارم. میگفت روحالله پدرت هست؟ میگفتم بله آقا مرتضی اما میخواهیم به منزل برویم. میگفت ۱۰ دقیقه سرپایی (ایستاده) میخواهم او را ببینم و زود میآمد. گاهی بغض داشت، گاهی شاد بود. زمانی که بغض داشت از دست امثال تو بغض داشت. از دست تو بارها گریست، بر روی شانههای پدرم! هنوز در خاطرم هست که چوب و چماقت را در خیابان حافظ روبروی حوزههنری پهن کرده بودی. هنوز در خاطرم هست کارگردان فیلم دیدار (محمدرضا هنرمند) را تهدید کرده بودی از در حوزه بیرون بیایی تو را میکشیم! «هنرمند» ساعات زیادی در دفتر پدرم بود، به من با اضطراب میگفت میبینی روحالله! چه بساطی داریم؟
هنوز شماتت آوینی توسط تو، توسط حاجیبخشی و توسط اللهکرم از ذهنم بیرون نرفته، زمانی که عکس آن رزمنده بوسنیایی که پیشانی بند اللهاکبر بر سر داشت، را بر جلد «سوره» زد و شماها جلوی در «حوزههنری» و «سوره» در تقاطع خیابان ویلا، تجمع کردید و میخواستید او را بزنید!
حالا آوینی شناس شدی؟ حالا از آوینی برای مردم دروغ میگویی؟ مردم را میتوانی گول بزنی. اما ما را نه!
گوشهای از حقیقت را برای او و مخاطبانش نوشتم و او نیز مرا بلاک کرد.
❊ پینوشت: به صحبتهای سراسر کذب افرادی همچون پناهیان و دهنمکی و این تیپ افراد درباره او اهمیتی ندهید. آنان در سال ۱۳۷۰ و قبل از آن «دشمن خونی» او بودند، اما حالا به مانند همهچیز میخواهند او را نیز «مصادره» کنند.