سینماسینما، رضا سخایی شاهرودی
گزینه احتمالی ریاست سازمان سینمایی که این روزها نامش مطرح شده، جدا از ارزیابی کیفیت، در بهترین حالت چند سالی در بخش روابط بینالملل سینما (این بخش یکی از زیر مجموعههای سازمان سینمایی است) کار کرده و به نظر میرسد با حضور ایشان در سینمای ایران شاید موضوع فیلمهای جشنوارهای مجدد داغ شود و شاهد این شکل از فیلمها بیشتر از گذشته باشیم.
سینمای اصلی ایران سینمای قصهگو و مخاطبپسند است (این تعبیر با کلمه زشت و جاهلگونه فیلم بفروش تفاوت دارد)
در ایران ذائقههای مختلف با سلیقههای متفاوت وجود دارد که جذب هرکدام میتواند عامل موفقیت یک فیلم باشد.
داشتن مخاطب نامش بفروش بودن نیست و بعضی از کاسبان در قدیم جای استفاده از فیلم پرمخاطب از فیلم بفروش استفاده کردند و این جمله دلالگونه وارد واژگان و گفتار اهالی سینما شد.
ریاست سازمان سینمایی موظف است اکثر فیلمسازان و حتی عوامل قدیمی را خوب بشناسد، از نیازهای سخت افزاری و نرم افزاری امروز سینمای ایران به درستی مطلع باشد و تلاش اصلی او حل معضلات کنونی و مشخص کردن یک استراتژی مناسب برای چهار سال آینده سینما باشد.
شاید مهمترین و اولین قدم ریاست سازمان سینمایی تغییر در سینمای استراتژی و تبدیل آن به استراتژی سینما است.
سینما خودش یک استراتژی مهم است و سینمای استراتژی یک دکان برای آنهایی است که خودشان را کارمند انقلاب میدانند.
این جماعت رانتی و آویزان حتی اگر فهم و بینش درستی از انقلاب داشتند متوجه میشدند انقلاب نیاز به کارگر دارد نه کارمند.
کارگر انقلاب خادم ملت مظلوم رنج دیده است، کارگر انقلاب مقابل تمام کارمندانی است که به نام انقلاب از سفره بیت المال مدام بودجههای چند ده میلیاردی میگیرند و آثار آنها در مجموع با تبلیغات شبانه روزی در تلویزیون پنجاه هزار تماشاگر دارد که آنهم از سهمیه بلیطهای دولتی و ارگانی استفاده کردهاند.
سینمای امروز ایران بیشتر از هرچیزی محتاج قصههای ناب از دل زندگی مردم کشور است و تمام پشتک واروهای دیگر یک نمایش فریب دهنده است.
قصه باشد، ممیزی و بی عدالتی در تقسیم بودجه نباشد فیلمساز کار خودش را بلد است و میتواند با جذب مخاطب زیاد سینما را تبدیل به نیاز همیشگی مردم کند.