سینماسینما، محدثه واعظیپور
«مصائب شیرین ۲»، نشان میدهد ذهن، سلیقه و نگاه علیرضا داودنژاد برخلاف بسیاری از همنسلانش، جوان است.
«مصائب شیرین ۲»، سرحال، گرم و تماشایی است. فیلمی از جنس آثار محبوب و موفق علیرضا داودنژاد، که اغلب موارد وقتی به دنیای شخصی خود نزدیک شده و خانواده را با خود همراه کرده، فیلمهای دوست داشتنی و منحصر به فردی ساخته است.
نزدیک به سه دهه پس از «مصائب شیرین» که یکی از نمادهای سینمای دوران اصلاحات، و سینمای پوست انداخته پس از سالهای سخت دهه ۶۰ است، داودنژاد سرنوشت مونا و رضا دو نوجوان عاشق آن فیلم را پی گرفته و تفاوت آنها با دخترشان را به تصویر کشیده است.
«مصائب شیرین ۲»، قصه مهاجرت، اندوه جدایی، غربت، شکاف نسلها و بیشتر از همه اینها، فیلمی در ستایش وطن و بازگشت به خانه است.
در مقایسه با انبوه آثار شعاری این سالها (به عنوان نمونه «بدون قرار قبلی» که هنوز وطن را معادل عمارتهایی با حوض آب، گلدان شمعدانی و بیابانهای خالی از سکنه و هر عنصر و نماد ضدمدرنیته و پیشرفت میدانند) که دور از نبض و ضربان اصلی جامعه، میکوشند تماشاگر به ویژه جوانان را به میهن پرستی تشویق کنند، در ذات خود (که برگرفته از نگاه سازنده اثر و باور عمیق همیشگی او به خانواده و وطن است) تماشاگرش را متوجه نهاد خانواده، ارزشهای آن و زیباییهای وطن میکند.
«مصائب شیرین ۲»، قصه عشق مانا و علی هم هست، قصه نسل تازه که فراتر از قراردادهای پیشین، عاشق سینما و زندگیست و سرمشقهای کهنه را نمیپسندد. داستان فیلم، احتمالا برای ما که تقریبا همسن و سال رضا و مونا هستیم و مانند آنها، درگیر دوران گذار و بحرانهای اجتماعی و اخلاقی فراوان، ملموستر و قابل باورتر است، با این همه به دلیل روحی که بر فیلم حاکم است، تماشاگر به راحتی نمیتواند از کنار آن عبور کند.
«مصائب شیرین ۲»، از جنس روزگاریست که در آن زندگی میکنیم، کمدی سرخوشانه و بیربط به حس و حال مردم ایران نیست، تلخ و سیاه و چرک هم نیست. داودنژاد، راوی صادق یک وضعیت خانوادگی است که میتوان آن را به زندگی بسیاری از ایرانیان تعمیم داد. فیلم بر گفتگو و دیالوگ استوار است. رابطه و مشکلات رضا و مونا، در دیالوگهای مشترک و طولانی آنها مشخص میشود، با این که دیالوگها ظاهرا ساده هستند، اما ضرباهنگ مناسب دارند، گوشنوازند و از نظر دراماتیک، موثر و کاربردی.
رفت و برگشتهای زمانی، موسیقی بسیار خوب و بازیهای باورپذیر، سر و شکلی کم ایراد به فیلم داده است. رضا داودنژاد بهترین بازی عمرش را به یادگار گذاشته و حالا که جایش در این دنیا و سینما، بسیار خالیست، تصویر جوانیاش در «مصائب شیرین» و پدرانههایش با مانا، در این فیلم، غمانگیز و به یادماندنی شده است.
رابطه مانا و علی و عمه واله، دایی و زندایی، شیرین و ایرانیست، شوخ طبعی، تکه پرانی و گرمای ایرانی را در آن میتوان یافت و از این جزییات لذت برد. بزمهای خانوادگی در خانه دایی، در قلب منچستر، بخشی از این جزییات است که داودنژاد در خلقش، استاد است.
«مصائب شیرین ۲»، ادای دین علیرضا داودنژاد به سینما هم هست، سینما برای او شبیه زندگی و خانواده است، یکی از مهمترین دلبستگیهایش. همراهی دلچسب زهرا و علی، کامل کننده مولفههای جذاب فیلم و این بازی در بازی دوستداشتنی است. به نظر میرسد علی، میتواند چهره بااستعداد تازه داودنژادها در سینما باشد.
بیمهری به «مصائب شیرین ۲»، در جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر غریب است. فیلم، امتیازهای فراوانی دارد که از بداقبالی، کمتر به آن توجه شده است.