کیوان کثیریان" /> سینماسینما، کیوان کثیریان
یک
به نظر نمی رسد همه چیز در ماجرای جدایی جناب خان کاملا سرراست و باورپذیر باشد.
از سویی صاحب و خالق عروسک جناب خان اعلام می کند که به او از طرف تلویزیون هیچ پیشنهادمالی نشده و از سوی دیگر رامبد جوان روی آنتن خبر از مذاکرات متوالی و پیشنهاد خیلی خوب مالی می گوید.
از یک طرف محمد بحرانی-صداپیشه جناب خان- روی آنتن از همکاری نکردن با فیلم سینمایی جناب خان حرف می زند و از طرف دیگر سالارزهی-صاحب امتیاز عروسک- دارد مقدمات ساخت فیلم را فراهم می کند و بازیگر برمی گزیند!
اینکه چرا سالارزهی در دوسه سال گذشته که جناب خان در خندوانه حضور داشت سکوت کرده بود و اعتراضی نمی کرد سوال مهمی است که سالارزهی تمایلی به پاسخ دادنش ندارد.
اینکه از کی تا به حال تلویزیون این همه به رعایت حق مولف، مقید شده که به خودش اجازه نمی دهد تصویر یک عروسک را بدون اجازه صاحب امتیازش پخش کند خودش یک مولفه شبهه ناک و جدی است. تلویزیونی که بارها و بارها صدای خوانندگان و فیلم های فیلمسازان را بی اجازه آنها روی آنتن برده، یکهو چطور اینهمه قانونمند می شود؟
گنار هم گذاشتن گزاره های موجود این ظن را تقویت می کند که همه ماجرا می تواند به همین سادگی نباشد که تصور می کنیم. به هرحال هر برنامه تلویزیونی برای دوری از عادت کردن مخاطب که ریزش به دنبال دارد، نیاز به تبلیغات متفاوتی برای دور جدیدش دارد و هر فیلم سینمایی نیز برای جلب توجه مخاطبان محتاج بازکردن عرصه های جدید تبلیغاتی است.
بی آن که بخواهم به دام قضاوتی در این باره بیفتم، باید اذعان کنم که با دیده تردید به کل این ماجرا می نگرم و امیدوارم این ماجرا نه یک برنامه مدون برای امتیاز گرفتن از تلویزیون باشد و نه یک سناریوی تبلیغاتی. و امیدوارم احترام به علایق مردم بیش از هرچیز اهمیت داشته باشد و سوء استفاده از این علایق به هر شکل و در هرشرایطی مذموم بماند.
حالا شاید بشود حدس زد که چرا در برنامه انتهایی سومین سری خندوانه، جناب خان دستگیر و زندانی می شود!
دو
متاسفانه آنچه که باید باور کرد و ظاهرا گریزی هم از آن نیست، رفتن های پی درپی هنرمندان و اهل فرهنگ است. آنها که جایگزینی ندارند و گاه آنچنان بی هنگام ما را ترک می کنند که جز اندوه و حسرت بی حد چیزی برجای نمی ماند. دنیا فنی زاده؛ هنرمندی که با دستان جادویی اش برای چند نسل خاطره ساخت، جعفر والی بزرگ که از بزرگ ترین های تاتر و سینمای ماست و در انبوهی از آثار پرافتخار هنرهای نمایشی و تصویری درخشید و پوران فرخزاد؛ انسانی صادق و صمیمی که نامش یادآور بزرگی در شعر و فرهنگ است. رفتن این سه در کمتر از یک هفته، تاسف بار است.
اگر بگوییم امسال تنها به دلیل همین رفتن های تکان دهنده و پرشمار، سال خوبی برای فرهنگ و هنر نبود، پر بیراه نگفته ایم. روحشان شاد.
روزنامه شرق