کیوان کثیریان _ تجربه ماههای اخیر نشان داده که همچنان سینمای کمدی در میان مردم محبوب است. در جامعهای که خنده و شادی در آن اولویت ندارد، سینمای کمدی میتواند گریزگاهی باشد برای یکی، دوساعت دوری از مشغلههای کسالتبار و افسردهکننده روزانه.
کمدی اما، مقتضیاتی دارد و توانایی خنداندن، مهارتی دشوار و مهم است که هرکسی به آن مجهز نیست. یکی از دشوارترین مراحل، سوژه و موضوعی است که هنرمند به آن میپردازد و آن را دستمایه کمدی میکند. تجربه نشان داده ایرانیها سخت میخندند و اساسا برخی موضوعات که در سینمای اروپا یا هالیوود قهقهه تماشاگر را درمیآورد، به مذاق ایرانیها خوش نمیآید و گاه بیمزه به نظر میرسد. پس عملا کار کمدینویس و کمدیساز و کمدین سختتر از حدی است که تصور میکنیم. حالا تصور کنید انتخاب این موضوعات و سوژهها دچار محدودیتهای زیادی هم بشود. یعنی از طرفی دستگاه نظارتی سینما و از طرف دیگر حساسیتهای بعضا بیمورد موجود در جامعه دست به دست هم میدهند تا تعداد سوژههای ممنوعه برای خندیدن و خنداندن هرروز بیشتر شود و دست فیلمساز کمدی هرروز بستهتر. شوخی با افراد، اقشار، اقوام، مشاغل، زبانها و لهجهها ممنوع است. شوخی با مشکلات اجتماعی و اقتصادی و درمانی و رفاهی، بهکلی مجاز نیست. شوخی با سیاست هم که حرفش را نزنید. شوخی و کنایه، با نیت نقد و اصلاح هم که زود سیاسی میشود و هزینه دارد. با عادات بد اجتماعی مردم و مسئولان مثل دروغ یا عوامفریبی یا حتی دزدی و اختلاس هم که شوخی کنی، معنای کاملا سیاسی پیدا میکند. طعنه و کنایه به هیچکس و هیچچیز و هیچجا جایز نیست؛ یا جرم است یا سیاهنمایی یا تمسخر یا تحقیر یا توهین یا تضعیف. پس واقعا با چه چیزی میشود شوخی کرد؟ همین وضعیت موجب شده که سطح فیلمهای کمدی تا این حد نزول کند و بیکیفیتترین فیلمهای کمدی در نازلترین سطح محتوایی پایشان به پرده سینما باز شود. نتیجه این میشود که باید از خودمان بپرسیم چرا نظیر آن فیلمهای کمدی سالهای پیش دیگر تولید نمیشود؟ سینماگران مطرحی که در سالهای گذشته در حوزه سینمای کمدی فعال بودند الان کجا هستند؟مسئله دیگر این است که دیگر کسی شوخی با خودش را هم برنمیتابد. هر شوخیای معنای توهین به خود میگیرد. ظرفیت و جنبه مواجهه با شوخی که بهکلی پایین آمده است و زود اعتراض و داد و فریاد و تحصن و… شکل میگیرد که متأسفانه خریدار هم دارد و نافذ است. با این شرایط اساسا کار نویسنده و سازنده کمدی دشوارترین کار دنیاست. طبیعی است اگر میبینیم تمایل سینماگران کاربلد به ساخت کار کمدی از همیشه کمتر شده است. سیستم نظارتی سینما هم که اخیرا بسیار محافظهکار شده و سیاست آسه برو، آسه بیا را در پیش گرفته که به نظرم از نکوهیدهترین سیاستها در حوزه فرهنگ است و آسیبهای جبرانناپذیری به سینما میزند. اینکه کاری کنیم، که صدایی از کسی درنیاید، بیتدبیری محض است. گسترش سانسور سادهترین کار است و این سیاست همراه با ترس و محافظهکاری، باعث سانسور گسترده میشود، خودسانسوری را توسعه میدهد و از توقیف هم لطمهزنندهتر است. کاش همهمان ظرفیت شوخی را در خود ایجاد کنیم یا بالا ببریم. اعتمادبهنفسمان را بازیابیم. شوخی، کسی را تضعیف نمیکند. شوخی با تمسخر فرق دارد. شوخی با توهین و تحقیر مرز دارد. اینهمه دچار سوءتفاهم نباشیم. نمیشود بدون شوخی جامعه شادی داشت. سینمای کمدی بدون شوخی میمیرد. بگذاریم دست شوخینویسان و طنزپردازان باز باشد. سیستم نظارتیمان هم کمک کند که فرهنگ شوخی که به خنده و شادی دستهجمعی منجر میشود جای خود را در جامعه پیدا کند. با محدودکردن شوخی، هیچ فیلم کمدی و شاد بهدردبخوری تولید نمیشود. اگر همه، کمی سعهصدر و اعتمادبهنفس داشته باشیم، خیلی چیزها حل است.
منبع: روزنامه شرق