کیوان کثیریان
“دختر”، میرکریمی را به خودش بازگردانده است؛ یک فیلم سرپا و گرم و خوش ساخت.
فیلم بر رابطه یک مرد با دخترش و خواهرش تمرکز کرده و تلاش می کند این دو رابطه را به هم مرتبط کند. فیلم به دلیل تمرکز روی این دو رابطه، شاید دوپاره به نظر برسد اما فیلمساز و فیلمنامه نویس تلاش کرده اند این دوبخش را با نخ “خانواده” به هم متصل کنند و در این راه موفقند. این فیلم در ستایش خانواده است.
اتفاق مرکزی، تحول مرد است. اساسا فیلم، فیلم مرد است و نه دختر. پیچیدگی این روابط در عین سادگی شان به شدت درست و به اندازه از آب درآمده است.
یکی از معدود کاستی های فیلم آن است که حس دانشجو بودن دختر کمتر منتقل می شود و بیشتر با دختران دبیرستانی -در رفتار و حتی در اظهارنظرها- مواجهیم درحالی که این مقطع سنی و تحصیلی خاص در فیلم اهمیت زیادی دارد.
“دختر” فیلم کاملی می شد اگرپایان دیگری می داشت. فصل پایانی فیلم، یک میزگرد میان دختران درباره مهاجرت و خانواده است. قدری شعار و اظهار نظر که با یک سوال مهم و یک اکت مهم پایان می گیرد، اما با کلیت فیلم ناهماهنگ است و فیلم را تضعیف می کند. فیلم نقاط بسیار بهتری برای پایان دارد که امیدوارم میرکریمی در این بخش تجدید نظر کند. بازی اصلانی و ماهور الوند چشمگیر است اما مریلا زارعی چیز دیگری است. ۴ ستاره از ۵
۲٫ مصطفی کیایی بعد از دو فیلم موفق ضد گلوله و خط ویژه و فیلم متوسط عصریخبندان با “بارکد” عقبگردش را ادامه داده است. تجربه ای که کیایی در نوع روایت و شکست زمان انجام داده نیز نتوانسته فیلم را نجات دهد. فیلم جز یک محسن کیایی بامزه که شوخی های نسبتا خوبی برایش نوشته شده چیز دندان گیری ندارد و با خلق روابط و موقعیت های سست، نه حرف تازه ای دارد و نه نتوانسته به مرز اندازه هایی که کیایی برای توانایی خود در سینما تعریف کرده نزدیک شود.
۱٫۵ ستاره از ۵