کیوان کثیریان
همیشه فکر می کنم «رها کردن به موقع»، یک اصل مهم و اساسی برای پیشرفت است. تشخیص لحظه و زمان دقیقِ رها کردن، هوشمندی و موقع شناسی ویژه ای می خواهد که هرکسی صاحب آن نیست.
گاهی زود رها کردن آسیب می زند و گاهی دیر رها کردن. آن که می داند چه وقت دست به کاری بزند و چه وقت از انجام کاری اجتناب کند قطعا رستگار خواهد شد.
حکایت مهران مدیری به گمان من ریشه در همین اصل دارد. او دیر رها می کند!
در اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ که در غیاب ماهواره و اینترنت، در شرایطی کاملا انحصاری، رسانه تلویزیون یکه تازی می کرد و برنامه های کسالت بار، کلیشه ای و غیر جذابش، آش خاله بودند، مهران مدیری جوان با یک گروه خوش قریحه، با خرج کردن حداقل خلاقیت توانستند نظرها را به خود جلب کنند، کمی حصارهای تنگ تلویزیون را بشکنند و ستاره شوند. دهه هفتاد و میانه هشتاد همچنان دوران حکمرانی مدیری بود که تیمش را توسعه داد. او همچنان برای تلویزیون برنامه طنز ساخت و همچنان در میانه برنامه های نمایشی غیر جذاب، در شهر کورها پادشاهی کرد. با تغییر دهه ها مدیری هم از ساخت آیتم های کوتاه طنز که بامزه درآوردن موقعیت ساده بود به برنامه های کمی حرفه ای تر روی آورد و کم کم توانست برای خودش در زبان طنز تصویری، سبک و سیاق دست و پا کند. تشخیص درست ذائقه مخاطبان، وجود تیم نویسندگی خوش ذوق و بازیگران توانا و هوشمندی مدیری باعث شده بود تا مدت ها او مرد بی رقیب طنز تلویزیونی باقی بماند.
اما از دل آیتم های طنز ساعت خوش، سعید آقاخانی و رضا عطاران شیوه ای دیگر برگزیدند.
عطاران خیلی زود مدیری را رها کرد و به ساخت سریال های طنز تلویزیونی روی آورد. حرکتش هدفمند و برنامه دار بود. همزمان وارد حوزه بازیگری سینما شد و فیلم هم ساخت. او با تداوم هر دو مسیر پس از چندسال به ستاره سینمای کمدی بدل شد و حالا پرمخاطب ترین بازیگر سینمای ایران است و سه فیلم پرمخاطب هم ساخته. کسب جوایز فجر و منتقدان نشان می دهد که او راهش را درست طی کرده است.
حالا کمتر کسی است که عطاران تلویزیون را بیش از عطاران سینما یادش مانده باشد. او خود را در سینما تثبیت کرده است.
آقاخانی هم تقریبا همین شیوه را برگزید. او نیز به موقع به سریال سازی روی آورد و سعی کرد مستقلا کارگردانی کند، بنویسد و راهش را به سوی سینمای حرفه ای هموار کند. بازی در چند فیلم خوب در نقش های قابل توجه اورا به عنوان بازیگری مستعد با قابلیت های تازه معرفی کرد. او به انداره عطاران موفق نبود ولی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر سال و همزمان تایید منتقدان، سطح کار او را به شکلی قابل توجه ارتقا داد.
مهران مدیری اما پس از آنکه روند رو به رشدش در تلویزیون پس از کارهای موفقی مثل «پاورچین» و «شب های برره» کند شد، بازهم با دوسه کار متوسط و گاه ضعیف مثل «گنج مظفر» و «مرد هزارچهره» و «دوهزار چهره» ادامه داد، اما بالاخره تلویزیون را رها کرد. کاری که بسیار دیر اتفاق افتاد.
او با «قهوه تلخ» فضای متفاوتی را در شبکه نمایش خانگی تجربه کرد. موفقیت نیمه اول قهوه تلخ و شکست نیمه دوم آن و بعد ادامه دادن کار در شبکه نمایش خانگی با مجموعه های بی کیفیت و کم مخاطبی چون «ویلای من»، «شوخی کردم» و «عطسه» باعث شد بتوانیم با قطعیت بگوییم دوران مهران مدیری سرآمده است.
بحث اقتصادی به کنار، از حیث کیفی او حتی درست تشخیص نداد که باید پس از «قهوه تلخ» فیلد کاری اش را عوض کند. ان قدر ادامه داد و رها نکرد که کارهای آخرش به شدت شکست خورد.
در اینکه مدیری خود نیز از کیفیت این کارها ناراضی است شک نکنید. در اینکه کار در این سطح اصلا راضی اش نمی کند تردید نداشته باشید. شاید به همین دلیل هم باشد که در میانه کارهایش آواز هم می خواند، گهگاه فیلم هم بازی می کند ولی نهایتا دلش راضی نمی شود آیتم سازی و کارهای سبک تلویزیونی را رها کند.
بازگشت مدیری به تلویزیون پس از سالها هم نه تنها آنطور که گمان می کرد، تکان دهنده نبود بلکه رقت بار به نظر آمد. سطح نازل دو مجموعه «درحاشیه» باورکردنی نبود.
حالا «دورهمی» کار متوسطی است که مخاطبانی را به خود جلب کرده ولی پس از سی سال کار، انداره مهران مدیری یک شوی آیتمی سبک تلویزیونی است؟
حصور مدیری در سینما هم نامرتب و گهگاهی است و به نظر می آید او از سر تفنن فیلم بازی می کند؛ «دیدار»، «همیشه پای یک زن درمیان است»، «توکیو بدون توقف» و «پل چوبی» از جمله بازی های مدیری اند که البته خط مشخصی از سلیقه را در آنها نمی شود یافت.
حالا مدیری اعلام کرده که دیگر در تلویزیون ظاهر نمی شود و قصد فیلمسازی دارد. تصمیمی بسیاربسیار دیر که می تواند به قیمت ناکامی او در سینما تمام شود.
مدیری در برهه های مختلف نشان داده دیر رها می کند و دیر دل می کند و طبعا آسیب هایی را هم متحمل می شود.
او حالا در دهه چهارم فعالیتش می خواهد تصویر متفاوتی از خود نشان دهد، خودش را از زیر سایه سنگین یک چهره صرفا تلویزیونی خارج کند و در دوران سخت سینما، به عنوان «سینماگر» شناخته شود. او بی شک برای احیای خود و تغییر نگاه عمومی به مهران مدیری همیشگی راه بسیار دشواری پیش رو خواهد داشت.
منبع: تماشاگران امروز