شروع به کار هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر و اعلام نام بیش از ۹۰ فیلم برای شرکت در این جشنواره، این روزها خبر اول محافل سینمایی است و مثل همیشه هیجان فجر را یکی، دو ماه زودتر به بدنه سینما و رسانهها منتقل میکند. بد نیست به همین بهانه به چند نکته اشاره کنم.
نخست: هرساله در چنین روزهایی بحث انتخاب فیلم برای بخش مسابقه داغ است و بعد از اعلام پذیرفتهشدگان، تازه بحث تازهای شروع میشود. از طرفی بازماندگان معترضاند و خود را محق میدانند، بیآنکه از کیفیت بقیه فیلمها مطلع باشند و از طرف دیگر نام برخی فیلمها را میان پذیرفتهشدگان میبینیم که چشمبسته میشود حدس زد سهمیه دلواپسان است و برای خوشامد آنها و جلوگیری از داد و فریادهای «وا ارزشا»یشان در بخش مسابقه گنجانده شدهاند. هر سال همین است و طبعا امسال هم جز این نخواهد بود.
دوم: سال گذشته متوجه اصرار دبیر محترم برای اعلامنکردن نام اعضای هیأت انتخاب جشنواره نشدم. اسامی از کانالهای غیررسمی اعلام شد و به عبارتی لو رفت. عجیب آنکه امسال نیز همان روال تکرار شد و همچنان هم جشنواره به طور رسمی اعضای این هیأت را معرفی نکرده است. اگر بنا باشد این کار را برای جلوگیری از لابیها و سفارشها و… بدانیم، با لورفتن نامها این هدف مخدوش میشود. تازه اگر یک عضو هیأت انتخاب با تلفن و تماس و توصیه این و آن نظرش عوض شود که از اساس انتخاب اشتباهی بوده است!
سوم: اما امسال ترکیب هیأت انتخاب نیز عجیب و غریب است. از سهم کم سینماگران که بگذریم، همچنان در برابر غیبت سؤالبرانگیز منتقدان سکوت کنیم و سهم بیشتر مدیران دولتی را اجتنابناپذیر بدانیم، وجود یکی، دو نام، کاملا سؤالبرانگیز است. معلوم نیست، کسی که در سالهای اخیر جز ایفای نقش مخرب و کاملا خصمانه در برابر کلیت سینما کاری انجام نداده، حضورش در ترکیب هیأت انتخاب چه معنایی دارد؟ آیا در سال آخر دولت یازدهم قرار است پیام خاصی به جایی داده شود؟ قرار است با حضور چنین فردی چه طیفی و چه کسانی راضی شوند یا حقالسکوت بگیرند یا خیالشان بابت چیزهایی جمع شود؟
چهارم: اینکه دبیر جشنواره دارد دِدلاینها را رعایت میکند، بسیار خوب است و باید امیدوار بود تا آخر روی این تصمیم بماند و واقعا برای فیلمی که نرسید، تسهیلاتی قائل نشود. یک جشنواره ۳۵ساله، نظم حداقلی لازم دارد. جشنواره از همه آدمها و فیلمها بزرگتر است. این مفهوم باید برای همه، جا بیفتد.
پنجم: تصمیم کاملا درست حذف بخش نگاه نو و یککاسهکردن تمام فیلمها هم بسیار مثبت و قابل دفاع است. فقط باید امیدوار بود واقعا فلسفه این اقدام مراعات شود. به این معنا که اگر مثلا میان ۳۳ فیلم نهایی پنج فیلم اولی برجسته وجود داشت، همان پنج تا به جمع ۳۳ فیلم راه یابد و نه بیشتر و اگر ۱۷ فیلم خوب اول وجود داشت، هر ۱۷ فیلم به بخش مسابقه راه یابند و نه کمتر. تا حد امکان باید از میزان سهمیهها و سفارشها کم کرد و به کیفیت فیلمها و اصل سینما اصالت داد.
ششم: باید امیدوار بود هیأت انتخاب، صرفا به اینکه فلانی یک «نام» است توجه نکند و تنها براساس کیفیت فیلمها تصمیم بگیرد. باید امیدوار بود هیأت انتخاب به احتمال اعتراضات و داد و فریادهای رسانهای بعد از اعلام فهرست نهایی بیتوجه باشد و به گلایههای احتمالی بعدی وقعی ننهد.
باید امیدوار بود هیأت انتخاب به تنها چیزی که اهمیت میدهد، کیفیت باشد، بیتوجه به نامها و روابط و جناحها و سهمیهها و میزان شلوغبازی و هیاهوی رسانهای آدمها و طیفها.
باید امیدوار بود هیأت انتخاب به مواردی مثل «گناه دارد» و «پیشکسوت است دلش میشکند» و «سیمرغ دارد، آبرویش میرود» و «جوان است حالا وقت دارد» و «این نباشد شلوغ میکند» و «آن نباشد جواب فلانی را چه بدهیم؟» و «همه را راضی کنیم» و نظایر آن دچار نشود.
بگذاریم همه قاعده بازی را بپذیرند. قاعده این بازی و متر و معیارش باید فقط فیلم خوب باشد. فقط. اینطوری همه قاعده بازی را میپذیرند، همه به حقشان میرسند و هیأت انتخاب هم سرش بالاست.
مهم این است که بعد از تماشای تمام فیلمهای جشنواره، فیلم بیکیفیتی در بخش مسابقه نبینیم که دلیل حضور بهناحقش را بشود حدس زد و فیلم بهتری را خارج از مسابقه نبینیم که دلیل حذف بهناحقش را نتوان فهمید.
درست یا غلط، جشنواره فجر برای سینماگران بسیار مهم و حیاتی است و باید امیدوار بود اعضای هیأت انتخاب از اهمیت تصمیماتشان بر سرنوشت حرفهای جوانان، چهرههای گمنام، اما مستعد و فیلمسازانی که اهل هیاهو و جوسازی نیستند، کاملا آگاه باشند.
شرق