نقدی بر آثار جشنواره سینماحقیقت / جنگیدن برای رسیدن به آرزوها

در میان امواجبرگزاری دهمین دوره جشنواره سینماحقیقت فرصتی است برای نقد برخی آثار مستند تولید شده در سینمای ایران طی یک سال گذشته.

به گزارش سینماسینما، کیوان کثیریان منتقد، در مطالبی برخی آثار حاضر در این دوره از جشنواره مستند را مورد ارزیابی قرار داده است.

در ادامه سه یادداشت به قلم این منتقد در مورد مستندهای «در میان امواج» ساخته مینا کشاورز، «مردان ارباب جمشید» به کارگردانی پگاه آهنگرانی و درنا مدنی و «صفر تا سکو» ساخته سحر مصیبی می‌آید:

«صفر تا سکو» ساخته سحر مصیبی / حس برانگیز و پرهیجان

رقابت های ورزشی با توجه به هیجان ذاتی، همواره دستمایه خوبی است برای ساخت یک فیلم پرمخاطب؛ چه داستانی و چه مستند.
“صفر تا سکو” ساخته سحر مصیبی با استفاده از این پتانسیل، زندگی سه خواهر قهرمان را تصویر می کند. سه شخصیت جذاب و خودساخته که قصه زندگی شان، هم شنیدنی است و هم دیدنی. فیمساز تلاش کرده وجوه مختلف زندگی شخصی و ورزشی این سه را همزمان با هم، پیش ببرد. گرچه در فیلم، سهم زندگی شخصی و روایت مشکلات اقتصادی و خانوادگی بیشتر شده است و شخصا توقع داشتم بخش مربوط به مسابقات قهرمانی با توجه به ظرفیت ایجاد هیجان، کمی پررنگ تر از اینکه هست باشد. به ویژه انتظار داشتم روی مبارزات بیشتری از شهربانو در مسابقات جهانی مکث شود.
علاوه بر سه خواهر که شهربانو میان آنها شخصیت جذاب تری است، فیلم به همسر او هم خوب نزدیک شده و “امید” را به یک شخصیت موثر بدل کرده است.
“صفر کنار سکو” بر شادی ها و غم های این سه قهرمان، فقرشان و تلاش شرافتمندانه شان برای کسب روزی، شکست ها و پیروزی هایشان، هیجان ها و آرزوهایشان و حسرت ها و امیدهایشان تمرکز کرده. البته در این میان به دام مظلوم نمایی مد روز هم نیفتاده که زنان- زنان ورزشکار- را با استفاده از بزرگنمایی محدودیت های معمول، مظلوم و ستمدیده بنماید و نان این نگاه را بخورد.
قهرمان های سمیرمی این فیلم، به معنای واقعی مبارزند، چه روی رینگ و چه بیرون آن. برای برآورده شدن آرزوهایشان می جنگند و زندگی شان با این مبارزه عجین شده است.
در عین حال، آنهامناعت طبع دارند، عاشق خانواده اند، مستغنی و خودساخته اند و هرگز در برابر مشکلات بزرگشان زانو نمی زنند. اعتراف می کنم که این بخش از فیلم بیش از مسابقات ورزشی مرا به هیجان آورد و حس برانگیز بود.
فیلم در ۸۵ دقیقه هم اشک می گیرد، هم به خنده می اندازد، هم به هیجان می آورد، هم غمگین می کند، هم امید می دهد، هم اثر می گذارد و بعد از پایان هم در ذهن می ماند. به گمانم این دستاورد مهمی است.
باید مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی را برای تهیه چنین فیلمی ستود و کارگردان با استعدادش را نیز.

«در میان امواج» ساخته مینا کشاورز / قهرمان تنها و دادی که ستانده نمی‌شود

آنچه بیش از هرچیز در “درمیان امواج” کار تازه مینا کشاورز به چشم می آید همراهی نزدیک مستندساز و سوژه اش است؛ اتفاقی که برای پرتره های اینچنینی از لوازم اصلی کار به حساب می آید. کشاورز با جلب اعتماد سوژه و خانواده او اجازه ورود به خصوصی ترین و یا مهم ترین لحظات او را داشته و توانسته تصاویر تعیین کننده ای را نیز به نمایش بگذارد. او توانسته تا حدود زیادی، حساسیت سوژه اصلی و سایر آدم ها را نسبت به دوربین کم ‌کند و آنها را به خودشان نزدیکتر کند.

به نظر می آید فیلم ابتدا قرار بوده به یک زن فعال، مبتکر و کارآفرین بپردازد که به ناگاه این مقطع از زندگی خانم ذاکری هم دستخوش اتفاقات ناگهانی شده و مستندساز نیز با همراهی کردن او روند وقایع را ثبت کرده و خط داستانی پر تب و تاب فیلمش شکل گرفته است.

تصویر کردن عریان لحظات بی تابی، طغیان، رجزخوانی و یاس او از نقاط قوت فیلم است.

دوربین در تمامی طول فیلم همراه خانم ذاکری است و دوربین همواره او را همراهی می کند جز در سکانسی که فیلمسار قصد دارد تاثیر غیبت او در فضای بازار را تصویر کند و از دهان تعدادی از دستفرش ها این خلا را یادآوری کند.

راوی که خود خانم ذاکری است، با لهجه مینابی شمرده و تا حدودی ادبی و شاعرانه نیشن می گوید که تقریبا به تمامی قابل فهم است. نریشن، بعد از دقایقی جا می افتد و البته اطلاعات وافی هم می دهد و بیننده را زود با قهرمان فیلم همراه می کند.

تم اصلی “درمیان امواج” حکایت ظلمی است که بر زنی رفته است و مقاومت و پیگیری های او. زنی با پشتکار و محکم با رویاهای بلند که زندگی اش را بر سر مدیریت یک پروژه کارآفرینی گذاشته و حالا با کارشکنی، بی مهری و ستم مسئولان شهری مواجه شده. هم او که که از کودکی اطرافیانش روحیه پسرانه در وی سراغ کرده بودند.

فیلم در باز کردن ایده مرکزی موفق است و تا جایی که درگیری ها و موانع اولیه پیش می آید هم درست عمل می کند. مشکل از آنجا پیش می آید که وقتی شکل مانع ایجاد شده و صورت مساله تغییر می کند. آنجا که در می یابیم شهرداری دنبال جمع کردن کل بازار نیست بلکه مدیریت آن را از خانم داکری سلب کرده و خود تصدی کار را گرفته، مشکل تقلیل می یابد و از یک مشکل عمومی و جمعی به یک مشکل شخصی و فردی فرومیکاهد.

همراهی نکردن مردمی که آماده پذیرش شرایط جدیدند از دیگر تم های فیلم است که روی آن مکث شده است. به رغم آنکه خانم ذاکری ان همه سنگ مردم را به سینه زده و روی کمکشان حساب کرده، اما آنها به راحتی تنهایش می گذارند.

قهرمانی که فیلم معرفی می کند، زنی است که بیش از آنکه دغدغه نقش همسری و مادری داشته باشد، آرزو دارد، داماهی شهر میناب باشد؛ همان قهرمان- ماهی بزرگی که روزی رسان است و دلاورانه به جنگ امواج می رود.

«مردان ارباب جمشید» ساخته پگاه آهنگرانی و درنا مدنی/ به اندازه و جذاب

“مردان ارباب جمشید” یک مستند به اندازه است؛ روی موضوعش متمرکز می شود، راحت و روان سوژه هایش را معرفی می کند، شناخت کافی از آنها دارد و به اندازه لازم به آنها نزدیک می شود. درنا مدنی و پگاه آهنگرانی با استفاده از ظرفیت های بالقوه سیاهی لشگرهای سینما ضمن گسترش شرایط فعلی و قبلی آنها از خلق لحظه های مفرح و جذاب هم غافل نمی شوند.
استفاده بجا از فیلم های قدیمی سیاهی لشگرها، ریتم مناسب و پرهیز از زیاده گویی از امتیازات فیلم است.
شاید اگر بخشی از نتیجه فیلمی که این آدمها جلوی دوربین آهنگرانی و مدنی ساختند را هم می دیدیم، فیلم، کامل تر به نظر می رسید.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 34547 و در روز سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت 19:41:50
2024 copyright.