به نظر میرسد سینمای ایران دارد روزهای عجیبی را تجربه میکند. وزیر محترم ارشاد بدون توجه به مجوز شوراهای منصوب خودش، دستور بازبینی همه فیلمهای دارای مجوز را داده و عملا تصمیمات شورای صنفی نمایش را بیاعتبار کرده است.
ورودکردن مستقیم وزیر به حوزه ممیزی و توقیف، البته اتفاق بیسابقهای نیست. بهیادماندنیترینش ماجرای صفار هرندی و فیلم سنتوری است.
بهراستی مشخص نیست، تبری که ریشه سینما را نشانه گرفته و در دستان دلواپسان و واپسگرایان میدیدیم، دست وزیر فرهنگ دولت تدبیر و امید چه میکند!
وزیر محترم شاید برای تصمیمات و اقدامات اخیرشان توجیهاتی ارائه کنند ولی یقینا هیچ دلیل قابلقبولی در اینباره وجود ندارد.
توصیه میکنم آقای جنتی با مرور اهداف فرهنگی دولت یازدهم که ایشان باید مجری آن باشند، زاویه خود را با مسیر اصلی که مطابق رأی مردم، ملزم به پیمودن آن هستند، کم کنند.
به ایشان توصیه میکنم کار ممیزی و پروانه نمایش را به مسئولان مربوطش بسپارند و خود به دفاع از کلیت و موجودیت هنر و سینمای ایران بپردازند.
آقای جنتی مسلما بهتر از ما میدانند که عدهای با همان تبرها که در دست گرفتهاند، درخت تناور سینمای ایران را – اصل سینما را- زخمی و فرسوده کردهاند. آنها اساسا نابودی سینما را میخواهند و از هیچ تلاشی در این مسیر فروگذار نمیکنند. آقای وزیر میان اینان چه میکنند، الله اعلم.
از سوی دیگر مشکل قضائی که اخیرا برای فیلمها رخ داده است لطمه جدیدی بر پیکر اقتصاد سینما وارد میکند که تازه داشت با استقبال مردم جانی تازه میگرفت.
در شرایطی که تلویزیون خودمان از حداقل مخاطب برخوردار است و حتی حداقل تسهیلات را هم برای پخش تیزر و تبلیغ فیلمها در نظر نمیگیرد و تازه تیزر کلی از فیلمها را به دلخواه پخش نمیکند، چه باید کرد؟ چه اشکالی دارد، تبلیغ فیلم هایی که دولت جمهوری اسلامی تایید کرده، از هرجای دیگری پخش شود؟ آن هم به قیمت ارزانتر از تلویزیون خودمان و گسترده تر و موثرتر. نمیشود که فیلمساز فیلمش را اکران کند اما تلویزیون تیزرش را پخش نکند و هیچ ابزار تبلیغی دیگری هم در اختیارش قرار ندهند و توقع فروش نیز داشته باشند.
آقای وزیر بهجای این میتوانند با سران تازه تلویزیون وارد مذاکره شوند و تبلیغات تلویزیونی فیلمها را تسهیل کنند و امتیازات بیشتری بگیرند. میتوانند قدرتمندتر پای سینما بایستند. میتوانند فضا را برای دخالتهای نامربوط و سیاسیکاریهای مخرب ببندند. میتوانند به سینماگران اعتماد کنند و بستر آرامی برای رشد و بالندگی سینما و هنر فراهم آورند. به گمانم اینها به شرح وظایف جناب وزیر نزدیکترند تا سانسورکردن و توقیف فیلمها. اصلا نمیدانم آیا وزرا شرح وظایف مدون و مشخصی دارند یا نه. اگر دارند نمیدانم آیا در این شرح وظایف صیانت و حفاظت از موجودیت و اساس فرهنگ و هنر و سینما تصریح شده یا نه. اگر شده، نمیدانم آیا وزیر محترم از وجود چنین وظیفهای برای خود باخبر هستند یا نه و اگر هستند آیا خود را ملزم به انجام آن میدانند یا نه. درهرحال اگر در این مملکت سینما میخواهیم- که به گمانم خیلیها نمیخواهند- باید ابتدا تبر و قیچی را کنار بگذاریم و سادهتر با سینما برخورد کنیم.