کیوان کثیریان_ حسین نوش ابادی به گمانم پدیده دولت یازدهم در بخش فرهنگ است. او که حالا سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، پیش از این در دولت دهم سفیر ایران در عمان بود و کارشناس ارشد وزارتی در حوزه خاور میانه و عربی. نوش آبادی ۵۳ ساله است، حقوق بین الملل خوانده و دو دوره نیز نماینده ورامین در مجلس ششم و هفتم بوده است. او ضمنا بنیانگذار حزب نو اندیشان است که ماهیتی کاملا اصولگرایانه دارد.
نوش آبادی هر هفته یا ماه مقابل خبرنگاران می نشیند و به سوالات آنان پاسخ می دهد.
فارغ از اینکه نسبت او با حوزه فرهنگ، خیلی شفاف و مشخص نیست، موضع گیری ها و شیوه پاسخگویی او به ابهامات و سوالات مهم روز در حوزه فرهنگ، گاه شگفت آور است. موارد کم شماری نبوده که معاونان وزیر و یا مدیران کل نسبت به اظهارات نوش آبادی واکنش نشان دادند و اظهار تعجب یا گلایه کردند.
سخنان نوش آبادی در بسیاری موارد، کارشناسانه و سنجیده به نظر نمی رسد و حتی گاه تاحد زیادی با سیاست های کلی که در حوزه فرهنگ دولت یازدهم سراغ داریم زاویه دارد. سخنان نوش آبادی گاه بیشتر نظر و سلیقه شخصی او به نظر می رسد تا موضع رسمی ارشاد. ادبیات نوش آبادی هم گهگاه شنونده را یاد دولت نهم و دهم می اندازد!
به چند نمونه اخیر توجه کنید:
“ما سه فیلم به جشنواره کن فرستادیم و دو جایزه گرفتیم.”
ما؟ این را دیگر همه می دانند که دولت ها چیزی برای کن نمی فرستند و تازه تهیه کنندگان ما امسال ده ها فیلم برای این جشنواره ارسال کردند نه سه تا.
“برای جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست که فیلمهایش از طریق کشورها و شرکتهای غیرایرانی در جشنوارههای خارجی عرضه شوند و موجب تحقیر ما در سطح بینالملل شود.”
این یکی دیگر توضیحی ندارد جز آنکه بر بی اطلاعی گوینده و دور بودن از حوزه سینما دلالت می کند.
“ملاحظاتی برای اکران فروشنده وجود دارد قطعا رعایت میشود.”
این اظهار نظر عجیب، واکنش دکتر ایوبی را هم برانگیخت و او رسما اعلام کرد که فروشنده هیچ مشکلی برای اکران در ایران ندارد.
معلوم نیست اقای سخنگو بدون تماشای فیلم چگونه به این جمع بندی رسیده و تازه مگر وظیفه ایشان ممیزی فیلم هاست؟ اینطوری سنگ روی سنگ بند می شود؟ با این حساب باید اداره کل نظارت و اصلا سازمان سینمایی را تعطیل کرد!
نظرات عجیب و تند او درباره استاد شجریان بی شباهت به نظرات رسانه های منتقد دولت نبود:
“رویکردها و رفتارهای وی در دهه دوم انقلاب به بعد باعث شد از مردم و نظام فاصله بگیرد… حال نیز خودش باید جبران کند، حداقلها را بپذیرد و با یک اقدام مثبت، با یک رویکرد و تعهد جدید جبران کند”
و یا مواضعی که درباره رستاخیز و عصبانی نیستم و رستاخیز ابراز کرد بیش از آنکه راهگشا باشد، گره ها را کورتر کرد. حرف هایی که درباره بیمه هنرمندان زد و لحن و ادبیاتش هم موجب دلخوری خیلی از هنرمندان شد:
اینطور نیست که هر کس که خودش را هنرمند بخواند بیمه به او تعلق بگیرد…”
معلوم نیست چه کارکردی برای سخنگوی وزارت ارشاد طراحی شده. قرار بوده واقعا سخنگو باشد و فعالیت های ارشاد و زیرمجموعه هایش را اعلام کند؟ قرار بوده در نقش سوپاپ اطمینان عمل کند؟ قرار بوده برای آرامش دلواپسان حرف های آنها را از تریبون رسمی بزند؟ هدف، هرکدام از اینها که باشد شکست خورده و محقق نشده است.
به نظر می رسد انتخاب نوش آبادی به عنوان سخنگو و رو در رو کردن مکرر وی با خبرنگاران بیش از آنکه مسایل حوزه فرهنگ را در عرصه رسانه ساده کند، بر مشکلات فراوان آن افزوده است.
به عینه دیده ام هنرمندان دست به دعا شده اند آقای نوش آبادی درباره حوزه آنان صحبتی نکند و بر مشکلات آنان نیفزاید.
خوشبختانه وزارت ارشاد معاونان نطاق و مسلطی دارد که هر یک بیش از نوش آبادی حوزه خود را می شناسند و می توانند مسایل حوزه خود را با منطق و آرامش تشریح و تبیین کنند.
اساسا برای وزارت پرحاشیه ارشاد به اندازه کافی بحران و حاشیه می سازند و این وزارتخانه نیازی به گل به خودی ها و حاشیه سازی های سخنگویش ندارد. واقعیتش اصلا نیازی به سخنگو ندارد. عملکرد و سخنان آقای نوش آبادی، این را اثبات کرده است.
منبع: روزنامه شرق
فارغ از اینکه نسبت او با حوزه فرهنگ، خیلی شفاف و مشخص نیست، موضع گیری ها و شیوه پاسخگویی او به ابهامات و سوالات مهم روز در حوزه فرهنگ، گاه شگفت آور است. موارد کم شماری نبوده که معاونان وزیر و یا مدیران کل نسبت به اظهارات نوش آبادی واکنش نشان دادند و اظهار تعجب یا گلایه کردند.
سخنان نوش آبادی در بسیاری موارد، کارشناسانه و سنجیده به نظر نمی رسد و حتی گاه تاحد زیادی با سیاست های کلی که در حوزه فرهنگ دولت یازدهم سراغ داریم زاویه دارد. سخنان نوش آبادی گاه بیشتر نظر و سلیقه شخصی او به نظر می رسد تا موضع رسمی ارشاد. ادبیات نوش آبادی هم گهگاه شنونده را یاد دولت نهم و دهم می اندازد!
به چند نمونه اخیر توجه کنید:
“ما سه فیلم به جشنواره کن فرستادیم و دو جایزه گرفتیم.”
ما؟ این را دیگر همه می دانند که دولت ها چیزی برای کن نمی فرستند و تازه تهیه کنندگان ما امسال ده ها فیلم برای این جشنواره ارسال کردند نه سه تا.
“برای جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست که فیلمهایش از طریق کشورها و شرکتهای غیرایرانی در جشنوارههای خارجی عرضه شوند و موجب تحقیر ما در سطح بینالملل شود.”
این یکی دیگر توضیحی ندارد جز آنکه بر بی اطلاعی گوینده و دور بودن از حوزه سینما دلالت می کند.
“ملاحظاتی برای اکران فروشنده وجود دارد قطعا رعایت میشود.”
این اظهار نظر عجیب، واکنش دکتر ایوبی را هم برانگیخت و او رسما اعلام کرد که فروشنده هیچ مشکلی برای اکران در ایران ندارد.
معلوم نیست اقای سخنگو بدون تماشای فیلم چگونه به این جمع بندی رسیده و تازه مگر وظیفه ایشان ممیزی فیلم هاست؟ اینطوری سنگ روی سنگ بند می شود؟ با این حساب باید اداره کل نظارت و اصلا سازمان سینمایی را تعطیل کرد!
نظرات عجیب و تند او درباره استاد شجریان بی شباهت به نظرات رسانه های منتقد دولت نبود:
“رویکردها و رفتارهای وی در دهه دوم انقلاب به بعد باعث شد از مردم و نظام فاصله بگیرد… حال نیز خودش باید جبران کند، حداقلها را بپذیرد و با یک اقدام مثبت، با یک رویکرد و تعهد جدید جبران کند”
و یا مواضعی که درباره رستاخیز و عصبانی نیستم و رستاخیز ابراز کرد بیش از آنکه راهگشا باشد، گره ها را کورتر کرد. حرف هایی که درباره بیمه هنرمندان زد و لحن و ادبیاتش هم موجب دلخوری خیلی از هنرمندان شد:
اینطور نیست که هر کس که خودش را هنرمند بخواند بیمه به او تعلق بگیرد…”
معلوم نیست چه کارکردی برای سخنگوی وزارت ارشاد طراحی شده. قرار بوده واقعا سخنگو باشد و فعالیت های ارشاد و زیرمجموعه هایش را اعلام کند؟ قرار بوده در نقش سوپاپ اطمینان عمل کند؟ قرار بوده برای آرامش دلواپسان حرف های آنها را از تریبون رسمی بزند؟ هدف، هرکدام از اینها که باشد شکست خورده و محقق نشده است.
به نظر می رسد انتخاب نوش آبادی به عنوان سخنگو و رو در رو کردن مکرر وی با خبرنگاران بیش از آنکه مسایل حوزه فرهنگ را در عرصه رسانه ساده کند، بر مشکلات فراوان آن افزوده است.
به عینه دیده ام هنرمندان دست به دعا شده اند آقای نوش آبادی درباره حوزه آنان صحبتی نکند و بر مشکلات آنان نیفزاید.
خوشبختانه وزارت ارشاد معاونان نطاق و مسلطی دارد که هر یک بیش از نوش آبادی حوزه خود را می شناسند و می توانند مسایل حوزه خود را با منطق و آرامش تشریح و تبیین کنند.
اساسا برای وزارت پرحاشیه ارشاد به اندازه کافی بحران و حاشیه می سازند و این وزارتخانه نیازی به گل به خودی ها و حاشیه سازی های سخنگویش ندارد. واقعیتش اصلا نیازی به سخنگو ندارد. عملکرد و سخنان آقای نوش آبادی، این را اثبات کرده است.
منبع: روزنامه شرق