همزمان با سومین مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری هنرمندان زیادی پستهای تازه ای در صفحات اینستاگرامشان منتشر کردند.
به گزارش سینماسینما، حمید گودرزی نوشت:
دمت گرم آقای جهانگیری
پریناز ایزدیار نوشت:
رای من
مهدی کرم پور نوشت:
من روز بیست و نهم اردیبهشت ایران نیستم. اما هر کجا که باشم قلبم در این جا و براى این جا مى زنه.
از هر صندوق و سفارتى که نام ایران رو داره از کوچک ترین سهمم براى دموکراسى استفاده خواهم کرد.
هر چند گلایه هام زیاده…اما امید راز استوارى ستون هاى فرهنگ کشور منه.
ما رأى خواهیم داد، حتا مشروط. حتا با دست کش…کنار جوانان میهنم. براى فردا. براى آینده.
و شما که رأى ما را گرفتید، مسئول آن خواهید بود…و ما طلب خواهیم کرد؛ فردا را.
عبدالرضا کاهانی نوشت:
با وجود تردیدها واندوه فراوان براى گذشته تلخ، مىتوان منفعت عمومى را به منفعت شخصى ترجیح داد و با در نظر گرفتن شرایط لااقل یک گام جلوتر رفت …
الهام کردا نوشت:
روحانی دارد برای مملکت ثروت می آورد.دارد شهرهایمان را آبادمی کند.باید به او چهار سال دیگر فرصت دهیم.اگر روحانی ادامه پیدا کند ما سالی۹۲میلیاردریال فقط از پارس جنوبی می توانیم درآمد برداریم.عجله نکنیم.ما در آستانه ی جهش اقتصادی هستیم.
چرا ملت ما وقتی در مسیر عقلانیت قرار می گیرد یکباره می زند زیر همه چیز.روحانی دوسال و نیم دنبال برجام دوید هر روز به فکر بهداشت و درمانو فروش نفت و کنترل تورم و تولیدات کشاورزی بود.
او چه خدمتی را میتوانست و نکرد.
ای ملت ایران دوباره نزنید و همه چیزرا خراب نکنید.برای انتخابی که امروز می کنید باید فردا به فرزندانتان پاسخ دهید.(غیاثی)
پولاد کیمیایی نوشت:
من به این شهردار رأی نخواهم داد. نه به خاطر این که مرا برای شام دعوت نکرد. بلکه چون در راهم از فرودگاه به شهر چالههای بسیار بزرگی وجود داشت . (فیدل کاسترو)
فریبرز عرب نیا نوشت:
نقد روانشناختیِ تحریمکنندگان انتخابات
«تو از خودت میترسی و انتخابهایت»
نزدیکی به انتخابات بسیار مهم ریاست جمهوری بهانهای شد تا در مورد یکی از شایعترین مشکلات شخصیتیِ پنهانِ جامعهمان بنویسم: شخصیتهای منفعل/ پرخاشگر(Passive/Aggressive).
چه خوشمان بیاید و چه نه همه ما از دوره کودکی گاه و بیگاه نسبت به مراجع قدرتی چون والدین، معلمان و بالادستیها خشم داشتهایم و داریم. آنها تمایل و وسوسه عجیبی داشتند تا با حکمهای بستهبندیشده و مستبدانه خود، مانع انتخابهای ما شوند. گاهی از پوشیدن لباس مورد علاقه و انجام بازی دلخواه محروم بودیم و گاهی هم که زبان به شکایت میگشودیم با تهدیدها و تنبیههای تازهای مواجه میشدیم. در فرهنگ ایرانی به جای آموزش اعتراضِ صحیح و محترمانه، به ما سکوت و مدارا را آموزش دادهاند. تداوم چنین اوضاعی به انباشت خشم منجر خواهد شد. اما تکلیف خشمهای تجربه شده چیست؟
هیجانات و عواطف تجربه شده باید ابراز نیز شوند. اما اگر مسیر ابراز بسته باشد، روان، خود شروع به مسیریابی(و حتی گاهی مسیرسازی) خواهد کرد. یکی از این مسیرهای ناپخته برای ابراز خشم این است که گاهی افراد از ترس اینکه مورد غضبِ اطرافیان باشند سعی میکنند به طور غیرمستقیم خشم خود را نشان دهند. لایک نکردن عکس دوستی که با شما برخورد مناسبی نداشته است؛ قیافه گرفتن برای کسی که آزارتان داده است؛ حرف زدن پشت دوست یا همکار؛ بیپاسخ گذاشتن پیامهای تلفنی یا تلگرامی اطرافیان نیز میتواند شما را در دسته افراد منفعل/ پرخاشگر قرار دهد. چنین آدمهایی به خوبی آموختهاند غیرمستقیم و منفعلانه خشم خود را نشان دهند؛ بیآنکه در ظاهر آب از آب تکان بخورد.
ماجرای آرای ممتنع هم چیزی بیش از این نیست. انتخاب، همیشه اضطرابآور بوده و هست. چرا که ما نسبت به انتخابهایمان مسئولیم. انتخابِ هر چیزی چه کفش و چه رشته دانشگاهی و چه انتخاب رییسجمهور، میتواند استرس ما را دو چندان کند. ما در مقابل تمام انتخابهایمان باید متعهد و پاسخگو باشیم. خیلی از افرادی که خود را به مسایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اطراف خود بیطرف و بیاعتنا میدانند از این نکته بیخبرند که آنها اساسا در مقابل تمام انتخابهایشان مستاصل و ترسو هستند. آنها با گفتن اینکه: رای من و تو چه فرقی داره، اینها در هر صورت واسه من و تو کاری نمیکنند به نحوی با کنار کشیدن منفعلانه خود از مسیر انتخاب، هم خشمِ سرکوب شده خود را به نظام سیاسی حاکم، منفعلانه تخلیه میکنند و هم با پیشگوییِ خودفریبانهِ نتیجه آرا، از غافلگیری آتی پیشگیری میکنند. گوینده ناشناس
پانته آ پناهی ها نوشت:
با توجه به همزمانی انتخابات ریاست جمهوی ایران با جشنواره فیلم کن فراسنه، صندق اخذ آرا در این شهر پذیرای آرای ایرانیان است.