سینماسینما، پریچهر باقری – تورنتو
بعد از دیدن «دانهی انجیر معابد» محمد رسولاف در چهل و نهمین جشنوارهی بینالمللی فیلم تورنتو یاد «قلادههای طلا» ابوالقاسم طالبی افتادم.
رسولاف فیلمش را بعد از جنبش مهسا امینی ساخت و طالبی بعد از جنبش سبز.
فیلم رسولاف از این نظر مهم است که بخشی از تاریخ را ثبت کرده، فیلم طالبی مهم بود چون تنها سند تصویری است که راهپیمایی میلیونی روز ۲۵ خرداد ۸۸ را به ثبت رسانده، راهپیمایی سکوتی که در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری همان سال برگزار شد.
دیشب توی سالن سینما هیچکس وسط فیلم سالن را ترک نکرد، گاهی به شیرین زبانی و شیطنت دختر نوجوان خانواده با بازی ستاره ملکی خندیدند، گاهی تماشاگرها جلوی چشمشان را گرفتند تا صحنههای دردناک را نبینند.
موقع تماشای «دانهی انجیر معابد» اگر مبنا را بر این حرف عباس معروفی بگذاریم که «ما باید ادبیات بشیم راه دیگهای نداریم» فیلم مهم میشود اما از نظر سینمایی فیلم شلختهای است. خط روایی مشخصی ندارد. کارگردان هر جا دوست دارد، اطلاعات میدهد و هر جا دوست ندارد تماشاگر را رها میکند. تناقض شدیدی که در زندگی کاراکترهای فیلم هست، در کل اثر هم دیده میشود. داستان تبدیل شدن یک بازپرس دستپاک به هیولایی که به خانوادهاش هم رحم نمیکند، زیادی باسمهای شده. حتی ماجرای گم شدن اسلحه هم کمکی به ریتم کند فیلم نمیکند.
فیلم رسولاف به خاطر نشان دادن و از یاد نبردن همان فیلمهای کوتاه اینستاگرامی مهم است و البته معرفی یک بازیگر جوان و با استعداد به نام ستاره ملکی.