تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۰۳ - ۱۶:۱۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 159201

سینماسینما، حامد سلیمان‌زاده: بالاخره بعد از چندین بار تعویقِ زمان برگزاری و لشکرکشی رسانه ای موافقان و مخالفان و جنگِ کلامی کلاسیک ها  و دیجیتال ها، هفتاد و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم کن فرانسه از تاریخ ۶ تا ۱۷ جولای ۲۰۲۱ میلادی ( ۱۵ تا ۲۶ تیر ۱۴۰۰خورشیدی) به شکل کاملاً فیزیکی و با حضور بیش از بیست هزار علاقه مند به دنیای سینما برگزار شد.

با رونمایی پوستر جشنواره فیلم کن و استفاده از چهره اسپایک لی و انتخاب او به عنوان رئیس هیئت داوران، قابل پیش بینی بود که جشنواره امسال تأکید ویژه ای بر سیاهپوستان دارد. انتخاب بیش از ده فیلم در بخش های مختلف جشنواره از کشورهای آفریقایی و عمدتاً سیاهپوست، استفاده از یک یا چند سیاهپوست در ترکیب هیئت داوران مختلف جشنواره، فضاسازی شهری متأثر از نقش سیاهپوستان و …، همگی خبر از آن می داد که جشنواره کن امسال نیز همچون دوره های گذشته، موضعی اتخاذ کرده تا نه به شکل شعاری بلکه در فحوا بگوید جانِ سیاهپوستان مهم است و خود را بخشی از این جنبش بزرگ سیاسی و اجتماعی معرفی کند.

نقش زنان در جشنواره کن امسال را نیز نمی توان بدون اهمیت دانست. حضور موج جدیدی از کارگردانان زن در تمام بخش های جشنواره کن و به ویژه در بخش (نوعی نگاه) غیر قابل انکار است. به عنوان مثال کارگردان هفت فیلم از بیست فیلمی که در بخش نوعی نگاه حضور داشت، از جامعه زنان بود و در نهایت نخل طلای بهترین فیلم کن هم به یک زن فرانسوی یعنی ژولیا دوکورنو یرای فیلم تیتان رسید. مضمون مشترک اکثر فیلم هایی که توسط کارگردانان زن ساخته شده بود، حول یک مثلث تماتیک حاوی رئوسی همچون جنسیت، برابری و آزادی می چرخید. همچنین حضور فیلم هایی با مضامینِ چالش های زیست محیطی، اقلیت های مذهبی، جنسی، جغرافیایی و … از انتخاب های همیشگی جشنواره کن است که مخاطبان اصلی خود را داشته و به شدت مورد توجه رسانه ها نیز قرار می گیرد که پرداخت به آن موضوع این نوشته نیست. 

امسال من این شانس را داشتم تا به عنوان یک منتقد ایرانی در میان هیئت داوران جایزه فیپرشی جشنواره کن قرار بگیرم و به همراه همکارانی از اسپانیا و فرانسه به داوری ۱۷ فیلم بلند اولی که در بخش های هفته منتقدین و دو هفته کارگردانان حضور داشت بپردازم. در میان این ۱۷ فیلم، اثری از عمر الزهیری، کارگردان بسیار جوان مصری با عنوان (پرها) (Feathers) حضور داشت که کار داوری را بسیار راحت کرد. فیلمی که فاصله زیبایی شناختی اش با دیگر آثار آنقدر قابل توجه بود که مدت زمان جلسه نهایی داوران را بسیار کاهش داد چرا که جای بحثی برای دیگر فیلم های حاضر باقی نگذاشته بود. داستان این فیلم درباره خانواده بسیار فقیری است که در حاشیه یک کارخانه زندگی می کنند. مرد و زن به همراه دو پسر تقریباً پنج ساله و ده ساله خود روزگار را به سختی می گذرانند تا اینکه مرد تصمیم می گیرد برای پسر کوچک خود یک جشن تولد بگیرد. او با کمک دوستانش هدایایی تهیه کرده و یک شعبده باز را به مراسم تولد پسرش دعوت می کند. در بخشی از مراسم، شعبده باز از مرد می خواهد تا درون صندوق قرار گرفته و او را غیب کند اما بعد از انجام جادو، متوجه می شویم که مرد به یک مرغ تبدیل شده و زن تلاش می کند تا او را به وضعیت عادی خود بازگرداند اما در حین تلاش های خود، با حقیقتی مواجه می شود که زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. این ایده درخشان و غلطان در میان کمدی و تراژدی، سازنده جهانی گروتسک است که خنده مخاطب را می خشکاند و او را شدیداً متوجه خویشتنِ خویش می سازد. کارگردانی هوشمندانه، بازی های اندازه، فیلمبرداری چشم نواز، طراحی صحنه قدرتمند و تدوینی ریتمیک باعث شده تا این فیلم از آینده ای بسیار درخشان حتی در تاریخ سینمای گروتسک برخوردار باشد. 

فیلم دیگری که در بخش دو هفته کارگردانان مورد توجه هیئت داوران قرار گرفت، فیلم (جاده خاکی) به کارگردانی پناه پناهی بود. داوران فیپرشی طبق تصمیم فستیوال باید در ردیف های معین شده و همراه با مردم فیلم ها را تماشا می کردند بنابراین من در اولین اکران این فیلم که در ساعت هشت و سی دقیقه صبح روز ۱۰ جولای (۱۹ تیر) در سالن Croisette بود حاضر شدم. فیلم پناهی، یک فیلم جاده ای متأثر از زیبایی شناسی غالب سبک کیارستمی با اتکا بر برداشت های بلند است که در آثار پدرش نیز دیده شده بود. فیلمی درباره پسری که با همراهی خانواده اش قرار است به مرز رسیده و سپس به شکل غیر قانونی از کشور خارج شود. طنازی انتقادی و مستتر در دیالوگ ها، بازی قابل قبول حسن معجونی و پانته آ پناهی ها، طراحی میزانسن های معنادار پناهی در لوکیشن ثابت، فیلمبرداری قدرتمند امین جعفری و استفاده به جا از ترانه های  عامه پسند ایرانی از نکات مثبت این فیلم است. یکی از دغدغه های اصلی من در طول تماشای این فیلم، میزان درک مخاطب خارجی از شوخی ها و زبان کنایی فیلم بود که از واکنش مخاطبان سالن پیدا بود که بخش گسترده ای با آن ارتباط برقرار کرده اند. 

در میان فیلم های بخش اصلی کن نیز می خواهم به دو عنوان اشاره کنم. یکی (آنِـت) به کارگردانی لئوس کاراکس و دیگری (قهرمان) به کارگردانی اصغر فرهادی. 

نامِ لئوس کاراکس، فیلمساز مطرح فرانسوی، با فیلم (موتورهای مقدس) که در سال ۲۰۱۲ میلادی و در همین جشنواره کن نمایش داده شد، بر سر زبان ها افتاد. فیلمسازی تجربه گرا که معیار کلاژ گونه ای برای ارتباط میان صحنه هایش تعریف می کند و قدرت ویژه ای در بازی گرفتن از ستاره ها دارد. 

(آنِت) یک موزیکال تجربی و متکی بر روایتی سورئال درباره یک کمدین موفق (با بازی آدام درایور) و همسرش، سوپرانوی مشهور و جهانی (با بازی ماریون کوتیار) است که زندگی باشکوه آنها با تولد دختری عجیب الخلقه با نام آنِت، دچار فراز و فرود جدیدی می شود. فیلمنامه فیلم اگر چه شروع درخشانی دارد اما در میانه دچار مشکل جدی شده و فقدان داستان های فرعی قدرتمند، ریتمِ روایت را دچار انحراف می کند. جدا از این نکته انتقادی، بازی درخشان و کاملاً متفاوتِ آدام درایور، طراحی صحنه و لباس هدفمند، موسیقیِ در خدمتِ متن و کارگردانی بدیعِ لئوس کاراکس از ویژگی های مثبت این فیلم هستند. 

در پایان به فیلم (قهرمان) به کارگردانی اصغر فرهادی می پردازم که مشترکاً با فیلم (کوپه شماره شش) به کارگردانی یوهو کاسمانِن موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران از جشنواره کن شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده که رحیم خطاط و نقاشی است که به علّت عدم پرداخت بدهی‌اش به بهرام به زندان افتاده ‌است. رحیم به مرخصی دو روزه‌ای می‌آید. او پسری دارد که لکنت زبان دارد و با مربی گفتاردرمانی او، فرخنده، در رابطه است. فرخنده به رحیم می‌گوید که کیفی حاوی چند سکه طلا پیدا کرده‌ است و با فروش آن‌ها می‌تواند بدهی خود را به بهرام بدهد. اما رحیم می‌فهمد که پول سکه‌ها کافی نیست و بهرام تمام طلبش را می‌خواهد، زیرا آن پول برای جهیزیه دخترش بوده‌ است. بنابراین رحیم در سطح شهر اعلامیه پخش می‌کند تا صاحب کیف را پیدا کند. این کار رحیم توجه مسئولین زندان، تلویزیون و رسانه‌های مجازی را جلب می‌کند و مردم به رحیم لقب قهرمان می‌دهند. حالا رحیم سعی می‌کند به بقیه نشان بدهد که آدم شایسته ای است تا بتواند از این طریق پول بدهی‌اش را بدهد.

از همین چند خط داستانی بر می آید که دوباره فرهادی به سراغ فرمولی رفته که بن مایه فیلم نامه هایش بر آن بنا شده است. فرمولی که از ترکیب مضامینی مانند حقیقت، دروغ، خیانت، قضاوت، آبرو و … به دست آمده و قرار نیست به نتیجه ای مطلق برسد. فرهادی در (قهرمان) با تکیه بر خوانشی بِرِشتی از این مفهوم که یادآور نقل قول (بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان دارد) است، سعی دارد شاکله قهرمانی را در ابتدا ساخته، سپس تخریب و در نهایت دوباره بسازد. فرهادی با شیوه دقیق سناریو نویسی اش، کسی که حاملِ حقیقت است را ناپدید ساخته تا فضا برای قضاوت های نا به جا و پردازشِ حقیقت های جعلی باز شود. فرهادی با نمایش محوطه باستانی نقش رستم در ابتدای فیلم که محل ملاقات رحیم و شوهر خواهرش است، سعی دارد به نوعی معاصر بودن داستانش را در پهنه تاریخی ایران بگستراند و معضل اخلاقی جامعه ایرانی را با سندی از قدمت افشا کند. تلفیق فضای شهری و باستانی، زیست مدرن و سنتی، افراد مذهبی و غیر مذهبی و … دوگانه های تکرار شونده ای در شخصیت پردازی آثار فرهادی است تا قطب های موجود در جامعه ایرانی را بی واسطه معرفی کند. 

به علت اینکه فیلم هنوز اکران عمومی نشده بیشتر از این به داستان نمی پردازم اما باید به بازی درخشان امیر جدیدی، اشاره ای ویژه کرد. ارائه شمایلی تیپیکال از مردی شهرستانی و ساده دل با تلاش برای ساخت لهجه بومی و تمرکز بر شیوه نگاه مستأصلِ او به جهان پیرامون، از مهمترین تکنیک هایی است که جدیدی برای ایفای نقش رحیم از آن استفاده کرده و البته نباید قدرت فرهادی در بازی گرفتن از او را نادیده گرفت. وقتی این فیلم را می بینیم بیشتر متوجه می شویم که چرا اکثر ستاره ها آرزو می کنند حداقل یک بار هم که شده برای فرهادی بازی کنند. در کنار جدیدی، بازی سحر گلدوست که نامی ناشناخته در میان بازیگران است نیز قابل توجه است. اغواگری پنهان در بازی گلدوست در نقش فرخنده به ویژه در صحنه هایی که با رحیم مواجه می شود، دقیق و اندازه اجرا می شود. در نهایت، تدوینِ متفاوت هایده صفی یاری و ساخت سازه ای بر آمده از محتوای فیلمنامه در کنار هم چیدن نماها را نباید نادیده گرفت. هوشمندی او را می توان از نظام تدوینی که برای صحنه بالارفتن رحیم از پله های محوطه باستانی و پائین آمدن فرخنده از پله های آپارتمانش تعریف کرده، تحسین کرد. 

به هر ترتیب، هفتاد و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم کن فرانسه با همه فیلم های خوب و بدش و پروتکل های بهداشتی اجرا شده و نشده اش، برگزار شد و نفسی تازه بر روح سینما دمید. امید که سینمای ایران نیز که باز هم در این دوره از کن افتخار آفرید، به حیات طبیعی اش بازگردد.  

منبع: هفته‌نامه صدا

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها