سینماسینما، محمد جلیلوند؛
یکی از ایرادهایی که همواره در سالهای گذشته به نمایشهای اجرا شده در سالنهای نمایش گرفته شده، عدم بهرهگیری از متنهای ارژینال بوده است. به گونهای که تماشاگر به عینه شکافی را میان جهان نمایش و دنیای امروزی مشاهده میکرد. اما در دو سه سال اخیر، نمایشنامهنویسان به این امر توجه بیشتری نشان داده و قصهها بیش از گذشته مماس با جامعه خود هستند.
نمایش «اعترافها و دروغها» به کارگردانی پیمان محسنی که این روزها در حال اجرا در عمارت نوفل لوشاتو است، یکی از این دسته نمایشها است که میزان رضایت مخاطب از آن در سطح بالایی قرار دارد.
مهدی میرباقری به عنوان نویسنده نمایشنامه با انتخاب چهار شخصیت و قرار دادن آنها در یک موقعیت مشترک، تماشاگر را به قضاوت فرا میخواند. قضاوتی سخت و پر از دستاندازهای ریز و درشت که هر چهار نفر را توامان در مقام بیگناه/گناهکار قرار میدهد. فضای صحنه و تاریکی حاکم بر آن که تنها نوری اندک روی شخصیتها سایه انداخته، فضای اتاق بازجویی را تداعی میکند و صدای کارگردان نیز از جایی بیرون از صحنه آن را کامل میکند. با قصهای که فرمت real time داشته و تماشاگر را با قصه دو زن و دو مرد همراه میکند که یک تم واحد آنها را به یکدیگر متصل کرده است.
از بین این قصهها، قصه میترا تاثیرگذارتر از بقیه از کار درآمده و تماشاگر را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. از طرف دیگر، قصه خاور بافت اگزجرهتری داشته و نویسنده برای تلطیف کردن فضا رگههایی از کمدی سیاه را به آن اضافه کرده که البته تا حدودی از بافت کلی اثر بیرون میزند. هر چند که تماشاگر دوستش داشته و واکنشهای بیشتری به آن نشان میدهد.
شخصیتهای مرد «اعترافها و دروغها» با وجود برخورداری از نقشی موثر در پیشبرد داستان، کمرنگتر از زنان از کاردرآمده اما قابل تامل به نظر میرسند.
«اعترافها و دروغها» به خوبی روی مساله قضاوت که در شبکههای اجتماعی همیشه روی بورس قرار دارد، مانور داده و در آخر نیز تماشاگر خود را به شیوه نمایشهای تعاملی به قضاوتی شخصی وادار میکند.
پیمان محسنی که پیش از این به عنوان بازیگر در نمایشهای زیادی حضور داشته و جوایزی هم کسب کرده، در نخستین تجربه کارگردانیاش موفق عمل کرده و در لحظاتی تماشاگرش را کاملا غافلگیر میکند. او در طراحی میزانسن خود از روشی ساده اما کاملا در خدمت درونمایه نمایشنامه بهره گرفته است. صحنهای ساده با بازیگرانی که در یک خط ایستادهاند و هر یک قصه خود را برای تماشاگرانشان روایت میکنند.
«اعترافها و دروغها» با وجود تکیه بسیار بر دیالوگ، نمایش خوش ریتم و جانداری است که تا آخر تماشاگر را همراه خود میکند.
بخشی از این موفقیت حاصل تلاش بازیگران جوان نمایش (شهروز آقاییپور، سحر آقاسی، دنیا مستعلمی و سپهر زمانی) است که هر یک ذهنیت درستی از نقشهایشان داشته و آن را با تسلط مناسبی اجرا میکنند. در عین حال یکدستی خوبی نیز در بازی این چهار نفر به چشم میخورد که میتوان آن را جزو نقاط قوت کار به حساب آورد.