به گزارش سینماسینما، کیوان کثیریان و مهدی آذرپندار، منتقدان سینما با حضور در برنامه شهرفرنگ به بررسی چالش های نقد فیلم در سینمای ایران پرداختند.
مدقق: با سلام. این برنامه با محور نقد نقد و به عبارتی چالش های نقد برگزار می شود. در این برنامه میزبان دو منتقد سینما کیوان کثیریان و مهدی آذرپندار هستیم. به نظر می رسد فضای نقد سینما در حال حاضر در کشور ما دوقطبی شده است. آیا این را قبول دارید؟ و فکر می کنید دلیل آن چیست؟
کیوان کثیریان " />کیوان کثیریان: بله قبول دارم، متأسفانه این اتفاق افتاده است، دلیل اصلیاش هم این است که نقد فیلم، سینما و فرهنگ در ایران سیاسی شده و نگاه ایدئولوژیک و سیاسی به سینما روی نقد تأثیر گذاشته است و نقد هم به تبع کلیت سینما و فرهنگ دچار این مسئله شده است.
با توجه به اینکه سایتهای زیادی الان فعال شدند و مجلات و روزنامهها هم رویکرد سیاسیشان پررنگ است به خاطر فضای سیاستزدهی این سالها، طبیعتاً سینما و نقد سینما هم وارد این بازی شده. یعنی درواقع سینماگر و منتقد این طرفی و سینماگر و منتقد آن طرفی دارید. این باعث میشود یک مقدار این فضا به وجود بیاید که اگر سینما این طرفی فیلمی ساخت به خاطر اینکه آن طرفیها بُل نگیرند منتقد هم فیلم سعی میکند یا هوای فیلم را داشته باشد یا اگر غیرقابل دفاع بود در مورد فیلم سکوت کند. یعنی آنچه این وسط قربانی میشود درواقع نقد منصفانه است چه به لحاظ ساختاری و چه مضمونی که باید فکری هم به حالش کرد. نقد که یکی از پایههایش انصاف، استدلال و دانش منتقد است این وسط دارد با توجه به نگاه ایدئولوژیک به فیلمها قربانی میشود. البته در مورد مضمونگرایی که باب شده و مضامین فیلمها قضاوت سیاسی میشوند، میشود بیشتر صحبت کرد اما در مجموع وجود این دوقطبی را قبول دارم.
*نظر شما آقای آذر پندار چیست؟
مهدی آذرپندار: شاید شما خیلی وقت پیش باید این موضوع را در دستور برنامه میگذاشتید، اما الان اتفاق افتاده آیا الان اتفاق ویژهای رخ داده که ما باید بنشینیم و راجع به اداب نقد بحث کنیم و حوزهی نقد را آسیبشناسی کنیم؟ به نظرم میآید اتفاق خیلی ویژهای نیفتاده و در روی همان پاشنهی قبلیاش میچرخد ببینید ما نقدهای تند زیادی از قدیم داشتیم. نقدهایی که توهینآمیز هم باشد زیاد داشتیم. مرحوم کاووسی وقتی میخواست برای فیلمفارسی نقد بنویسد، من یکی از مطالبش را دیدم عکسی که استفاده کرده است حیوانی است پشت دوربین، حال حیوان را اسم نمیبرم ولی خیلی صریح این کار را میکرد. من موافق این مدل نیستم اما خب خیلی هم شاید جنجالی به آن معنا ایجاد نمیکرد. شاید یک دلیلش این بود که البته سینما و به ویژه مجلات سینمایی کمتر دغدغه کسی بودند. حالا سینما که بیشتر بیننده داشت، ولی مجلات سینمایی موضوعیت زیادی در آن دوران نداشتند. همینجور که جلو بیاییم ما خیلی از این اتفاقات داریم، چه از جانب فیلمساز بوده و چه از جانب منتقد. همین سال گذشته، همین سال گذشته دقیقاً همین روزها که اکران ماه مبارک رمضان شروع شده بود، منتقدی در صفحهی اجتماعیاش نوشت نقد من بر فلان فیلم این است و دو نقطه یک عبارت ساده استفاده کرده بود. نوشته بود «لجن» و این نقدش به آن فیلم بود. الان که داریم صحبت میکنیم اتفاق خاصی نیفتاده، خیلی قبل از اینها باید این بحث شکل میگرفت، اما شاید یک اتفاق مهم افتاده باشد که بشود راجع به آن صحبت کرد که چرا این ماجراها پیش آمده به نظر من ربطی به دو گفتمان نقد هم دارد و هم ندارد. ولی علت دوم به نظرم مهمتر است که یک جورهایی با آن ماجرای قبلی هم ارتباط پیدا میکند. از این نظر که ما متأسفانه تعداد زیادی منتقد داریم که نقششان را فراموش کردند و نقش روابط عمومی را به عهده گرفتند. یعنی اینکه برای فیلمساز خیلی با احتیاط و محتاطانه سعی میکنند نقش روابطعمومی را ایفا کنند و بهتر است بگویم روابط عمومی کلی سینما هستند، یعنی تا یک نقدی نسبت به سینما شکل میگیرد، با عباراتی نظیر اینکه سینما نحیف است، سینما ضعیف شده، سینما بیپناه است سینمایی که نمیدانم هزار و یک مشکل دارد خواهشاً نقدش نکنید خواهشاً به آن نتازید. به نظرم میآید این ماجراست که در سالهای اخیر مشکلساز شده است، یعنی سینما تبدیل شده به یک ناحیه مقدسهای که ورود به وادی نقدش سخت است. حالا راجع به بعضی فیلمها اگر راجع به زوایای دوربین و کلاً زاویهی زیباییشناختی صحبت بکنید، البته چالش کمتری خواهید داشت، اما اگر بخواهید راجع به سینما صحبت کنید، مثلا شما جشنوارهی فجر را رفتهاید، سی، چهل فیلم دیدهاید و میخواهید یک تحلیل بنویسید. احتمالا با این دست نکات روبهرو خواهید شد که سینما نحیف است یکسری دارند به آن حمله میکنند. متهم خواهید شد به ضدیت با سینما.
*بسیار خب حالا بگذارید ببینیم نظر آقای کثیریان چیست.
کیوان کثیریان: برای شما که اساساً تازیدن به سینما سخت نیست، چون دارید انجامش میدهید. یعنی اصلاً چیز عجیب و غریبی نیست. بنابراین آن را بهانه نکنید شما دارید کارتان را انجام میدهید. ببینید اینکه میگویند به سینما نتازید منظور این نیست که فیلم را نقد نکنید. شما به سینما میتازید چون میخواهید یک جای دیگر را بزنید. اینکه مشخص است دیگر خودتان بگویید بله و خیال همه را راحت کنید. شما سینما را میزنید که یک چیز دیگر را بزنید، این بد است. شما فرهنگ را به عنوان پاشنه آشیل این دولت تشخیص داده اید که درست هم هست. حالا برای اینکه دولت تضعیف شود فرهنگ را میزنید. ته حرف همین است. شما میگویید گفته اند به سینما نتازید. من میگویم مگر سینما جای تاختن است؟ شما فیلم را نقد کنید، اگر فیلم بد است آن را نقد کنید. شما به سینما میتازید. اگر کسی میگوید به سینما نتازید درست میگوید. فرهنگ که عرصهی تاخت و تاز نیست، برای همین منتقدمان هر چیزی از دهنش در میآید میگوید، منتقدی که یکی از عباراتش را شما استفاده کردید گفته بعضی از منتقدان روابط عمومیاند. خب باشد، اما بعضی از منتقدها هم بیادب هستند، درست؟ بعضی از منتقدها هم هر چه گیر بیاورند به آن فحش میدهند. آن ها هم منتقد نیستند. منتقد نباید روابط عمومی باشد، بله اما روابط عمومی سینما بودن با مدافع سینما بودن دو تاست. درواقع نگاه ایدئولوژیک و سیاسی که میگویم همین جاست یعنی شما اساساً با فیلم و سینما کار ندارید، شما با سیاست کار دارید. اینجاست که مشکل بین من و شما پیش میآید، شما با نگاه سیاسی سینما را میزنید که فرهنگ را بزنید که یک چیز بالاتر را بزنید. این درست نیست اینجای کار اشکال دارد. شما فیلم را نقد کنید و بزنید و فیلم را داغان کنید. کسی مشکلی ندارد، شما به سینما ضربه میزنید. شما چهل فیلمی که رفتید دیدید نقد کنید. اصلاً خود جشنواره را نقد کنید، ولی شما این کار را نمیکنید. شما کار دیگری میکنید.
*خب آقای آذرپندار میتوانید پاسخ دهید.
مهدی آذرپندار: ببینید اولاً که این نکتهای که میفرمایند فرهنگ پاشنه آشیل این دولت است، من برای اینکه موضعم را مشخص کنم راحت بگویم فرهنگ پاشنه آشیل همهی دولتهای بعد از انقلاب بوده و این مشخص است و نیازی به بحث کردن ندارد. ضمن اینکه این از آن حرفهایی است که نمیدانم این دولت تمام بشود -چون قاعدتاً تمام میشود- و ما بخواهیم دوباره از زاویهی اینکه مثلاً سینمای ما سینمای کاملی نیست و تصویری که از جامعه نشان میدهد تصویر کاملی نیست را بگوییم دوستان چه میگویند. خب این دولت یه زمانی تمام میشود، ما هم این معضل را میدانیم و تا وقتی که سینما درش بر روی همین پاشنه بچرخد همین معضل را خواهیم داشت.
کیوان کثیریان: در دولت قبلی هم همین معضل را داشتید؟
مهدی آذرپندار: بله بله. حتماً همین معضل را داشتیم.
کیوان کثیریان: شما نگفتید که آقای فلانی پای مجوزهایش ایستاد؟
مهدی آذرپندار: الان خدمت شما میگویم.
کیوان کثیریان : آن فیلمها را تأیید کردید. یک بخشی از همین سیستم اکران رسمی، بعضی از فیلمها را اکران نمیکرد. که دوستان عزیز شما بودند.
مهدی آذرپندار: حتماً ما حامی حوزهی هنری بودیم برای عدم اکران آن فیلمها، و منتقدین دورهی سیام جشنوارهی فجر حتماً بیشتر از شما ما بودیم. آن دورهای که بحث خیانت پیش آمد بحث یکسری فیلمها پیش آمد و بههرحال تصویری که آن جشنواره داشت به سبب اینکه درها هم باز شده بوده و همهی فیلمها آمده بودند. فیلمهای بدون مجوز.
*در سال ۹۰٫
مهدی آذرپندار: بله بله. این سال خب سال ویژهای هم بود بعدش جشنوارهی سیویکم اینجوری نبود. آن سال ما موضعمان همین بود و همه هم میدانند ما در ماجرای فیلم های گشت ارشاد و خصوصی هرچند طرفدار خیابانی شدن اعتراضات هیچوقت نبوده و نیستیم ولی روبهروی دولت بودیم و با آقای شمقدری همیشه بحث داشتیم. این به نظرم یک تهمت است.
کیوان کثیریان: بحث داشتید یا نوشتید؟
مهدی آذرپندار: نوشتیم. من خودم مطلبی نوشتم با این عنوان که شمقدری تمام شد، ادامهاش هم نمیگویم روی آنتن چون تکهی تیترش هم ادامه داشت اما من موافقش نبودم، ولی تیتر مطلب این بود که شمقدری تمام شد و خیلی از این مطالب داشتیم. چون دولت قبلی هم رویکردش همین بود، دولت قبلی هم طرفدار این بود که به هر حال وقتش را بگذارد روی فیلمهای توقیفی، وقتش را بگذارد روی بحثهای روشنفکرها و به این فکر کند که فلانی را چهطور از آن جبهه که نزدیک به خانهی سینماست، قدری نزدیکتر کند به موضع خودش، چیزی که این وسط مانده بود سینما بود.
*بله بازگردیم به بحث قبل.
مهدی آذرپندار: اما نکتهی مهمتر میخواهم بگویم که این بحث خیلی گفته میشود و اتفاقاً نکتهی خوبی هم هست. این نشان میدهد که فضا فضای سیاسیای است نه از جانب جناحی که علائق سیاسیاش را هیچوقت کتمان نمیکند چنانکه بنده کتمان نمیکنم. ولی جناحی که یا سمت و سو و طرفی که نکتهاش این هست که من اصلاً سیاسی نیستم ولی نقد را نقد به دولت میداند. آقای کثیریان من نمیدانم اعتمادبهنفس تاریخی را برخیها از کجا آوردند که تا نقدشان میکنی میگویند اینها با سینما مخالفند. بنده با آنها مخالفم، چرا با سینما مخالف باشم. روزی بنده از سینماست. چرا اصلاً مگر کسی را داریم که الان با سینما مخالف باشد. به نظرم کسانی که اینطور فکر میکنند آن کسانی هستند که اگر فیلم میساختند یکسری عراقی سیبیلوی چاق نشان میدادند چون به دشمنشان احترام نمیگذارند، کما اینکه ما اول انقلاب برای اینکه تصویر تبلیغاتی پروپاگاندا بکنیم این کارها را میکردیم، ولی بعداً نگاهها متعادل شد و دیدیم که ما هم با یک جماعتی میجنگیدیم که حالا نظر شکل و قیافه خیلیهایشان هم ممکن بود شبیه به ما باشند، اصلاً ما مشکلمان که شکل و قیافهشان نبود. ما با منش و تفکر بعثیها مشکل داشتیم. اما این طرف را ببینید، طرف میگوید مشکل من اینهایی اند که من را میکوبند… آقای ایوبی چند بار این جمله را گفتهاند اینهایی که من را میکوبند ضدسینما هستند. حالا بگذارید من بحث را از یک طرف دیگر بگویم، اصلاً ما را کنار بگذارید ما دشمن این دولتیم و ضدسینماییم. من سئوالم این است که مثلاً خانوم تهمینه میلانی که آمد سوپراستار را ساخت و با آن هجمهها روبهرو شد خب راجع به سینما یک حرفی زده بود، راجع به روابط پشتپرده و تهدیداتی که یک سوپراستار سینما با آن مواجه است یک حرفی زده بود. ایشان چرا متهم شد؟ آقای بهرام بیضایی چرا وقتی مناسبات مالی پشت پردهی سینما را توی فیلمش برملا کرد، ایشان چرا متهم شد به اینکه اصلاً شما راجع به سینما…
کیوان کثیریان: الان این اسمهایی که دارید میبرید با آنها مشکل دارید یا ندارید بالاخره چون بعضی وقتها مشکل دارید.
مهدی آذرپندار: اصلاً فارغ از این، ایشان فیلمساز است…
کیوان کثیریان: میدانید مشکل این است که…
مهدی آذرپندار: ایشان فیلمساز است. آقای جیرانی، ستاره میشود ش را چه کسی توقیف کرد، شما بهتر میدانید. خود سینماییها توقیف کردند، گفتند آقا این تصویری که شما دارید ارائه میدهید تصویری نیست که به نفع…
کیوان کثیریان: الان من سخنگوی سینماییها هستم؟
مهدی آذرپندار: نه نه، من میخواهم بگویم این نگاه کلاً وجود دارد، بنده ضدسینما هستم، عیبی ندارد.
کیوان کثیریان: میدانید نگاه سیاسی یعنی چه…
مهدی آذرپندار: بنده مشکلم با دولت است ولی شما بگویید که خانم میلانی، آقای بیضایی و این دوستانی که اتفاقا موضعشان ممکن است با دولت هم همگراتر باشد اینها چرا وقتی سینما نقد میشود با مشکل مواجه میشوند.
*آقای کثیریان بفرمایید.
کیوان کثیریان: ببینید شما نکتهتان اساساً این است که هر جایی به نفعتان باشد آقای بیضایی خوب میشود، آقای بیضایی را چه کسی از این مملکت بیرون کرد؟ آقای بیضایی چند بار فیلمنامه داد و نتوانست بسازد، حالا آقای بیضایی خوب شد؟ خانم میلانی چه فحشهایی از جناح شما خورد؟ الان میلانی خوب شد؟
مهدی آذرپندار: بحثم خوب یا بد بودن نیست.
کیوان کثیریان: نه ببینید شما هر وقت به نفعتان است مثال از خانم میلانی میآورید.
مهدی آذرپندار: بحثم این بود که ایشان که اصلاً با شما بود، ایشان سینما را نقد کرد.
کیوان کثیریان: منظورتان از شما چه کسی است؟
مهدی آذرپندار: ایشان نه ضد سینما بود نه ضد دولت. چرا به ایشان فحش دادند؟
کیوان کثیریان: نه یک نکته ای که وجود دارد این است که جناح شما خیلی منسجم و سازماندهی شده است، اما میگویید شما. شما کیست؟ الان اینجا، من نمایندهی خودمم.
مهدی آذرپندار: درست است. من منتقدین را گفتم. منتقدین در جلسهی نشست رسانهای وقتی همه خوابیم چه کار کردند؟ شما یادتان است.
کیوان کثیریان: آقا منتقدین یعنی چه، یک منتقد دو منتقد.
مهدی آذرپندار: من معتقدم شما منصف هستید. یادتان میآید.
کیوان کثیریان: اتفاقاً جالب است فیلمی را مثال زدید که خودم دربارهاش نوشتم یک منتقد بلند شد و یک چیزی گفت، یعنی چی منتقدین، منتقدین یعنی شما هم بلند شدید و حرف زدید؟
مهدی آذرپندار: نه نوشتهها مشخص است.
کیوان کثیریان: آقا نوشتهها مشخص است، هر کسی امضا دارد پای نوشتهاش. بنابراین منتقدین به شکل جمعی معنی ندارد، این را ما همیشه به فیلمسازها ایراد میگیریم که درباره هر منتقد مجزا حرف بزنید.
مهدی آذرپندار: فضای غالب این بود.
کیوان کثیریان: من به یکی از فیلمسازها گفتم تو میگویی منتقدین، مگر من میگویم کارگردان ها اخراجی ها را ساختند؟ مگر شما اخراجیها را ساختی؟ اخراجیها پایش امضا دارد، وقتی همه خوابیم هم پایش امضا دارد. هر کسی مسئول امضای خودش است.
مهدی آذرپندار: شما جمع بستید گفتید شما به سینما تاختید، من هم خواستم…
کیوان کثیریان: من داشتم خود شما را میگفتم. اینطور خوب است؟
مهدی آذرپندار: ممنون.
کیوان کثیریان: میخواهم عرض کنم که شما درواقع با نگاه ایدئولوژیک به سینما، دارید فقط مضامین را و افراد را نقد میکنید. شما کاری به فیلمها ندارید. بسیاری از فیلمها که منتسب به جناحی هستند که شما به آن نزدیک هستید، فیلمهای بسیار بدی هستند. چند تا نقد منفی از سمت شما آمد برای آن فیلمها؟ آیا شما از آن فیلمها دفاع میکنید؟ آیا آن فیلمها سیاهنما نیست؟ آیا فیلمی که تمام شهر دنبال یک دختر راه میافتند و آقایی که ساخته سبقهی نزدیکی به جناح شما را دارد، این فیلم سیاهنما نیست؟ این فیلم را اگر خارج از ایران کسی ببیند نمیگوید مردم این شهر چه مشکل روانیای دارند همه راه افتادند دنبال یک دختر؟ چرا در مورد این فیلم هاحرف نمیزنید؟ چرا اگر مثلاً اصغر فرهادی فیلمی در مذمت دروغ بسازد که یک امر دینی است، شما چرا از او دفاع نمیکنید؟ شما چرا میزنیدش؟ چرا؟ چون اصغر فرهادی است؟ یک خط این وسط کشیدید آقای دهنمکی این ور آقای فرهادی این ور، آقای دهنمکی هر چه بسازد… شما اصلاً فیلم آخر آقای دهنمکی را دیدی؟
آذرپندار: بله.
کیوان کثیریان: چی در موردش نوشتید؟ اگر بحث سیاهنمایی باشد اگر بحث لطمه به ساحت این مملکت باشد، آن فیلم را باید وسط بیاورید. ولی هیچوقت نمیآورید چرا؟ چون آقای دهنمکی با ماست، آقای فرهادی با آنهاست. این خطی است که این وسط کشیده اید. حالا آقای فرهادی جانماز توی فیلمش بگذارد نماز بخواند، آدم بدی است، آقای دهنمکی یک شهر را بیندازد دنبال یک دختر، یک روحانی را بیندازد دنبال یک دختر، فیلم خوبی است. این خط را باید بردارید، این خط چیست؟ این خط، سیاست است، این خط پیشفرض های شماست. شما پیشفرضتان این است که فرهادی بد است. حالا هر کاری میخواهد برود بکند. من با این پیشفرض مشکل دارم. میلانی اگر اینها بزنندش می شود خوب، ما بزنیمش بد است، این چه نگاهی است؟ میلانی چون علیه مناسبات پشت پرده سینما فیلم ساخته اینا زدندش. پس میلانی را مثال بزنم، چرا در موارد دیگر که میلانی را میزنید، مثال نمیزنید.
مهدی آذرپندار: آخر بحث ما نقد سینماست.
کیوان کثیریان: نقد سینماست. منظورم از زدن از سمت شما همان نقد است. چون شما نقد را با زدن یکی میکنید.
مهدی آذرپندار: من میخواهم بگویم که اصلاً اتفاقاً بحث به جای خوبی رسیده است. این دوگانه که من راجع به خانم میلانی حرف زدم ایشان بگویند آقای دهنمکی چهطور؟ آقای کامبوزیا پرتوی نقدی به فیلمش کردند در روزنامهی شرق، فیلمی که فیلمنامهاش را نوشته بود. فیلم آقای مجیدی. گفت مخالفان فیلم من موافقان قلادههای طلا هستند. اصلاً چه ربطی دارد این دوگانه کردنها…
کیوان کثیریان: من نکردم، مگر دوگانگی وجود ندارد؟
مهدی آذرپندار: اینها اتفاقاً…
کیوان کثیریان: اتفاقا دارد من که همان جملهی اولم همین بود.
مهدی آذرپندار: نه چه ربطی به سینما دارد، خب پس چه کسی دارد سیاسی میکند؟ شما دارید سیاسی میکنید دیگر. این بحث ربطی به سینما ندارد. یک نقدی کردند شما جواب بدهید، چه ربطی به قلادههای طلا دارد. اتفاقاً فیلم آقای مجیدی اگر خوب فروش کرده به خاطر کارهایی بوده که رسانههای ارزشی و انقلابی که از آن فیلم حمایت کردند انجام دادند. حالا نکتهام این است که میخواهم بگویم این یک مشی است، خیلی هم زود به آن رسیدیم. یک مشی است که سریع و صریح میرویم سراغ انگ زدن. من میخواهم بگویم اصلاً تحمل نقد وجود ندارد، به خاطر همین از خود سینماییها مثال میزنم.
کیوان کثیریان: آخر این کاری که شما میکنید اسمش نقد نیست.
مهدی آذرپندار: اصلاً از علی ملاقلیپور مثال میزنم. من میگویم تا هر کسی آمده سینمای ما و مناسباتش را در فیلمش نقد کند… اصلا شما نیت بنده را بگذارید کنار، من دارم از کسانی مثال میزنم که شما قبولشان دارید. من استفاده نمیکنم، سوءاستفاده هم نمیکنم. میگویم شما این دوستان را قبول دارید. این دوستان چرا وقتی نقد کردند به آنها و فحش دادند و به مشکل خوردند. فیلم توقیف شده، شما چند تا فیلم در تاریخ سینما دارید که صنف، آن را توقیف کرده باشد؟ ستاره می شود را صنف توقیف کرده. بعد اصلاحات شده و بعد آمده است روی پرده.
کیوان کثیریان: صنف یعنی چه؟
مهدی آذرپندار: از جملات آقای جیرانی است، برخی اصناف…
کیوان کثیریان: در این مملکت قانون وجود دارد آن کسی که توقیف میکند اسمش مشخص است.
مهدی آذرپندار: برخی اصناف سینمایی به این فیلم ایراد دانستند و فیلم توقیف شده. فیلم آقای هومن سیدی. ارشاد به ایشان میگوید که سینمای ما پشتش حرف و حدیث و حاشیه هست، شما این قصهات را که در اصل در فیلمنامه مربوط به یک هنرپیشه می شود…
کیوان کثیریان: الان پشت پردهی سینما چه ربطی به نقد سینما دارد؟
مهدی آذرپندار: بگذارید این را من توضیح بدهم، میخواهم بگویم اگر یکی در حد اینکه بخواهد درباره پشت پردههای سینما یک قصهای بگوید راجع به یک سوپراستار سینما….
کیوان کثیریان: اتفاقاً خیلی خوب گفتیدها خیلی خوب گفتید.
مهدی آذرپندار: … روایت کند، به او میگوید فیلمنامه را عوض کنید. این قصه را که کاراکتر اولش سینمایی است بکنید خواننده. درست است این را گفتند یا نه آقای کثیریان؟
کیوان کثیریان: بله بله خیلی نکتهی خوبی را گفتید. برای همین میگویم شما اصلاً…
مهدی آذرپندار: من میخواهم بگویم ربطی به بنده ندارد. تحمل نقد کم است. شما نگاه کنید…
کیوان کثیریان: گوش کنید خیلی نکتهی خوبی را گفتید.
مهدی آذرپندار: اجازه بدهید من…
کیوان کثیریان: شما به همین دلیل…
*بگذارید فرصتشان تمام شود.
مهدی آذرپندار: بگذارید بحثم را تمام کنم، بحث روابط عمومی که گفتم همین است، به عنوان نکتهی اول گفتم. حالا نکتهی بعدی هم دارم راجع به بحث ایدئولوژی که فرمودند. حال این را میگذارم در پارت بعدی. ولی بله بحث روابطعمومی شما ببینید ما فیلمسازی داریم که میگوید منتقدان من عذر میخواهم از محضر آنتن، «خر» هستند، بعد منتقدی میآید مصاحبه میکند، میگوید که آقای مهرجویی اگر به من خر هم بگوید برای من ارزشمند است، عیب ندارد، میگذاریم پای شفافیت و صراحتش. این رابطهی منتقدان با فیلمساز که شده روابط عمومی و شده مرید و مرادی این خراب کرده است. فیلمساز به منتقد فحش میدهد و منتقد میگوید من چاکر شما هم هستم.
کیوان کثیریان: آن که نمایندهی منتقدان ایران نیست که. شما به نکتهی خوبی اشاره کردید، تمام مثالهایتان هم این بود که پشت پردهی سینما را کسی که فلان میکند، فلان میشود. برای همین میگویم شما مشکلتان با خود سینماست، خدا رحمت کند…
مهدی آذرپندار: بابا من اینها را نساختم آقای بیضایی ساخته است. من میگویم تحمل نقد از آقای بیضایی هم وجود ندارد.
کیوان کثیریان: بله، آقای بیضایی اگر خوب است، قربان شکلتان دعوتش کنید بیاید فیلمی که اینجا نمیگذارید بسازد، بسازد.
مهدی آذرپندار: نه خوب نیست.
کیوان کثیریان: اگر خوب نیست از او مثال نزنید. ببینید شما مثالی که زدید خیلی خوب است، شما همین جا روی آنتن زنده اثبات کردید که با اصل سینما مشکل دارید. خدا رحمت کند اگر امام آن دو جمله را همان اول کار نگفته بود، الان ما قطعاً سینما نداشتیم. به قول یک دوستی، فیلم گاو الان ساخته شود، پلان به پلانش از نظر شما سیاهنمایی است. خدا رحمت کند امام را که از آن فیلم تعریف کرد، وگرنه جلوی شما را کسی نمیتوانست بگیرد. شما فیلمهایی را الان سیاهنمایی میدانید که مشخصاً آیینهی اجتماعی است که خودتان ساختید. شما چرا صدایتان سر این چیزها در میآید، اتفاقات خیلی گُندهتری توی این مملکت افتاده و هیچی نگفتید، چرا؟ دکل دزدیدند چرا چیزی نگفتید؟ شما جاهایی را که میخواهید میزنید. شما سینما را میزنید چون سینما را نمیخواهید.
*ولی خود آقای آذرپندار دارد میگوید من مخالف سینما نیستم آقای کثیریان.
کیوان کثیریان: ایشان بگوید. اما مثالهایی که میزند خلاف حرف خودش است، شما میگویید پشت پردهی کثیف سینما، پشت پردهی کثیف سینما قبول است.
مهدی آذرپندار: من اصلاً از کلمهی کثیف استفاده نکردم.
کیوان کثیریان: من دارم منویات شما را میگویم.
مهدی آذرپندار: من گفتم یک فیلمهایی ساخته شده راجع به این…
کیوان کثیریان: لغت را مگر حتماً باید به کار ببرید؟
مهدی آذرپندار: ببینید بعضیهایش پشت پردهی کثیف نیست. مثلاً آقای بیضایی فیلمی ساخته راجع به اینکه تهیهکنندهای میگوید این بازیگر را من پول میدهم باید باشد.
کیوان کثیریان: خیلی خب یک منتقد بلند شده و به او چیزی گفته، جامعهی منتقدان که نبوده.
مهدی آذرپندار: یک منتقد نبوده، ایشان خیلی هو شد آن سال.
کیوان کثیریان: خب هو بشود خیلیهای دیگر هم…
مهدی آذرپندار: یک دانه نیست…
کیوان کثیریان: من میخواهم بگویم چرا بقیه که هو شدند را شما نمیگویید، چرا مثال از آقای مهرجویی میزنید.
مهدی آذرپندار: من از کسانی مثال میزنم که انصافم را ثابت کنم.
کیوان کثیریان: آقا نمیشود شما مثال از آقای مهرجویی میزنید. آقای مهرجویی چند بار در این جشنواره هو شد، از طرف کی هو شد؟
مهدی آذرپندار: از طرف کی هو میشود؟
کیوان کثیریان: شما بگویید.
مهدی آذرپندار: نمیدانم.
کیوان کثیریان: اگر یک منتقد به او میگوید آقا مخلصیم، منتقدان هو هم کردند اورا. جامعهی منتقدان همان یک نفری که من نمیدانم کیست، نیست که.
مهدی آذرپندار: نشستهای جشنوارهی فجر را انجمن منتقدین برگزار میکند دیگر؟
کیوان کثیریان: نه هیچوقت، هرگز.
مهدی آذرپندار: مجریان معمولاً از انجمن منتقدین انتخاب میشوند.
کیوان کثیریان: اصلاً هرگز برگزار نکردند.
مهدی آذرپندار: من یادم است وقتی فیلم آقای مهرجویی داشت اجرا میشد آمدند خواهش کردند تو را خدا کسی چیزی به فیلم نگوید.
کیوان کثیریان: کدام فیلم؟
مهدی آذرپندار: فیلم اشباح.
کیوان کثیریان: خب آقای مهرجویی نیامد که…
مهدی آذرپندار: استاد نیامد، بعد هم در نشست خبری…
کیوان کثیریان: چه کسی از چه کسی خواهش کرد؟
مهدی آذرپندار: مجریای که بود گفت تو را به خدا به این فیلم واکنشی نشان ندهید. حالا بحث این است که…
کیوان کثیریان: ببخشید، آخر شما که نمیتوانید تاریخ را تحریف کنید که…
مهدی آذرپندار: عین همین وجود دارد.
کیوان کثیریان: مسئول برگزاری نشستهای جشنواره دو سال پی در پی من بودم. انجمن منتقدان هم نبود، من بودم. سال اشباح هم من مسوول بودم. آقای مهرجویی روز اول اعلام کرد من برای نشست نمیآیم. اصلاً جلسهای برگزار نشد که مجری بخواهد چیزی بگوید.
مهدی آذرپندار: در برج میلاد اول اکران فیلم یک منتقدی آن بالا میرفت، عوامل فیلم میآمدند. اگر اشتباه میگویم تصحیح بفرمایید.
کیوان کثیریان: آقای مهرجویی که اصلاً نبودند.
مهدی آذرپندار: عوامل فیلم میآمدند بالا، آقای مهرجویی نبودند. آقای کوثری بود بازیگران بودند. میآمدند بالا پرزنت میشدند. آنجا خواهش کردند که تو را به خدا کسی به فیلم واکنشی نشان ندهد، با توجه به اینکه درباره یکی، دو فیلم دیگر واکنش تند وجود داشت.
کیوان کثیریان: اصلاً حالا مگر واکنش نشان دادن و هو کردن کار خوبی است؟
مهدی آذرپندار: نه میخواهم بگویم ببینید، در جشنوارهی کن سالهاست که فیلمها هو میشوند. ما این طرف یک ناحیهی مقدسهی سینما ساختیم.
کیوان کثیریان: مقدس کجاست آقا مگر شما گذاشتید اصلاً چیزی مقدس بماند؟
مهدی آذرپندار: ببینید محوطهی بحث مشخص است. بنده مثلاً اینجا راجع به دکل که نیامدم صحبت کنم، درست است؟
کیوان کثیریان: نه راجع به دکل صحبت نمیکنیم، شما درباره نقد هم صحبت نمیکنید.
مهدی آذرپندار: نه میخواهم بدانید چه کسی بحث را ایدئولوژیک میکند؟
کیوان کثیریان: من دارم چیزهایی را که شما نمیخواهید بگویید، میگویم. شما نمیخواهید یک چیزهایی را بگویید. بعد میگویید که ایدئولوژیک برخورد نمیکنم من دارم برایتان مثال میزنم.
مهدی آذرپندار: اتفاقاً بنده ملاحظات سیاسی دارم، شفاف هم میگویم.
کیوان کثیریان: پس چرا نمیگویید؟
مهدی آذرپندار: ولی جریانی که ملاحظات سیاسی دارد…
کیوان کثیریان: چرا مثالتان بیضایی است، چرا مثالتان از آن طرف نیست.
مهدی آذرپندار: شما اجازه بدهید من در مثال زدن مختار باشم.
کیوان کثیریان: بله میدانم. اما وقتی مثال میزنید باید جوابش را هم بشنوید.
*آقای آذرپندار در رابطه با بحث نگاه ایدئولوژیک گفتید نکتهای دارید؟
مهدی آذرپندار: بله این را من نمیگویم، باز اتفاقاً دوست دارم از طرف مقابل مثال بزنم برای اینکه مثلاً من اگر بگویم فلان آدم مخالف روشنفکری، فلان مسئله را راجع به فلان تریبون روشنفکری گفته که ارزش نیست. من از خود دوستان مثال میزنم؛ آقای جیرانی. در ماهنامهی بیستوچهار نشستی برگزار شد، ایشان گفتند که مجلهی فیلم همیشه به شدت ایدئولوژیک بوده است. ما میخواهیم بگوییم که اتفاقا من که ملاحظات سیاسیام مشخص است، ما هیچوقت هم پنهان نکردیم، ما عُلقه داریم به نظام جمهوری اسلامی.
کیوان کثیریان: الان بحث نظام را مطرح نکنید. مگر ما نداریم.
مهدی آذرپندار: نه.
کیوان کثیریان: چرا میگویید نه.
مهدی آذرپندار: آقا اصلاً به ارزشهای نظام جمهوری اسلامی…
کیوان کثیریان: آقا مسئله همین است. شما میگویید من اصل نظام هستم و شما هیچ. بگذارید بروید.
مهدی آذرپندار: آقا من این را نگفتم.
کیوان کثیریان: همین الان من میگویم مگر ما نداریم، شما میگویید نه.
مهدی آذرپندار: اینها از جنس… من گفتم ما صریح میگوییم که ما این علاقه را داریم.
کیوان کثیریان: ببینید شما مشکلتان این است که خودتان را مینشانید روی صندلی نظام، اینطور نیست. ما هم آدمهای همین مملکتیم. آدمهایی که دارند فیلم میسازند هم همین هستند. عزیز من از صندلی نظام بلند شو بعد با هم حرف بزنیم. نظام شما را به عنوان نماینده اینجا معرفی نکرده.
مهدی آذرپندار: باشد عیبی ندارد، من روی صندلی نظام بنشینم بهتر از این است که روی صندلی سفارت خارجی باشم.
کیوان کثیریان: نه نظام اگر شما را به عنوان…. سفارت خارجی چیه؟
مهدی آذرپندار: من یک نکتهی دیگر دارم.
کیوان کثیریان: میگویم شما بحثتان این است که من نظامم، تو ضدنظامی. چرا؟
مهدی آذرپندار: نه والا من این را نگفتم.
کیوان کثیریان: چرا دیگر الان دارید میگویید ما نظام، ما نظام چیست؟
*اجازه بدهید کلام منعقد بشود.
مهدی آذرپندار: من میخواهم بگویم که…
کیوان کثیریان: ببینید ما دو تا آدم هستیم که در این مملکت حق حیات داریم.
مهدی آذرپندار: من میخواهم بگویم که این انگ زدن مشکل دارد…
کیوان کثیریان: انگ را شما میزنید که میگویید ما نظامیم، یعنی چه یعنی تو نظام نیستی. یعنی چه نظام؟ نظام خودش شخصیت دارد، سخنگو دارد.
*آقای کثیریان اجازه بدهید توضیح بدهند.
مهدی آذرپندار: من خواستم اتفاقاً بگویم کسی که ملاحظات سیاسی دارد باید در بحثش صریح باشد، ما ملاحظات مضمونی داریم، اصلاً بحث ما از همین جا شروع میشود که اگر من بیایم راجع به زاویهی دوربین نقد بنویسم، به کسی هم بر نمیخورد. اما خب در دنیا منتقدان دارند با دیدگاههای مضمونی نقد مینویسند. شما این نقدهایی که روی فیلم فروشنده منتشر شده است، ببینید. حرفهای آقای اصغر فرهادی را ببینید… بالاخره توی نشست وقتی فیلمساز مینشیند و حرف میزند یک برآوردی از جمعی که جلویش نشستند دارد، میگوید که احتمالاً اینها دغدغهشان مضمون فیلم است یا فرم فیلم. من توضیح میدهم. راجع به هر دو صحبت میکند، ولی راجع به مضمون پررنگتر، راجع به خشونت صحبت میکند، خشونتی که با ایمان نسبت دارد و… یا شما نگاه کنید یکی مثل آقای اسلاو ژیژک چهطور نقدی مینویسد، یکی مثل آقای رابینوود معروف است که ملاحظات ایدئولوژیک دارد، اما در ایران وقتی میگویند که یک منتقدی از این دید نگاه کرد که ملاحظات مضمونی دارد میشود فحش، خب همهجای دنیا دارند با دید مضمونی مینویسند.
کیوان کثیریان: نه اصلاً اینطور نیست…
مهدی آذرپندار: اتفاقاً من میخواهم بگویم جریان روشنفکری به شدت ملاحظات مضمونی دارد، ولی این را پشت ژستی که من سیاسی نیستم و من جناحی نیستم پنهان می کند.
کیوان کثیریان: اصلاً سیاست چه ربطی به مضمون دارد؟
مهدی آذرپندار: آقای طالبینژاد نامه مینویسد به آقای حاتمی کیا، در همان نامه یکسری مسائلی را میگوید که کاملاً نگاههایش سیاسی است. بعد میگوید که مثلاً من اصلاً سیاسی ـ جناحی نیستم. مدام اتفاقی که میافتد این انگ زدنهاست، به منتقد میگویند تو مثل شوروی دوران استالین فکر میکنی، یا فلانی روی آنتن به دیگری میگوید تو مثل ژردانوف مسئول سانسور در شوروی هستی. خب بنده الان دارم محترمانه صحبت میکنم، ما یک فیلمی نقد کردیم کارگردانش آقای امیریوسفی گفت اینها القاعدهی فرهنگی هستند. چرا آن موقع نشست نگذاشتیم صحبت بکنیم، این القاعدهی فرهنگی کلمهی خوبی است؟ اتفاق درستی است؟
کیوان کثیریان: کسی مگر گفت کلمهی خوبی است؟
مهدی آذرپندار: نه میخواهم بگویم آن موقع چرا جنجال نکردیم؟ ما اگر شرم میکنیم و یک نکتهای را بیان نمیکنیم نباید اینطور باشد. میخواهم بگویم جریان فیلمسازی در ایران…
کیوان کثیریان: یعنی واقعاً شما شرم میکنید و نکتهای را بیان نمیکنید؟ شما دیگر نکتهی نگفته باقی نگذاشتید که عزیز من…
مهدی آذرپندار: نه اتفاقاً ما رسانه داریم شما هم دارید، شما بیشتر از ما. رسانههای سینمایی که بیشتر در اختیار دوستان روشنفکر هستند نکتهی من این است…
کیوان کثیریان: اصلاً بحث روشنفکری را من نمیدانم و نمیفهمم چیست.
*نکتهی پایانیتان را بگویید چون فرصت آقای کثیریان است.
مهدی آذرپندار: من فقط حرفم این بود که چون فضا به این سمت رفته که منتقدها روابط عمومی باشند، اصلاً بعضیهایشان ذاتاً…
کیوان کثیریان: حرفهای آن دوست منتقدمان را تکرار نکنید، اگر میخواهید آن کلمه را هم بگویید!
مهدی آذرپندار: نه نه من نمیگویم. آقای خسرو دهقان معتقد است آقای کیمیایی را منتقدان خراب کردند. میگوید ایشان از بس هر چه ساخت همه گفتند وای این کیمیایی عالم خودش را دارد، رفاقت، مردانگی، فلان و بهمان. آقای کیمیایی فیلمهای آخرش در جشنواره را منتقدین نمیتوانستند جلوی خندهشان را بگیرند. چه کسی آقای کیمیایی را خراب کرد؟ همان کسانی که وقتی آقای کیمیایی به آنها فحش میدهد میگویند ما مخلص آقای کیمیایی هستیم. بابا فیلمساز نقد لازم دارد.
کیوان کثیریان: شما تا به حال نقد روی فیلم آقای شورجه و آقای طالبی نوشتید؟
مهدی آذرپندار: بله بله زیاد نوشتم.
کیوان کثیریان: کی؟ به من نشان بدهید.
مهدی آذرپندار: روی کار آقای طالبی ننوشتم.
کیوان کثیریان: خیلی خب.
مهدی آذرپندار: ولی روی مطلب آقای شورجه شخصاً نوشتم.
کیوان کثیریان: من میگویم خط و ربط از یک جایی میآید. آن دوست منتقدمان که جایش خالی است و اسمش را نمی برم، یک کلماتی می گوید و شماها تکرار می کنید.
مهدی آذرپندار: الان بنده باید جواب بدهم که راجع به چه کسانی نقد نوشتم و راجع به چه کسانی ننوشتم؟
کیوان کثیریان: نخیر میخواهم بهتان بگویم که نگاه ایدئولوژیک را شما دارید، پُزش را ندهید. من اگر دارم صریح حرف میزنم برای اینکه حرفهایی که شما نمیزنید را بزنم. برای اینکه شما نمیخواهید بزنید. شما الان پُز همانی را که گفتید نجابت میکنیم برداشتید. اینطور نیست. فحشهایی که همین رسانههای شما به شخص من دادند آنقدر صریح است که اصلاً به نجابت نمیخورد، بقیه را که بماند اصلاً. من که تازه کوچکاش هستم، از نظر شما روابط عمومی هستم.
مهدی آذرپندار: فکر کنم بحثهای مهمتری در رسانه داریم. معمولاً به شما نمیرسیم.
کیوان کثیریان: بله دقیقاً. من هم همین را می گویم. برایتان انشاءالله امشب می فرستم . ببینید مسئله این است…
*خب…
کیوان کثیریان: شما چه طور آن طرف دو برابر این طرف وقت میدهید؟
*من که اصلاً صحبتی نکردم.
کیوان کثیریان: خب یعنی تمام کن.
*نه . گفتم بحث شخصی نکنید.
کیوان کثیریان: نه شخصی نیست.
مهدی آذرپندار: شما هم فکر کن سینما است.
کیوان کثیریان: میگویم نگاه ایدئولوژیک است، نگاه ایدئولوژیک اینطور است که آن طرف که با ما نیست چی گفت، بزنیمش. شما چرا در مورد نقد حرف نمیزنید؟ شما که نقد نمیکنید. این کارهایی که میکنید که نامش نقد نیست. من خودم هر بار روی فیلمی نوشتم، مضمونی نوشتم،شما فکر کن بحث ساختاری بلد هم نیستم. بیشتر نوشته هایی که از من وجود دارد مضمونی است. اتفاقاً کسی نمیگوید مضمون را نقد نکنید، اصلاً نقد کنید و هرچه خواستید بنویسید. یک نکته مهم وجود دارد؛ منتقد به لحاظ قانونی نباید نقدش ضمانت اجرایی داشته باشد، مال شما دارد. یعنی تا میگویید این فیلم بد است فیلم توقیف میشود، من بگویم فیلم بد است توقیف نمیشود، شما بگویید میشود. این ایراد کار است.
مهدی آذرپندار: خب شما هم کار کنید، روی قدرت کار کنید.
کیوان کثیریان: شما روی قدرت کار کردید دیگر.
مهدی آذرپندار: ما گفتیم قصهها فیلم بدیست این فیلم اکران شد، چه اتفاقی افتاد؟
کیوان کثیریان: برای اینکه فیلم بدی نیست، مگر هر چی شما گفتید درست است؟
مهدی آذرپندار: خب ما نظرمان این بود.
کیوان کثیریان: قصه ها خیلی هم فیلم خوبیست.
مهدی آذرپندار: خب الان این نقطهی مخالف شماست دیگر.
کیوان کثیریان: نه میخواهم به شما بگویم که سر فیلم آقای عیاری شما چه کار کردید؟ ظلم واقعاً بزرگی در حق فیلم خانه پدری کردید.
مهدی آذرپندار: والا ما کاری نکردیم، شما وضعیت دولت را ببینید، الان سر پنجاه کیلو آلبالو منتقدان کاری کردند، یا آقای جنتی خودش نمیداند با خودش چند چند است؟ یعنی ببینید ایشان…
کیوان کثیریان: من هم همین را میگویم، میگویم شما از همین نقطهضعف دارید استفاده میکنید، از راه فرهنگ دولت را میزنید.
مهدی آذرپندار: آخر اصلاً نیازی به زدن ندارد.
کیوان کثیریان: چرا نیازی به زدن ندارد؟
مهدی آذرپندار: آقای جنتی خودش امروز از یک فیلم حمایت میکند، فردا راجع به آن فیلم منفی میگوید. خب من اصلاً دیگر نیازی ندارم ورود کنم.
کیوان کثیریان: ورود کردید قبلا، شما قبلاً ورود کردید.
مهدی آذرپندار: راجع به پنجاه کیلو آلبالو چه اتفاقی تفاد؟
کیوان کثیریان: مسئله این است که شما میگویید که فلان فیلم که اسم میآورید، میفروشد و روشنفکران ناراحت هستند. چه طور این یکی فیلم که میفروشد شما ناراحت میشوید؟
مهدی آذرپندار: کدام فیلم؟
کیوان کثیریان: هر دو تایش مبتذل است، حداقلش این است که من جرأتش را دارم بگویم پنجاه کیلو آلبالو فیلم بدیست ولی شما هرگز نمیگویید اخراجیها فیلم بدیست.
مهدی آذرپندار: اصلاً بحث ما این نیست.
کیوان کثیریان: هرگز نمیگویید، چرا؟
مهدی آذرپندار: ببینید من دو قطبیها را میگوید.
کیوان کثیریان: ما هم دوقطبی داریم دیگر، پس برای چی من و شما روبهروی هم نشستیم یک قطبیم؟ دو قطبیم دیگر.
مهدی آذرپندار: ببینید شما کار را رساندید به جایی که یکسری آدم هستند که ما باید راجع بهشون موضع بگیریم که برادریمان را به سینماییها ثابت کنیم. این اصلاً یک مدلی شده است.
کیوان کثیریان: سینماییها کی هستند؟
مهدی آذرپندار: یکسری آدم شدند بُت و نمیشود نقدشان کرد.
کیوان کثیریان: مثلا چه کسی؟
مهدی آذرپندار: من هیچوقت یادم نمیرود در برنامهی هفت سر فیلم گذشته فرهادی که آقای معززینیا و آقای قطبیزاده آمده بودند، آقای قطبیزاده بندهی خدا باید پنج دقیقه توضیح میداد که من میخواهم این فیلم را نقد کنم ولی طرفدار آقای فرهادی هستم. بعد ایشان گفت آقا تعصب نزدیک به جهل است. عین عبارتشان است. خب این چه اتفاقی است، مثلاً آقای فرهادی را میشود نقد کرد، به خدا میشود نقد کرد. ایشان مگر معصوم است؟
کیوان کثیریان: چه کسی گفته نمیشود نقد کرد؟ همین آدمی که روبهرویتان نشسته از گذشته خوشش نمیآید.
مهدی آذرپندار: خوب خوشتان نمیآید بحث دیگری است، اینکه چه مینویسید یک نکتهی دیگر است.
کیوان کثیریان: خیلی خب. نقد هم نوشتم.
مهدی آذرپندار: من منتقدینی را دیدم از فیلم مهرجویی «اشباح» که بیرون آمدند به فیلم میخندیدند.
کیوان کثیریان: آقا در مورد آقای فرهادی حرف میزدیم.
مهدی آذرپندار: همان شب روی آنتن داشتند از فیلم آقای مهرجویی تعریف میکردند.
کیوان کثیریان: ببینید هر کسی مسئول خودش است.
مهدی آذرپندار: من این را میگویم منتقد ما میترسد فیلم را نقد کند، چرا؟ چون حیاطش گره خورده به سینما.
کیوان کثیریان: این آقای مهرجویی که در این سه فیلم آخرش دیگر نقد منفی نیست که از کسی نگرفته باشد.
مهدی آذرپندار: نه به خدا، شما متروپل مسعود کیمیایی را نگاه کنید من به شما…
کیوان کثیریان: آن که اصلاً هو شد.
مهدی آذرپندار: این مسئلهی بتهای سینمایی از زمان سیدمرتضی آوینی خدا بیامرز بوده است.
کیوان کثیریان: آخ از یکی دیگر داری خرج میکنی. آقای آوینی هم به شما نمایندگی نداده است.
مهدی آذرپندار: آن موقع هم میگفتند شما چرا کیارستمی را نقد میکنید؟
کیوان کثیریان: کیارستمی کم در این مملکت نقد شد؟
مهدی آذرپندار: چون آن موقع قطب بوده است.
کیوان کثیریان: همین آقای خسرو دهقانی که اسم بردید می دانید چند تا نقد منفی برای کیارستمی نوشت؟
مهدی آذرپندار: والا اگر کسی آقای کیارستمی را نقد کند، متهم به ضدسینما نشود…
کیوان کثیریان: چه کسی گفته؟ این توهمات شماست.
مهدی آذرپندار: نه توهم نیست…
کیوان کثیریان: آقای فرهادی نقد نشده است؟ چند تا نقد منفی برایتان بفرستم.
مهدی آذرپندار: آقا عین یادداشتهایی که دوستان مینویسند این است که چرا خوشحال نیستید از جایزهی آقای فرهادی؟
کیوان کثیریان: خب چرا خوشحال نیستید؟
مهدی آذرپندار: خب من دوست ندارم خوشحال باشم. من باید از این بابت خوشحال باشم؟
کیوان کثیریان: من از جایزهاش خوشحالم ولی اگر فیلمش را ببینم و دوست نداشته باشم فرهادی که خوب است اسکورسیزی هم باشد نظر منفی ام را می گویم. یعنی چه؟
مهدی آذرپندار: حالا شما اینجا این طوری میگویید.
کیوان کثیریان: چه کسی گفته؟ من دارم روی آنتن میگویم، خود آقای فرهادی را بیاورید روی خط، گذشته را من دوست ندارم. آقای فرهادی خودش هم میداند. ولی من طرفدار سینمای آقای فرهادی هستم، از جایزه گرفتنش هم خوشحال میشوم. میدانید این کلمه که همان آقای منتقد به کار میبرد و میگوید بیغیرت، اینجا مصداق دارد. من از برافراشتهشدن پرچم کشورم خوشحال میشوم. شما از دو پوئنی که یک کشتیگیر ایرانی میگیرد خوشحال میشوید، بعد فیلم ما میرود آنجا جایزه میگیرد ناراحت میشوید برای چه؟ از فیلم خوشتان نیاید ولی چرا ناراحت میشوید؟
مهدی آذرپندار: ما اصلاً فیلم را ندیدیم.
کیوان کثیریان: خب من هم ندیدم. ولی از جایزه گرفتنش خوشحال میشوم.
مهدی آذرپندار: اصلاً بحث خوش آمدن یا نیامدن ندارد.
کیوان کثیریان: نه از جایزه گرفتنش خوشحال میشوم.
مهدی آذرپندار: این را اجازه بدهید بنده تصمیمش را بگیرم.
کیوان کثیریان: چرا؟ چون آقای فلانی و بهمانی نمیتوانند، نمیتوانند اصلاً…
مهدی آذرپندار: دقیقاً بحث همین است، بنده اجازه ندارم راجع به یک اتفاق سینمایی خودم انتخاب کنم خوشحال بشوم یا نه؟
کیوان کثیریان: چه کسی گفته اجازه ندارید.
مهدی آذرپندار: خب من دوست دارم تصمیم بگیرم راجع به این انتخاب.
کیوان کثیریان: میدانم. ولی من می پرسم چرا خوشحال نمیشوید، دلیلتان را بگویید خب. دلیلتان را بگویید. نشسته ایم اینجا که حرف بزنیم.
مهدی آذرپندار: من به شما میگویم فضا را باز کنید بگذارید همه نظر بدهند.
کیوان کثیریان: ما فضا را باز کنیم، شما فضا را بستید. طوری بستید که از نوک سوزن تنگتر است.
مهدی آذرپندار: در حوزهی سینما فضا را باز کنید بگذارید همه حرف بزنند.
کیوان کثیریان: دیگر چه مانده که شما سر سینما نیاورده باشید. شما دارید در مورد اینکه بگذارید ما حرف بزنیم حرف میزنید؟ شما که با چهل تا رسانه در یک شب در مورد یک مطلب یک جور مینویسید. شما نمیتوانید حرف بزنید؟ شما در مورد حرف نزدن حرف میزنید؟ واقعا شما خیلی باحال هستید.
مهدی آذرپندار: ما راجع به این صحبت میکنیم که اگر به قول شما چهل تا رسانه هم خواستند نظر بدهند، کسی حق ندارد به ضدیت با سینما متهمشان کند.
کیوان کثیریان: چه کسی تا به حال جلوی شما را گرفته؟ چه کسی اصلاً جرأت دارد جلوی شما را بگیرد؟
مهدی آذرپندار: چیزی که عین نقل و نبات انجام میدهید.
کیوان کثیریان: چه کسی اصلاً جرأت به شما بگوید حرف نزنید؟
مهدی آذرپندار: خیلیها.
کیوان کثیریان: کی مثلا؟
مهدی آذرپندار: همین الان شما به من میگویید. من هیچوقت نمیتوانم به شما بگویم که شما چرا راجع به فلان فیلم نقد ننوشتید، اما شما به من میگویید.
کیوان کثیریان: نه. شما فقط مثالهایتان را از این طرف میزنید، من میگویم من فرهادی را نقد کردم موجود است، خیلیهای دیگر هم روی گذشته نقد منفی نوشتند و موجود است، چرا میگویید مقدس است؟ هیچ هم مقدس نیست. الان اگر فیلمش خوب نباشد به شما اثبات میکنم که چقدر نقد منفی میآید. اما بعضی اسمهای آن طرف مقدس هستند.
مهدی آذرپندار: نه اینطور نیست؟
کیوان کثیریان: چرا پرسیدم؟ برای این که هیچکس نقدشان نمیکند.
مهدی آذرپندار: اصلاً اینطور نیست.
کیوان کثیریان: هیچکس نقدشان نمیکند. بروید نمونه بیاورید، من نمونه میآورم شما هم نمونه بیاورید.
مهدی آذرپندار: مقدس که نیستند هیچ، میخواهند بروند به زلزلهزدههای فلان جا کمک کنند، بازیگر یک فیلم به جرم بازی توی آن فیلم طرد میشود. مقدس چیست آقا؟ شما از وضع سینما بهتر خبر دارید.
کیوان کثیریان: نه عرض میکنم برای شما مقدس است.
مهدی آذرپندار: بابک حمیدیان فیلم «چ» را بازی کرده به او فحش دادند و میگویند چرا در فیلم نظام بازی کردی. این الان وضع سینماست. کجا مقدس است؟ اگر رانت یا محدودیتی در حرف زدن هست قطعاً برای آن طرف است. شما منتقد. میخواهم ببینم چه کسی نقد را سیاسی میکند؟ در رونمایی از کتاب قصهها که آقای سعید عقیقی نوشته آقای صادق زیباکلام میآید به عنوان منتقد، آقای صادق زیباکلام منتقد سینماست؟
کیوان کثیریان: به عنوان منتقد نیامده. مهمان بوده.
مهدی آذرپندار: ایشان میآیند به عنوان منتقد، بعد میگویند فلانی و فلانی و فلانی فیلمساز حکومتی هستند، بعد شما به ما میگویید ما سیاسی هستیم؟
کیوان کثیریان: مگر او سخنگوی کسی است؟
مهدی آذرپندار: فلانی که میگویند فیلمساز حکومتی است -که فوت کرده خدا بیامرزدش به حق همین ایام- آقای سلحشور، آقای طالبی. آقای سلحشور هر چه ساخته در حوزهی قرآنی بوده. خانم بنیاعتماد که در همان جلسه نشسته و در دفاع از ایشان بقیه را متهم به فیلمساز حکومتی میکنند، فیلم ساخته که در ستاد انتخاباتی رئیسجمهور سابق ما اتفاق میافتد، درست هست یا نه؟ فیلمساز ما فیلم ساخته موضوعش این است که یکسری جوان دارند تبلیغ میکنند برای رئیسجمهور اصلاحات، میخواهم بگویم فضای نقد فیلم را ما سپردیم دست…
کیوان کثیریان: مگر فیلمساز نداشتیم که شما اسم فیلمش را بردید. مگر آن آقا در ستاد انتخاباتی نبوده؟ و فیلم عظیم هم ساخته.
مهدی آذرپندار: توی ستاد بودن با فیلم ساختن فرق دارد.
کیوان کثیریان: خیلی خب.
مهدی آذرپندار: دوست داشته در ستاد باشد کسی نمیتواند جلویش را بگیرد.
کیوان کثیریان: آقا جان هر کسی آزاد بوده طرفدار هر کاندیدایی باشد.
مهدی آذرپندار: ولی فیلم راجع به ستاد انتخاباتی فلان کاندیدا نساخته.
کیوان کثیریان: ولی آن آقا خیلی سمت بالاتری داشته.
مهدی آذرپندار: اصلاً چه کسی دارد مسئله را سیاسی میکند؟
کیوان کثیریان: شما.
مهدی آذرپندار: من الان هرچه میگویم شما راجع به آقای دهنمکی میگویید، مگر بحث ما آقای دهنمکی است؟
کیوان کثیریان: نه من میخواهم بگویم شما مثالهایتان را از این طرف نزنید از آن طرف هم بزنید، یک سوزن اول به خودتان بزنید، ببینید دارید چه کار میکنید.
مهدی آذرپندار: والا من هم سوزن به خودمان میزنم.
کیوان کثیریان: بعد یک جوالدوز به آن طرف.
مهدی آذرپندار: بله، ما با نقدی که صرفاً مضمونی باشد موافق نیستیم. چون بالاخره باید مشخص باشد راجع به مدیومی که اتفاق میافتد…
کیوان کثیریان: آقا شما مضمون را نقد کنید، ولی فیلم پایین نکشید.
مهدی آذرپندار: ولی من میخواهم بگویم شما اگر راجع به مضمون فیلمها در سینمای ایران با ارزشهایی که دارید صحبت کنید، متهم میشوید به ضدیت با سینما. سئوال من این است که این اعتماد به نفس را چه کسی به بعضی دوستان داده که تا نقدشان میکنید متهم میشوید به ضدیت با سینما. آقا مثلاً من با فلان فیلم مخالفم…
کیوان کثیریان: شما تمام مثالهایی که آوردید پشت صحنهی سینما بود. یک سئوال من را جواب بدهید.
مهدی آذرپندار: پشت صحنهی سینما نبود.
کیوان کثیریان: انگ روشنتر و شفافتر و معروفتر از سیاهنمایی در این سینما داریم یا نه؟ این انگ را ما به فیلم ها زدیم یا شما؟
مهدی آذرپندار: اتفاقاً بحث سیاهنمایی خیلی کمتر از آن چیزی که شما میفرمایید، مطرح شد. در رسانههای شما زیاد مطرح می شود، شما دوست دارید. اصلاً فیلمسازهای ما قطعاً میگویم دوست دارند به فیلمشان سیاهنما گفته شود.
کیوان کثیریان: این طوری شما به فیلم می گویید سیاه نما اتفاقا تبلیغ میشود مردم میروند میبینند.
مهدی آذرپندار: احسنت.
کیوان کثیریان: چون شما اینطوری هستید، چون مردم نگاه میکنند ببینند شما به چه فحش میدهید، همان را ببینند.
مهدی آذرپندار: شما رسانههایتان زیاد بوده یک واژهای را که میشد راجع به آن بحث کرد، خراب کردید.
کیوان کثیریان: بابا شما در نشستهایتان که مینشینید؛ یک جمله میگویید سه تا سیاهنمایی در آن است.
مهدی آذرپندار: نه اتفاقاً میخواهم بگویم شما اینطور میشنوید.
کیوان کثیریان: فیلمی که خانوم بنیاعتماد ساخت آیینهی این اجتماع است که شما ساخته اید.
مهدی آذرپندار: ما راجع به فیلم آقای فرهادی…
کیوان کثیریان: شما میخواهید بگویید جامعهی ما خیلی گل و بلبل است؟ نیست.
مهدی آذرپندار: ما راجع به فیلم آقای فرهادی یک سئوال مشخص پرسیدیم. خبرنگار که میرود پیش آقای فرهادی و میگوید به شما میگویند فیلم شما سیاهنمایی است، ما یک سئوال مشخص داشتیم. گفتیم آقا از ده فیلمی که در طول ادوار در جشنوارهی کن پذیرفته شده نُهتایشان سرمایهی اروپایی دارند، هشت تای آنها را پولش را مستقیم داده، یکیشان هم ایتالیا و چند کشور دیگر. خب ما میگوییم به این سئوال جواب بدهید. اصلاً بحث سیاهنمایی الان مطرح است؟ مگر ما فیلم را دیدیم؟ هر کسی فیلم آقای فرهادی را دارد نقد میکند، کما اینکه بعضیها کردند متأسفانه.
کیوان کثیریان: آخر اینها که شما میگویید اصلاً نقد نیست، اینها حواشی است، در مورد خود فیلم کسی حرف نمیزند. آن میگوید سرمایهاش عربی است، آن یکی میگوید ایتالیایی است، اینها نقد است؟
مهدی آذرپندار: خب خود فیلم را ندیدیم.
کیوان کثیریان: آخر اینها نقد نیست.
مهدی آذرپندار: اتفاقاً به خاطر همین است شما از قول ما حرف میزنید میگویید سیاهنمایی، ما که فیلم را ندیدیم.
کیوان کثیریان: شما هر چه گفتید نقد نیست. شما دارید در مورد حواشی فیلمها حرف میزنید، اینکه میلانی اینطور گفته و شما آنطور گفتید. این نقد است؟
مهدی آذرپندار: من میلانی را خواستم بگویم شما حتی تحمل نقد از خانم میلانی را هم ندارید. از آقای بیضایی هم همینطور.
کیوان کثیریان: شما که تحمل نقد خانوم بنیاعتماد را دارید؟ که در هر کشوری باشد باید سر تا پایش را باید طلا بگیرند، چون دارد اشکالات جامعهای را که شما ساختید را نشان می دهد، میشود فیلمسازی که هشت سال نتوانسته فیلم بسازد.
مهدی آذرپندار: ما از فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت حمایت کردیم، اما بعضی منتقدان نوشتند این فیلم با رویکرد دولت قبلی ساخته شده است، به همین جرم، فیلم را زدند.
کیوان کثیریان: بعضی منتقدان نوشتند، بروید یقهشان را بگیرید. بعضی منتقدان چیست، منتقدان شما هم بعضیهایشان خوششان آمده بعضیهایشان نیامده. حرف آخر، آقا بگذارید سینما بماند در این مملکت.
*وقت تمام است، وجود گفتمانهای رقیب نشانهای از پویایی اندیشه در حوزهی فرهنگ است البته به شرطی که این رقابتها منجر به تخاصم و گسست نشود و گسستهای فرهنگی را دامن نزند، خیلی متشکر از حضور شما و بدرود تا گفتوگویی دیگر.