تغییر مدیریتهای پیدرپی طی یک سال اخیر نیز مزید بر علت شد تا به حدی که آشفتگی درونسازمانی به بیرون نیز نفوذ کرد، و همین عامل نیز موجب شد تا بسیاری از اهالی هنر روزهای بیکاری را سپری کرده و برخی از بازیگران نیز به شبکههای فارسیزبان خارجی بپیوندند.
آنهایی هم که ماندند یا بیکار هستند و یا به کارهایی خارج از فضای هنری تن دادهاند و در تلاش هستند تا بتوانند از این راه امرار معاش کنند. بسیاری از چهرههای سرشناس عالم بازیگری و حتی کارگردانها یا در کنج خانه نشستهاند و یا در بهترین حالت ممکن مشغول فعالیت در شبکه نمایش خانگی هستند. در همین شرایط رسانه ملی با افت شدید مخاطب روبهرو شده و از آنجایی که خوراک مناسبی نمیتواند برای مخاطب فهیم و زیرک امروز فراهم کند این مخاطب میلیونی به سمت شبکههای خارجی سوق داده شده است و با توجه به گسترش شبکههای فضای مجازی رقیبان بسیاری به این گردونه افزوده شدهاند که تلویزیون باید بتواند با آنها دستوپنجه نرم کرده و از این مسابقه سربلند بیرون بیاید.
تغییر مدیریت جدید نیز به شدت در حال تلاش است تا فضا را از آنچه برایش به وجود آمده دور کند و تلویزیون را به روزهای اوج خود بازگرداند و همین تعداد مخاطبی که برایش باقی مانده را حفظ کند.
با شروع فصل گرما و تعطیلی مدارس و دانشگاهها و افزایش اوقات فراغت تلویزیون در سالهای گذشته همواره سریالهای پربینندهای تولید میکرد که بازیگران سرشناس و چهرهای در آن حضور داشتند و همین عامل نیز موجب میشد تا ۹۰ شب مخاطب همراه این برنامهها باشد، اما به دلیل اتفاقاتی که در بالا به آنها اشاره شد در یکی دو سال اخیر شاهد تولیدات خوبی از تلویزیون نبودیم و به نوعی دیگر از سریالهای شبانه در شبهای طولانی تابستان هم خبری نبود.
اما امسال حسین سهیلی زاده بار دیگر به کمک تلویزیون آمده است. او که در کارنامه خود سریالهای موفق “دلنوازان” و “فاصلهها” را ثبت کرده است، از شب گذشته با سریال” پریا” به شبکه سه سیما آمد.
سهیلی زاده متخصص استفاده از بازیگران جوان، داستانهای درام خانوادگی و استفاده از تیتراژهای عاشقانه است. در این سریال بازیگرانی چون افسانه بایگان که مدتهاست از او خبری در محافل سینمایی نیست حضور دارد و در کنار او امیرحسین آرمان بازیگر جوانی که این روزها به خوبی دیده میشود. لادن مستوفی، محمود پاکنیت، امیررضا دلاوری، عمار تفتی، کمند امیرسلیمانی، رامتین خداپناهی، هادی قمیشی و… حضور دارند و به ایفای نقش میپردازند.
قصه از زمان حال و از جایی آغاز میشود که “پریا” با بازی لادن مستوفی پس از چند سال دوری از ایران به کشور بازمیگردد. در شرایطی که پریا همچنان از ازدواج قدیمیاش سرخورده است، وارد رابطهای عاطفی با کیوان، پسرخالهاش میشود. زوج تازه به امید آغاز زندگی تازه مشکلات را یکبهیک از سر راه برمیدارند اما برخی اتفاقها ادامه رابطه عاشقانه این زوج را به خطر میاندازد. اتفاقهایی که همه خانواده را درگیر خود میکند. اتفاقهایی که نقطه عطف سریال است و عوامل سریال ترجیح میدهند فعلاً درباره آن صحبت نکنند.
“پریا” روایتی است درباره بیماری ایدز، تابویی که تلویزیون کمتر به سراغ آن رفته است. تقریباً بعد از سریال “آخرین ستاره شب” با بازی هما روستا، داود رشیدی، اکبر عبدی و علی فرهبد دیگر سریالی با این محتوا ساخته نشد و هرچند که ایدز یکی از اساسیترین موضوعات و معضلات جامعه امروز است، اما کمتر به آن پرداخته شده است و حالا سریال “پریا” دقیقاً در همان اولین قسمت دست خود را برای مخاطب باز میکند و مخاطب میداند که با چه موضوعی روبهروست. متأسفانه معضل اساسی عدم توجه مخاطب به سریالهای تلویزیونی بازگشایی گرههای داستانی و رو بودن خط اصلی داستان برای مخاطب است. استفاده از قصههای نخنما شده مانند جنگ میان دو برادر، گمشدن خانواده، اعتیاد، طلاق، بیماری و حالا نیز ایدز موجب شده تا مخاطب به راحتی بتواند حدس خود را جلو ببرد و دیگر این داستانها برایش جذابیتی نداشته باشد تا بمانند گذشته بنشیند پای جعبه جادو و تا انتها کار را دنبال کند.
حالا باید دید آیا این سریال میتواند تجربه شیرین سریالهای دیگر سهیلی زاده را تداعی کند و آیا میتواند مخاطب ازدسترفته را حتی به صورت موفقت در حالی که جام فوتبال اروپا نیز به اتمام رسیده است پای این جعبه جادویی نگه دارد یا نه؟
منبع: هنرآنلاین ـ سمیرا افتخاری