بهناز مقدسی در شهروند نوشت :تصاویر قتل و به آتش کشیدن پسر مهابادی نه نخستین قتل خشن امسال است و نه شاید آخرین. اینروزها که تصاویر جنایت هولناکی در مهاباد از کشتن و به آتش کشیدن پسر جوانی در شبکههای مجازی منتشر شده، بار دیگر زنگخطر جدی درباره اهمیت توجه به ریشههای جرایم خشن و راهکار مبارزه با آن را به صدا درآورده است. قبلتر از آن هم جنایتهای هولناکی مانند کشتارهای دستهجمعی و قتل و تجاوز کودکان این زنگ را به صدا درآورده بود اما حالا دیگر وقت آن است که به نیمه سال ۹۶ رسیده به فکر نیمه دیگر آن باشیم.
نسبت جرم با سیاست چیست؟ جرایم خشنی که امسال خبرهای حوادث را قبضه کردهاند، ریشه در چه مشکلاتی دارند؟ آیا اجرای سیاستهای غلط در کشور یا نبود عزمی جدی برای مبارزه با جرایم خشن عامل اصلی قتلها و تجاوزهاست؟ برخی از کارشناسان عقیده دارند جرایم اینچنینی ریشه در بیکاری و مشکلات اقتصادی دارد که این موضوع نیز برمیگردد به اجرای سیاستهای غلط دولت. عدهای دیگر نیز ریشه این مسائل را در ضعف فرهنگی و اجتماعی کشور میدانند و معتقدند فرهنگسازی نیز یک شبهاتفاق نمیافتد و ریشههای فرهنگ غنی ایرانی در دولتهای نهم و دهم خشکانده شده است. کدامیک از این دو معضل تهدیدکننده است؟ آیا برای مبارزه با جرایم خشن باید عملکرد دولتها را در زمینه اقتصادی نقد کرد یا به دنبال ابعاد فرهنگی و کموکاستیهای آن رفت؟ آیا دولت و دستگاههای مسئول باید برای پیشگیری از جرایم مختلف قوانین سختگیرانهتری را وضع کنند یا برای مبارزه با جرایم باید مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در کشور رفع کرد؟ این پرونده به دنبال این است تا با بررسی دیدگاه کارشناسان به این پرسشها پاسخ دهد.
برداشت نخست
آخرین جرم خشن همین چند روز پیش رخ داد. جنایت خشن در مهاباد که در آن چند دوست نقشه قتل پسر جوانی را طرحریزی و از لحظهلحظه جنایت خشنشان فیلمبرداری کردند. حالا تصاویر این جنایت هولناک در برخی از شبکههای اجتماعی سانسورشده یا نشده دستبهدست میچرخد. اگرچه در کمترین زمان عاملان اصلی این قتل خشن در مهاباد دستگیر شدند و قرار است به علت ابعاد هولناک آن در جامعه، این پرونده نیز در سریعترین زمان رسیدگی شود اما آیا جنایت مهاباد آخرین جرم خشن در کشور خواهد بود؟ آیا بعد از کشتارهای جمعی و خانوادگی که امسال پروندههای سنگین جنایی و قتلهای هولناک کودکانی مانند آتنا اصلانی، ستایش قریشی و ابوالفضل سلطانی را رقم زدند دیگر رقم نخواهد خورد؟ اگرچه در بررسی علتهای جرم تحقیقات زیادی انجام شده و اکثر آنها به این نتیجه رسیدهاند که عامل اصلی جرایم ریشه در نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی دارند اما تاثیر توسعه اقتصادی در کاهش جرایم خشن خیلی قابلقبول نیست، چراکه در کشورهای توسعهیافته که اقتصاد معضل جدی برای مردم به حساب نمیآید نیز جرایم آن هم از نوع خشن باز هم اتفاق میافتد. همین هم شده که برخیها معتقدند به جای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی اجرای سیاستهای صحیح و استراتژیهای فرهنگی در کشور نقش اصلی در برقراری امنیت در جوامع ایفا میکنند.
برداشت دوم
برای ایران، کشوری درحالتوسعه که هنوز نابرابریهای اجتماعی در کلانشهرها و شهرستانهایش معضلی جدی برای آسیبهای اجتماعی محسوب میشود چه باید کرد؟ چه باید کرد که عدهای به جان یکدیگر نیفتند و قبل از اینکه مرگ طبیعی کسی را از پای درآورد قربانی کشتار و قتل نشوند؟ فقر، اعتیاد، انحرافات اخلاقی، بیکاری و مسائلی از این دست این روزها توجه بیشتر کارشناسان مسائل اجتماعی را به خود جلب کرده، اما آیا حل این معضلات از اجرای سیاستهای کشور جداست؟
برداشت آخر
ریشههای نفرت در جامعه از کجا آمده است؟ این حجم از خبرها در رابطه با جرایم خشن به کجا خواهند رفت؟ آیا هنوز هم باید منتظر جنایتهای هولناکتری باشیم تا درنهایت عزمی جدی برای مبارزه با جرایم خشن ایجاد شود؟ اگرچه عوامل و عللهای به وجود آمدن جرایم، ریشهها و ابعاد گستردهای دارد اما به نظر میرسد در شرایط فعلی باید هرچه سریعتر اصلیترین علتها را شناسایی و بهطور جدی در تغییر و اصلاح سیاستهای اشتباهی که باعث به وجود آمدن آنها شده تجدیدنظر کنیم. امروز در صفحه یک پرسش چند پاسخ با کارشناسان در رابطه با حل معضل افزایش جرایم خشن در کشور گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
پیشینه
نوشدارو پس از قتل
در چند سال اخیر قتلها، تجاوزها و اسیدپاشیها ریشههای مختلفی دارند. بعضی از این جنایتها به دلیل اختلاف مالی برخی به علت مسائل ناموسی و برخی نیز شاید به دلیل عدم اجرای صحیح سیاستهای کشور و از بین رفتن قبح جرایم خشن رخ داده باشند. حالا که شبکههای مجازی پل ارتباطی بین اخبار و جامعه هستند، اخبار جنایی و حوادث چند سال اخیر را میتوان در چند وجه بررسی کرد. با این حال، آنچه مسلم است جرایم خشن تنها به کشت و کشتار برنمیگردد و بحث اصلی بر سر فعل مجرم و بلایی که بر سر قربانیها آمده، است. در زیر به علت وقوع برخی از جرایم خشن در چند سال اخیر میپردازیم.
قتل آتنا اصلانی: امسال نام آتنا اصلانی، قربانی جنایت اسماعیل رنگرز اخبار رسانهها و فضای مجازی را قبضه کرد. دختربچهای که برای خوردن آب آشامیدنی به مغازه مردی رنگرز رفت اما آنجا گرفتار نقشه شوم صاحب مغازه شد و درنهایت به قتل رسید. در تحقیقات پلیسی وقتی صاحب این مغازه به جنایت هولناکش اعتراف کرد، پرده از دو قتل دیگر نیز برداشته شد. قاتل در بازجوییهایش به قتل دو زن دیگر اعتراف کرد. یکی زنی روستایی که در دهه ۸۰ به دست او به قتل رسید و دیگری در سال ۹۳. ریشه ماجرای دو قتل هولناک که قاتل پس از سومین جنایتش دستگیر میشود، از کجا میآید؟ آیا فردی جانی مانند اسماعیل رنگرز آن هم در شهر کوچک پارسآباد غیرممکن بود؟ آیا قتل آتنا اصلانی به معضل اقتصادی برمیگردد یا ریشه در کمکاری دستگاههای مسئول دارد؟ اگرچه در برداشت نخست به نظر میرسد مشکلات فرهنگی و انحرافات اخلاقی قاتل اصلیترین دلیل این ماجراست اما عدم برخورد با چنین افرادی در جامعه بهطور قطع ریشه در چرخه معیوب دستگاههای مسئول دارد.
مرگ بنیتا: مرگ دخترک ۶ ماهه در ماشین سرقتی یکی از تلخترین خبرهای امسال بود. بنیتا که قربانی سارقان خودروی پدرش شده بود، چند روز پس از سرقت خودرو درحالیکه در صندلی خودروی سرقتی رها شده بود، جان سپرد. پس از دستگیری عاملان سرقت و مرگ بنیتا واکنشها نسبت به این موضوع زیاد بود. دو متهم پرونده به دلیل اعتیاد و فقر دست به این سرقت و جنایت تاسفبار زده بودند که همین موضوع باعث شد باز هم کارشناسان ریشه این پرونده جنایی را در معضلات اقتصادی تحلیل کنند. اما واقعیت این است که تا به امروز تعداد زیادی از مردم جستهوگریخته به این موضوع فکر کردهاند که چرا خودروی سرقتی که چند ساعت بعد در پاکدشت رها شده بود، باید چند روز بعد پیدا شود. همان چند روزی که باعث شد کودک ۶ماهه بهخاطر تشنگی و گرسنگی و گرما در داخل خودرو تلف شود.
کشتار اراک: قتل ۶نفر از اعضای دو خانواده یکی از هولناکترین جنایتهای امسال را رقم زد. دو خانوادهای که قربانی خشم و انتقامجویی پسر جوانی شدند. قاتل آن پرونده که یکسال قبل به دلیل درگیری خیابانی به زندان افتاده بود، پس از آزادی از زندان با اسلحه سراغ شاکی پرونده و مامور رسیدگیکننده به پروندهاش رفت و خانواده آنها را به رگبار بست. ریشه چنین جنایتی در کجاست؟ خشم؟ انتقام؟ مشکلات فرهنگی و اقتصادی؟ یا دسترسی آسان به اسلحه آن هم در کشوری که در آن حمل و خریدوفروش اسلحه ممنوع است!
نظر موافق
دولتهای احمدینژاد ریشه فرهنگی کشور را نابود کرد
طیبه سیاووشی
شاهعنایتی- عضو کمیسیون فرهنگ مجلس| امنیت نیاز به فرهنگسازی دارد. فرهنگ نیز یکشبه به جامعه تزریق نمیشود و به همین علت برخی از کارشناسان معتقدند اجرای سیاستهای غلط دولتها باعث خشکیدهشدن ریشههای فرهنگ در کشور میشود. طیبه سیاووشیشاهعنایی، نماینده کمیسیون فرهنگی مجلس عامل جنایتهای خشن امسال در کشور را انحطاط فرهنگ در دولتهای احمدینژاد میداند و دراینباره به «شهروند» میگوید: «در رابطه با جرایم خشنی که امسال رسانهای شدند و آخرین آن قتل مهاباد بود ممکن است ریشههای متفاوتی وجود داشته باشد. متاسفانه یک معضل بزرگ در جامعه ما این است که باوجود تمام اعتقادات مذهبی که داریم، همیشه تاکید بر مسائل در حوزه معنوی و روحانی بوده و کمتر بر جنبههای مادی و دنیوی تاکید کردیم. به همین علت ناخودآگاه در بازیابی علل و ریشه مسائل جامعه به ریشههای اقتصادی برگشتهایم. مسأله اخلاقیات، مسألهای است که واقعا در جامعه ما در شرف نابودی است و متاسفانه کمتر کسی به آن اقبال نشان میدهد. مسأله این است که فرهنگسازی در حوزه اخلاقیات یا هر حوزه دیگر و رویکرد مثبت به مسأله مغفول هویت جوانان حوزههایی هستند که در عملکرد شما دیده نمیشود و شما به اندازه کافی در آنها مطرح نمیشوید، به همین علت هم متولی ندارند. با همه اینها ما دو دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد را داشتیم که در آن دوران بشدت حوزه اخلاقیات له شد، باوجود تمام شعارها از بالا کارهایی انجام شد که الان نتیجهاش را میبینیم و متاسفانه هنوز هم ما از آن خواب غفلت بیدار نشدهایم.»
سیاووشیشاهعنایتی معتقد است که روی چند مسأله مهم به اندازه کافی کار نکردهایم و کوتاهی هم از مسئولان بوده است و دراینباره میافزاید: «باوجود تلاشهایی که بهعنوان اصول و قانون تاکید شده، متاسفانه ما حوزه اخلاق را با حوزه قانون پیوند ندادهایم و روی این مسأله توجه کافی نکردهایم. تاکید برای حفظ هویت جوانان و تاکید برای بازیابی و بازسازی هویت در این حوزهها را متاسفانه به فراموشی سپردهایم.»
این نماینده مجلس در پایان بیان میکند: «حوزه خانواده هسته مقدس جامعه ما است و باید روی آن بیشتر کار کنیم، مسأله، مسأله اقتصادی نیست، هم حوزه اخلاق است و هم حوزه فرهنگ و باید روی اینها بیشتر کار کنیم. اینها هم با شعار دادن نیست. ما باید کارگروههای مختلفی میان مردم و مسئولان در سطوحی که فکر میکنیم جامعه از آن نقطه دچار ضعف است، برگزار کنیم.»
نظر مخالف
رابطه بیکاری با جرایم خشن
عزتالله یوسفیانملا- نماینده مجلس| جرایم خشن در جامعه هر روز بیشتر میشوند و این امر دلایل زیادی دارد، چیزی که کارشناسان روی آن تاکید دارند، مشکلات اقتصادی است که در خیلی موارد باعث به وجود آمدن جرایم خشن میشود، اما با توجه به افزایش جرایم خشن در سال جاری برخیها با انتقاد از سیاستهای ناصحیح دستگاهها و کژکارکردی آنها اجرای سیاستهای غلط را عامل اصلی این ماجراها میدانند. عزتالله یوسفیانملا، نماینده مجلس درباره ریشه جرایم خشن در کشور به «شهروند» میگوید: «در اینکه عمده جرایم جنبه اقتصادی دارند، تردیدی وجود ندارد. خود نفس بیکاری باعث بسیاری از جرایم میشود. گردهمنشینی افرادی که فاقد مسئولیت اجتماعی و خانوادگی هستند، قطعا باعث ایجاد جرم میشود. اما بخشی از جرایم به شرایط و وضع خود افرادی برمیگردد که در موقعیت جرم قرار میگیرند. در قضیه مهاباد، پیش از این در فیلمی که در آن خشونتی وجود داشت میگفتند این فیلم به نمایش گذاشته نشود یا افراد با سن پایین آن را نبینند. اما الان به علت عدم کنترل و فیلترینگ شبکههای مجازی در دولت یازدهم و دوازدهم شاهد این هستیم که فیلمهای خشن بهراحتی در دسترس مردم قرار میگیرد. این نوع آزادیها کمکم قبح جرایم را در کشور خواهد ریخت.»
یوسفیانملا معتقد است حتیالمقدور باید از انتشار اخبار و تصاویر حاوی صحنههای جرم و خشن در شبکههای اجتماعی ممانعت شود و دراینباره میافزاید: «نکته مهم دیگر که وجود دارد این است که پیشگیری از وقوع جرم را در قانون اساسی به عهده قوهقضائیه گذاشتهاند اما قوه قضائیه هرگز قادر نیست به تنهایی با این موضوع مبارزه کند. وقتی وقوع جرم جنبههای دیگری دارد، دستگاههای دیگر کشور نیز مسئولیت دارند. مثلا اگر در بخش اعتیاد و موادمخدر کمتوجهی شود، جرایم نیز افزایش پیدا میکنند. اما وظیفه قوه قضائیه این نیست که با موادمخدر مبارزه کند! قوه قضائیه به تنهایی نیرو ندارد که مرزها را ببندد، بنابراین همه دستگاههای دولتی مسئول هستند تا گوشهای از کار را بگیرند و در رابطه با کاهش وقوع جرایم بهخصوص از نوع خشنش مبارزه کنند.»
یوسفیانملا با بیان اینکه قوه قضائیه مسئول پیشگیری از وقوع جرم است، اما پیشگیری از وقوع جرم نیاز به طراحی و استراتژی دارد و بخش عمده آن کار دولت است، اظهار میکند: «آنچه مسلم است ما برنامه مدون، محکم و قویای در این بخش نداریم و مقطعی برخورد میکنیم. وقتی جنایتی اتفاق افتاده رسانهها روی همان موضوع مانور میدهند اما این را نمیگویند که باید چه کاری انجام دهیم تا این جنایت تکرار نشود. این مسأله در همه ابعاد هست. ما مسأله را در همان مقطع میبینیم، در صورتی که قبل از اتفاق افتادن باید برنامهریزی و بررسی شود و به کمک قوهقضائیه بیایند. ما میدانیم نخستین جرمزایی از طریق بیکاری است. مرحله نخست اشتغال است، این چیزی است که همه میدانند، دولت میداند و باید تلاش کند تا اشتغال را سامان دهد. متاسفانه یک عزم راسخ همهجانبه برای این مورد وجود ندارد و تنها یک قوه هم قادر به تسلط بر این مسأله نیست، لذا قطعا و یقینا نیاز به یک برنامه جدی و فوری دارد.»
این نماینده مجلس در پایان میافزاید: «در همه جای دنیا نوعی از جرایم وجود دارد و اینکه بخواهیم جرایم را هم ریشهکن کنیم، امر محالی است، اما جرایم باید در حدی باشد که در جامعه قابلقبول باشد. برخی از جرایم امسال بسیار خشن بودند اما خشونت نباید باعث خشونتهای بیشتر شود، مانند اعدام در ملأعام که دیگر عادی شده و فرد برای تماشا میآید و حتی یک بچه هشت ساله را برای تماشا همراه میآورد. کودکی که این صحنه را ببیند در آینده چه خواهد شد؟ ما در قوانین جاهایی را داریم که مجازات باید در ملأعام اجرا شود، ما هم اطاعت میکنیم ولی جاهایی که واقعا به مجازات در ملأعام نیاز نیست، باید خودداری کنیم یا اگر هم این شکل از مجازات را داریم، به شکلی کنترل شود که خشونت برای مردم عادی نشود. بههرحال همه دستگاهها باید به میدان بیایند و کار قوه قضائیه به تنهایی نیست و اگر همه با هم به میدان بیایند، شاید کار مناسبی در زمینه پیشگیری انجام شود.»
نظر کارشناس
دولتها و سیاستها نقش مهمی در کاهش یا افزایش جرایم خشن دارند
علیرضا آذربایجانی- حقوقدان و نایبرئیس کانون وکلای دادگستری مرکز| معمولا در اکثر موارد عواملی که باعث تحقق جرم میشود، متعدد است و یک عامل منحصرا منجر به جرم نمیشود، بهخصوص در جرایم خشن و خیلی حاد عوامل مختلفی دستبهدست هم میدهند و جنایتی رقم میخورد. مثلا در برخی از جرایم خشن اختلاف شخصی، دوست و خانوادگی باشد که باعث کینه و انتقامجویی میشود. یک عامل دیگر که منجر به چنین جرایمی میشود، به کل وضعیتی که در کشور موجود است، برمیگردد. رفتار آرامی در کودکان و جوانان وجود ندارد. عصبیت و خشونتپروری رواج پیدا کرده و این موضوع بهطور محسوس در جامعه نمایان است. بهطور مثال همین امسال و با شروع آغاز سال تحصیلی در مدرسهای در قزوین گوسفندی را در مقابل دختران دبستانی سر بریدند. این نوع حرکات همان ترویج خشونت در جامعه است. به جای اینکه مهربانی و آرامش به بچهها منتقل شود، همان روز نخست خشونت و خونریزی به بچهها منتقل میشود. وقتی چنین رفتارهایی در طول ایام جزبهجز به بچهها منتقل شود، چه انتظاری میتوان از نقش کودکان در آینده کشور داشت. از طرف دیگر، در صداوسیما و فیلمها برنامههایی پخش میشود که حاوی صحنههای خشن و خشونت و انتقامجویی است. اگرچه فیلمهای خشن در سبک اکشن و جنایی در همه کشورهای جهان ساخته و به نمایش گذاشته میشود اما فرق ما با این کشورها این است که در کشور ما هیچ مرز و فیلتری برای سنین مختلف وجود ندارد اما در بسیاری از کشورها تماشای این نوع فیلمها برای افراد زیر ۱۸ یا ۱۲سال ممنوع است. سیاستهای کشور نیز نقش مهمی در بسترسازی فرهنگی و کاهش جرایم دارد. معمولا در ایران کسانی که برای شکایت به دادسراها یا شوراهای حل اختلاف میروند، در برابر پروسه پیچیدهای قرار میگیرند. مثلا شخصی که از طرف کسی تهدید میشود، وقتی برای دادرسی سراغ مراجع قضائی میرود، معمولا ادعاهایش به جایی نمیرسد و درواقع ممکن است به علت پیچیدگی یا هزینههای اولیه دادرسی طرف پیگیریاش را رها کند. با همه اینها اگرچه نقش دولت در مفهوم عام قوه مجریه است اما دولتها و سیاستهایشان در برخورد و پیشگیری از جرایم نقش موثری دارند. مثلا ما زیرشاخهایی برای تصویب بودجه داریم، مانند بودجه آموزشی، فرهنگی اقتصادی و غیره. آموزش و فرهنگ مورد توجه دولتهای اخیر نبوده است. آنقدر که به مسائل اقتصادی و سیاست خارجی توجه شده به موضوع فرهنگ توجه نشده است. دلیل این امر نیز این است که بازدهی مسائل فرهنگی و آموزشی میانمدت و بلندمدت است اما برخی از مشکلات مانند معضلات اقتصادی نتیجهشان زودتر مشخص میشود. همین هم شده که دولتها و سیاستها به دنبال تحقق دستاوردهایی هستند تا در پایان چهارسال اول بگویند این کارهای را انجام دادهایم. به همین علت فرهنگ مغفول باقیمانده و در اولویت دوم و سوم قرار گرفته و اگر این راه بدون راهحل ادامه پیدا کند، بهطور قطع آمار جرایم خشن نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
تجربه دیگران
دنیای جرایم خشن
جرم جزو لاینفک زندگی آدمهای کرهزمین است. در دنیای امروزی کدام کشور است که میتواند ادعا کند هرگز در آن جرمی رخ نمیدهد؟ البته به تبع نوع سیاستهای دولتهای مختلف به طور قطع نرخ جرایم در برخی از کشورها زیاد و در برخی از کشورها کم است. در زیر جرایم کشورهای مختلف و علل آنها را میخوانیم.
آمریکا: در سال ۲۰۱۶ پلیس فدرال آمریکا از افزایش ۴,۱درصدی نرخ جرایم خشن و ۸.۶درصدی قتلها در این کشور خبر داد. اگرچه مقامات آمریکایی معتقدند که این آمار از استانداردهای جهانی پایینتر است اما مقایسه آمارهای سالهای گذشته این کشور نشان میدهد در دولت دونالد ترامپ نرخ جرایم خشن افزایش پیدا کرده است. بیشترین آمار جرایم خشن در آمریکا مربوط به ۱۰سال پیش و دولت جرج دبلیو بوش بود که درسال ۲۰۰۶ نهادهای اجرایی ۱۷هزار مورد قتل را ثبت کرده بودند.
انگلیس: جرایم خشن در کشور انگلیس نیز به مرز هشدار رسیده است و خیلیها دولت و مسئولان را مقصر جرایم اینچنینی میدانند. براساس آخرین آمار رسمی دفتر آمار ملی انگلیس میزان ارتکاب جرایم خشن این کشور ۲۱درصد نسبت به دهه گذشته افزایش داشته است. براساس تحقیقات بیشترین جرایم خشن مربوط به مسائل جنسی است.
منابع دیگر
جرایم خشن از فقر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدید آمدهاند. اما با همه اینها جرم غیرقابل انکار است و هرگز نمیتوان ادعا داشت که جرایم را میتوان ریشهکن کرد، بلکه در اصول کلی و ماهیت جرم و جامعه تنها میتوان با اعمال سیاستهای درست جرایم را در جهت کاهش کنترل کرد. اگر در رابطه با راهکار برخورد با جرایم خشن اطلاعات بیشتری نیاز دارید، لینکهای زیر را مطالعه کنید.
تبیین رابطه جرایم خشونتآمیز (قتل) با تاکید بر نابرابری در توسعه اجتماعی و اقتصادی
http: //journals.scu.ac.ir/article_۱۱۹۲۴_۷۵b۶e۵۰۰۱de۹۸deec۰۹d۵e۶d۰۵bfcf۱۹.pdf
خشمی که منجر به خشونت شود، ریشه در ترس دارد
https: //www.armaghanroshd.com/article/۱۰۰
روانشناسی افراد شرور یا دزدان خشن
magiran.com/n۲۶۴۳۲۸۷
قاطعیت قضائی آمار جرایم خشن را کاهش داد
http://press.jamejamonline.ir newspreview/۱۳۹۸۵۰۹۲۹۰۱۶۸۰۶۷۸۱۵