سینماسینما: محمود درویش ۳ بار بر پرده سینما ظاهر شده است که هر سه بارِ آن، به نام خودش بوده است. یکی از این فیلمها «موسیقی ما» ساخته ژان لوک گدار است. خبرنگار اسرائیلی روبرویش قرار میگیرد و از او به زبان عبری سوال میپرسد و درویش به زبان عربی پاسخش را می دهد. درویش در همین حضورِ کوتاه، یادِ دو عشقش را زنده نگه میدارد: شعر و سرزمینش فلسطین.
شعری که روزگاری آن را چنین توصیف کرده بود.
«باری شعر خون است قلب را
نمک است نان را
آب است چشم را»
و سرزمینی که روزگاری از روی استیصال و خشم، هویتش را این چنین فریاد میزند:
*بنویس
من عربم
و تو تاکستانهای اجدادم را غضب کردی
و زمینی را
که من و جمله فرزندانم در آن کِشت میکردیم
و برای ما … برای همه نوههایم نیز
جز این سنگها نگذاشتی
آیا چنان که میگویند
دولتِ شما اینها را نیز خواهد برد؟!
پس بالای صفحه نخست بنویس
که من نه از مردم تنفر دارم
و نه دست تعرض به داراییِ کس میبرم
اما … چون گرسنه شوم
گوشتِ تنِ غاصبِ خود را میخورم
بر حذر باش… بر حذر باش
از گرسنگیِ من
و از خشمِ من!
*بخشی از شعر «برگه شناسایی» از کتاب «اگر باران نیستی نازنین، درخت باش» ، ترجمه موسی اسوار
منبع متن و ویدئو: صفحه فیسبوک نوید تقوی
تنظیم زیرنویس: سامان بیات