کارگردان «هیس! دخترها فریاد نمیزنند»، معتقد است سلامت روان جامعه به مرز بحران رسیده است.به گزارش سینما سینما، درخشنده عقیده دارد آثار افسردگی و عصبیت بیش از گذشته در چهره آدم ها نمایان است. درخشنده دلیل اصلی این شرایط بحرانی را فراموش شدن عشق و مهرورزی در میان ایرانیان میداند.
زندگی این روزهای جامعه ایرانی چقدر به شاخص های استاندارد سلامت و بهداشت جسم و روان نزدیک است؟
اصلا نزدیک نیست. سمت و سوی زندگی این روزهای ما هیچ نسبتی با سلامتی ندارد. به خصوص سلامت روح و روان. بهداشت روان در جامعه ما به کلی فراموش شده. مردم به انواع و اقسام مشکلات و اختلالات روحی و روانی دچار هستند. خیابانها محل تردد بیماران روحی و روانی شده است. توجه به سلامت روان به شدت کم رنگ است. این را به راحتی میتوان با گشت و گذاری در سطح شهر و دقت در رفتار و گفتار مردم دریافت. عصبیت و نبود آرامش در چهره بسیاری از مردم نمایان است. آدمهایی که با کوچکترین تلنگری میشکنند. وضع رانندگی و عصبیتی که مردم ما به خصوص در کلان شهرهایی مثل تهران دارند، به همین دلیل است. این مشکلات جایی بیرون میزند، ما در خیابانها شاهد عکسالعملهایی هستیم که نشان دهنده عدم تعادل روحی و روانی است. به نظر من توجه به سلامت روان در چنین وضعی از هر چیزی واجبتر است. ما خیلی زود از کوره در میرویم و سر پیش و پا افتاده ترین مسائل باهم درگیر میشویم. در جامعه ای که به سلامت روان توجه شود، چنین رفتارهایی کمتر دیده میشود. سلامت روان جامعه ما به مرز بحران رسیده است.
یعنی شما بر این باورید که مدل و سبک زندگی این روزهای ما، سلامت روان جامعه را به مرز بحران رسانده است؟
به نظر من چیزی که ما میبینیم و در حال انجامش هستیم، سبک زندگی نیست. زندگی معنای بسیار زیبایی دارد. این کاری که ما از صبح تا شب انجام میدهیم را نمیتوان زندگی نامید. زندگی یعنی عشق و مهرورزی، این گمشده اصلی این روزهای جامعه ماست. مهرورزی و دوست داشتن در میان ساکنان سرزمین مهرورزی کیمیا شده. ریشههای تنشها و مشکلات روحی و روانی ما هم به همین جا باز میگردد. یک زمانی میگفتند فشارهای عصبی در محیط کار را میتوان در کانون گرم خانواده فراموش کرد. یعنی خانواده در دل خودش آرامش داشت ولی الان خانوادهها هم آرمش ندارند. خانوادهها منقلب هستند، امنیت و آرامش درون خانواده وجود ندارد. دلیلش هم بر میگردد به چیزی که سالهاست از ما دور و دورتر میشود. مهر و محبت، عشق و مهرورزی گمشده این روزهای زندگی ماست. ما از وقتی که عشق ورزیدن و محبت کردن را فراموش کردیم مشکلات مان شروع شد. به عقیده من ریشه بسیاری از بیماری ها و اختلالات روانی این روزها به نبود همین محبت و عشق در میان مردم بر میگردد.
حدود ۳۰ یا ۴۰ سال پیش همین مردم با وجود کمبودهای زیادی که وجود داشت، با آرامش بیشتری زندگی میکردند. در آن سالها کمتر شاهد بروز خشونت و عصبیت در سطح شهرها بودیم. فکر نمیکنید بخشی از مشکلاتی که شما به آن اشاره کردید به دلیل، تغییر در شیوه زندگی ایرانیان است؟
قطعا مردم ما در گذشته آرامش بیشتری داشتند. همین ۲۰ سال پیش یعنی اوایل دهه ۷۰ شرایط به این گونه نبود. در حالی که مشکلات اقتصادی هم کم و بیش وجود داشت. جنگ تازه تمام شده بود و کشور مشکلات زیادی داشت ولی مردم راحت تر زندگی میکردند. خانواده به عنوان محلی برای کسب و ایجاد آرامش کارکرد مهمی داشت. اما از اوایل دهه ۸۰ به خصوص از نیمه دوم این دهه شرایط به طرز عجیب و خیلی سریع تغییر کرد. سبک و سیاق زندگی در این سال ها تغییرات زیادی داشته. می توان گفت این سبک زندگی به جامعه ایرانی تحمیل شده است. وارداتی است. البته نمیتوان در مقابل این تغییرات ایستادگی کرد. بلکه باید با آسیب شناسی به دنبال برطرف کردن مشکلات این سبک زندگی جدید بود. به هرحال این تغییرات اجتناب ناپذیر است، ولی میتوان با برنامهریزی و آسیب شناسی علل بروز مشکلات روحی و روانی که این سبک زندگی برای ما به ارمغان آورده را کمتر یا حداقل کم رنگتر کرد.
چرا سینمای ایران تا به حال آن طور که باید، برای آسیب شناسی و اصلاح سبک زندگی مردم به این حوزه ورود نکرده است؟ اصولا در بین سینماگران دغدغهای از این بابت وجود دارد؟
فیلمسازان یا به طور کلی سینماگران ما در قبال رویدادهای اجتماعی احساس مسئولیت دارند. سبک زندگی و مشکلات روحی و روانی ناشی از رواج این نوع از زندگی هم دغدغه سینماگران است. اما این که کمتر در کارهای سینمایی به این موضوعات پرداخته میشود و یا توجه به سلامت عمومی جامعه در فیلم ها کم رنگ است به دلیل وجود بحرانها و مشکلات اجتماعی دیگر است. جامعه ما این روزها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. آن قدر مشکلات و معضلات ریز و درشت وجود دارد که فیلمسازان هنوز فرصتی برای پرداختن به موضوع سبک زندگی و آسیبهای آن پیدا نکردهاند. البته قبول دارم بخشی از این بی توجهی متوجه اهالی سینماست. نشان دادن عریان مشکلات و آسیب های روحی و جسمی سبک زندگی جامعه ایرانی خیلی سخت است و کار کردن دراین حوزه مشکلات زیادی دارد.
یکی از مشکلات مردم هزینه های درمانی است. این مشکلات حتی گریبان گیر اهالی سینما هم شده است. چرا سینماگران با وجود مشکلات درمانی که دارند، حداقل در آثار خود به سادگی از کنار آن عبور میکنند؟
به سادگی عبور نکردیم. ما از گفتن خودمان و نشنیدن مسئولان خسته شدیم. سالهاست بیمه هنرمندان معطل مانده است. چقدر ناله کنیم، چقدر نامه نوشتیم و چقدر شفاهی درخواست کردیم که فکری برای بیمه سینماگران بکنند. در چند دولت اهالی سینما این خواسته را مطرح کردند ولی هیچ نتیجه ای نگرفتیم. بی تفاوت نیستیم، خسته شدیم. خیلی از همکاران ما در این چند سال از بین ما رفتند. خیلی از همکاران مان مشکلات درمانی دارند، هزینه های بالای درمانی بسیاری از اهالی سینما را زمین گیر کرده، ولی هنوز ما اندر خم یک کوچهایم، چقدر بگوییم بیمه حق هنرمندان است ولی کو گوش شنوا؟!
پوران درخشنده به عنوان یکی از هنرمندان این مملکت که دغدغههای اجتماعی در آثارش هویداست، به عنوان یک شهروند از کیفیت و نحوه خدمات رسانی نظام سلامت رضایت دارد؟
من به تازگی به مراکز درمانی یا بیمارستان مراجعه نکردهام. اما هزینههای درمانی واقعا برای مردم کمرشکن است. هرچند گفته میشود در دولت جدید اقداماتی درخصوص کاهش هزینه های درمانی انجام شده اما فکر میکنم برطرف شدن مشکلات حوزه درمان کشور نیاز به کار و برنامه ریزی بلندمدت دارد.
منبع: ashpazbashy.com