سینماسینما، محمد تاجیک – مسافران، فیلمی است به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی که سال ۱۳۶۹ (اواخر سال) و ۱۳۷۰ ساخته شد وبه نوشته ویکی پدیا بهرام بیضایی در سخنرانی خود به تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ در دانشگاه استنفورد گفت که این فیلم را در پاسخ به فیلم مادر علی حاتمی ساخته است.
ماجرای اکران مجدد مسافران در سال ۸۱
جالب است بدانید نسخهی کامل «مسافران» از نیمهی دوم آبان ماه سال ۸۱در سینما «سپیده» تهران به نمایش گذاشته شده بود.
بهرام بیضایی،در توضیح علت اکران دوبارهی «مسافران» در سال ۸۱ گفته بود:این فیلم در سال ۷۱ با حذف برخی از صحنهها به نمایش درآمد اما یکبار دیگر برای گرفتن پروانهی نمایش ارایه شد که خوشبختانه، نسخهی کامل، پروانهی نمایش گرفت.
ماجرای از اکران برداشتن فیلم مسافران با قوه قهریه
از سوی دیگر،به گفته بیضایی در بسیاری از شهرستانها نیز به دلیل جوی که در اطراف این فیلم ساخته شده بود،به طور کامل نشان داده نشد یا در اواسط کار، با قوهی قهریه از اکران برداشته شد.
فیلمنامه فیلم مسافران دوسال به عنوان فیلم مبتذل رد شده بود!
بیضایی در اظهار نظری در اوائل دهه هشتاد عنوان می کند :فیلمنامهی مسافران ۲ سال در ممیزی با عنوان مبتذل مانده بود و رد میشد، اما بعد از ساخت، برنده چند جایزه در جشنواره فجر شد واز نظر بیضایی اینها تقصیر او نیست بلکه به آدمهایی بر میگردد که در شرایطی پشت میز تصمیمگیری مینشینند.
مسافران یک تعزیه تمام عیار است
احمد طالبی نژاد در اظهار نظری درباره «مسافران» ساخته بهرام بیضایی گفته است: خیلی از منتقدان و یا کارشناسان سینمایی از این زاویه نگاه نکرده اند که فیلم «مسافران» یک تعزیه تمام عیار است. این فیلم قرار است یک مجلس شادمانی را مطرح کند اما در انتها می بینیم که به سوگواری تبدیل می شود. به اعتقاد من با توجه به نگاهی که بیضایی به سینما دارد فیلم «مسافران» یک تعزیه است. اما نکته مهم در تراژدی، ایمان به عنصر امید است که بیضایی در فیلم «مسافران» به خوبی به این امید دست پیدا کرد. ما میبینیم مادربزرگ داستان همچنان امیدوار است که آیینه برگردد. این در حالی است که هرچه می گویند مسافران در راه کشته شده اند اما او هنوز امیدوارانه نگاه می کند.
«مسافران» به کهن الگوی «بازگشت مردهها»
نغمه ثمینی در نشستی با عنوان «سینمای ملی؛روایات و حکایات ایرانی» در سینماتک موزهی هنرهای معاصر تهران گفته است :اگر ما بپذیریم که سینمای ما بضاعت اسطوره و افسانهها را ندارند، باید دنبال راه سومی بگردیم که کمابیش تجربه هم شده و در مفهوم سینمای ملی هم میتواند جای بگیرد. میتوان اسطورهها را اقتباسهای ممکنتر و امروزتر بکنیم و بهطور مثال به آثاری چون «مسافران» و «سگکشی» از آثار بیضایی اشاره کرد که جوهره و درونمایهی آنها به اقتباس از اسطورهها بر میگردد و مثلا فیلم «مسافران» به کهن الگوی «بازگشت مردهها» مربوط میشود.(ایسنا-۳ دی ۱۳۸۷)
بهترین فیلم دهه هفتادو پس فرستادن سیمرغها به خاطر سانسور
«مسافران» در جشن سینمایی «دنیای تصویر» به عنوان بهترین فیلم دههی ۷۰ شناخته شد و در سال ۷۱ نیز سیمرغ بلورین رشتههای بازیگر نقش دوم زن،بازیگر نقش دوم مرد،فیلمبرداری،بازیگر نقش اول زن ،صدابرداری و جایزهی ویژه هیات داوران را در دهمین جشنواره سینمایی فجر دریافت کرد که بیضایی در اعتراض به حذف برخی صحنهها، جایزه را پس فرستاد.بیضایی علت این امر را واکنشی به خارج کردن «مسافران» از جدول اکران و نمایش دانست و گفت:در یک شرایط نامناسب فقط برای اینکه بگویند فیلم را نمایش دادهاند به روی پرده آمد.
روایت جمشید ارجمند از فیلم مسافران
جمشید ارجمند در بخشهایی از یادداشتش بر فیلم مسافران نوشته :مسافران بی گمان تلخ ترین و جدی ترین فیلم در منظومهٔ آثار بهرام بیضایی ،فیلمساز متفکر و تلخ اندیشی ماست. بیضایی هم پای گذر پر حاصلش ، کتاب عمر اندیشهٔ خود را نیز ورق می زند، کتابی که هرچه بیشتر ورق می خورد، صفحاتی خاکستری تر پیدا می کند: رابطه ای مستقیم و منطقی بین رنگ موهای آشفتهٔ او و دل مشغولی فکریش برقرار است. از این جاست که مسافران، در چارچوب و ساختار زبان سینمایی خاص بیضایی یکسره وقف بیان سودای ذهنی مردی اهل اندیشه است که در پنجمین دههٔ زندگی، برگمان وار به معمای هستى می اندیشد ودر دهلیزی های این هزار توی ازلی، این گم خانهٔ ابدی اسیمه سر ندا سر می دهد که:
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغدان و عالم فانوس ما چون صوریم کاندرو حیرانیم
اما بیضایی برخلاف خیام پس از مرحلهٔ حیرت و عجز در برابر معمای هستی، واکنش اپیکوری نشان نمی دهد و مخاطب خود را به خوش باشی و رندی و بی خبری دعوت نمی کند، بلکه به تلخی و گزندگی، «داستان پرآب چشم»، می سراید. داستانی که هم از آغاز، غرابت خود، بیضایی وار بودن خود را ظاهر می کند. حکایتی استوار بر اندیشهٔ جبر از یک سو و سلسلهٔ تضاد و تقابل ها از سویی دیگر، آمیخته و بیان شده با واژگان اشنایی بیضایی، عناصر زبان خاصی او، اما این همه، بافته بر تار و پود نگرشی ستایشگر و جانبدار زندگی .بیضایی قطع نظر از تحلیلهای فرویدی و تقسیم بندی غریزه ها به زندگی گرا و مرگ گرا، سرود ستایش زندگی را با آهنگ مرگ تلفیق کند ، گویی در این دیالکتیک، زندگی بر آیند و سنتز گرایی و با ارزشی است که باید به هر قیمتی جست وجویش کرد .(بخشهایی از نقد جمشید ارجمند بر فیلم مسافران برگرفته از کتاب مجموعه نقد و بررسی آثار بهرام بیضایی به کوشش مرحوم زاون قوکاسیان)