تاریخ انتشار:1404/09/27 - 09:49 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 214404

سینماسینما، دامون ترابی

نمایش «برادران کارامازوف» کار جدید اشکان خیل‌نژاد که مدتی است در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است تجربه‌ای ناب، عمیق، جسور و بلندپروازانه از مواجهه تئاتر معاصر با یکی از سترگ‌ترین متون ادبیات کلاسیک جهان است… کارامازوفی که در اینجا خلق شده یک پروژه اساساً مجزا با خصوصیات کاملا متمایز از سایر آثار ایرانی است. این یعنی قیاس آن با سایر تئاترهای صحنه‌ای این روزها کاملا مع‌الفارق است حتی اگر آنها نیز آوانگارد یا حتی آلترناتیو باشند. این کار به عنوان طولانی‌ترین نمایش ایرانی (از بُعد زمان نمایش ۷ ساعته) یک تافته جدا بافته در تاریخ تئاتر معاصر ایران است و نباید در حوزه رقابتی و مقایسه‌ای با سایر آثار قرار گیرد… یعنی حتی اگر قرار است به آن امتیازی داده شود نمونه مشابه‌ای ندارد که بتوان وارد حیطه رقابتی با سایر آثار شود، پس واضح است که یکه تازی می‌کند و به تنهایی در جایگاه اول در رقابت با خودش می‌ایستد. ایضاً از حیث این که همین اثر کاملا به صورت تجربی و پیشرو تلقی می‌شود که رمانی کلاسیک را با ساختاری متفاوت و در قالب رئالیسم جادویی، تا حدودی مستندگونه و حتی در مواقعی پست مدرن اجرا کرده کاملا خود را خاص و متمایز می‌کند.

اساساً اقتباس خیل‌نژاد از برادران کارامازوف داستایوفسکی وفادار به روح اثر است و نه صرفا تلاشی در راستای تکیه بر کالبد و بدنه داستان، در واقع او خود را اسیر متن نکرده و جهان فکری خود را وارد اثر کرده است. او عامدانه به احوالات درونی کاراکترهای رمان داستایوفسکی سرک می‌کشد.. از ساختار روحی و روانی شخصیت‌های اصلی وام می‌گیرد و نگاه شخصی‌اش را وارد دنیای بحرانی انسان معاصر می‌کند… در اینجا گویی وارد مغز ایوان و دیمیتری و اسمردیاکوف و آلیوشا می‌شویم و برآیند ذهنی آنها را آنالیز می‌کنیم تا در نهایت به انگیزه پدرکشی در هر یک می‌رسیم. این که یکی می‌تواند قاتل واقعی یا فیزیکی باشد و دیگری قاتل روحی و روانی … در اینجا ما ابداً تیپ نمی‌بینیم.. برادران و پدر داستان از قطب‌های خیر و شر محض خارج شدند و به صورت چند لایه تماشاچی را غرق در شخصیت‌های خود می‌کنند.

در اینجا از فقر متن نمایشنامه که این روزها در سالن‌های تئاتر بی‌داد می‌کند خبری نیست… انگار همه چیز به جا چیده شده در نهایت سادگی… علی‌الظاهر همه چیز میزانسن حساب شده دارد از ابتدا تا انتها نمایش می‌بنیم در حالی که قرار است لحظاتی واقعیت یک گروه تئاتری باشد، حتی گویی تپق‌ها عامدانه است… مرز خیال و واقعیت … تلفیق واقعیت و نمایش هم ساختگی است و دقیق چیده شده که اگر به راستی چنین باشد ما با یک اثر شگفت‌انگیز روبرو هستیم !

در اینجا یک اثر جنایی کلاسیک باشکوه به درامی روانشناسانه مینی مال تبدیل شده که در آسمان کم‌فروغ هنر ایران می‌درخشد و یکه‌تازی می‌کند. این که بتوانی در یک اجرای طولانی نزدیک به ۷ ساعت با حداقل ابزار صحنه‌ای شامل دکور، بازی آنچنانی با نور، لباس‌های پرزرق و برق و موسیقی شلوغ و هرگونه ابزاری که مختص یک تئاتر به معنای کلاسیک است مخاطب را میخکوب سرجایش بنشانی و مجبورش کنی بی‌هیچ خستگی و کلافگی در نهایت شور و شعف سالن را ترک کند و برای اجرا چند دقیقه طولانی کف بزند، تجریه‌ای که حتی پس از خروج از سالن نیز رهایتان نمی‌کند، این هنری ستایش‌برانگیز از گروهی هنرمند است که بی‌ادعا و بی‌هیچ منتی تلاش کرده‌اند اثری شاخص به مخاطب ارائه کنند و آن را در تاریخ هنرهای نمایشی ایران ماندگار نگه دارند.

حقیقتا باید دستمریزاد گفت به این گروه درجه یک… تبریک به اشکان خیل‌نژاد و تمام گروه شریف و متواضع او، که با کمترین نقص، اثری ماندگار و درخشان خلق کردند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها