تاریخ انتشار:1399/03/29 - 12:14 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 137646

سینماسینما، مهگان فرهنگ 

کودکانی که در فیلم ها ظاهر می شوند ، هم ذهنیت فیلم ساز را نشان می دهند و هم بازتابی هستند از تصورات و باورهای آن جامعه درباره ی کودکان. 

درک سینما وابسته به آموزش و ادراک است . اینجا روی سخن ما  با کسانی است که ممکن است کودکان را باهوش و فهمیده درنظر نگیرند و یا برعکس آن ها را مانند خودشان ، بزرگسال تصور کنند . باید این نکته را متذکر شد که بدون هیچ پیش زمینه آموزشی و تجربی درک مفاهیم سینمایی امکان پذیر نیست ، کودک هم از این جریان مبرا نیست. 

به طور کلی درک سینما به مثابه ی شاخصه  فرهنگی و نماد فرهنگی یک اجتماع نیازمند مخاطب آموزش دیده است. مخاطبی که نشانه های فرهنگی یک جامعه را نشناسد در فهم دچار مشکل می شود. مخاطبی که فیلم هندی ، ژاپنی و آمریکایی می بیند باید بداند عنصر رنگ و رقص در هند ، سکوت و استمرار و پرکاری در ژاپن و حتی داشتن اسلحه در خانه یا محل کار در فیلم امریکایی  جزو حقوق آن اجتماع است و این نباید با ویژگی های فرهنگی جامعه ی دیگر یا خودمان مقایسه شود . این مساله درباره ی بزرگسالان نیز صدق می کند. 

اگر مخاطب آموزش ندیده باشد ، نتیجه ی درک متفاوت است . همین اتفاق در فیلمسازی و سینمای کودک  و نوجوان وجود دارد . دنیای کودکان دنیایی است با نشانه های محدود و مخصوص خودشان . کودکی که مخاطب سینماست طبعا باید کودکی باشد که بتواند ماهیت تصویر را به عنوان عنصری مجازی درک تصویر دنبال کند.

امروزه کودکان  همه جوره در مقابل هجوم انواع و اقسام تصاویر هستند و به همین دلیل دارای درک بالاتر و بهتری نسبت به کودکان دوران قبل و ما هستند. 

بین درجه ی شعور و درک سینما  و دوران مختلف کودکی تناسباتی است ،  معیار ها و شرایط هایی متفاوت. 

نباید این تصور وجود داشته باشد که چون فیلم تصویر است به سادگی قابل فهم است . اگر چه عکس و فیلم واقعی ترین نوع بازتاب را برای انسان همیشه داشته و دارد و دوربین در اینجا به عنوان یک انعکاس دهنده ی واقعیت. اما درک فیلم از طرف کودکان چه وضعیتی دارد؟ 

فیلم می تواند علاوه بر سرگرمی ،آموزش دهنده هم باشد ، اگر سواد و درک درستی از نشانه ها در اجتماع وجود داشته باشد . اگر این درک و نشانه ها نباشد ، نه تنها ارتباط که هیچ آموزشی هم صورت نخواهد گرفت . اینکه کودک اولین بار در چه سنی به سینما می رود ، چه فیلمی می بیند و با چه کسانی همه دارای اهمیت است. 

سینما برای درک شدن نیازمند مخاطب آموزش دیده است .کودکانی که فیلم های بیشتری دیده اند و بیشتر به سینما رفته اند دارای توقعی بالاتر و درکی متفاوت هستند . درست مانند کودکانی که کتاب ها وداستان های بیشتری خوانده اند . آن ها پیچیدگی های تصویری را هم درک می کنند. 

این مهم را باید بدانیم که کودکان قبل از اینکه تحت تاثیر یک فیلم یا یک جریان فرهنگی باشند بیشتر تحت تاثیر اطرافیان و خانواده اند . به همین دلیل محیط هایی چون مدرسه ، سینما ، اجراهای موسیقی تئاتر و … در مرحله ی بعدی تاثیر گذاری  ذهنی برای آن هاست. 

کودکان وقتی وارد مکان های جدید با هر عنوان می شوند با درک و ذهنیتی از خانواده و محیطی که در آن بزرگ شده اند ( هرمحیطی ) وارد می شوند . این تاثیر گذاری از طریق این اثر در مرحله ی بعد است که خود این اثر حالا دارای اهمیت است. فیلم نه باید فریب بدهد  و نه باید آزار دهنده باشد . ساخت تخیل و فانتزی برای بخشی از ذهن تخیل گرا و دنیای فانتزی لازم است اما نباید او را از واقعیت های موجود هم دور کند. موازنه ی همه ی این موارد برای سازندگان و دست اندرکاران این نوع سینما بسیار اهمیت دارد و بسیار سخت است. به عنوان مثال اینروزها  نوع زندگی ها یک زندگی آپارتمانی است . پس بهتر است قصه ها در میان همین جامعه  شکل بگیرد . که باور پذیری آن بیشتر و بهتر شود . نباید کودکان را محدود  به تصاویر و قصه های خاص کرد. زبان سینمایی برای کودکان در سنین مختلف بسیار متفاوت است . شاید بتوان سه گروه سنی مختلف را در میان کودکان و نوجوانان در نظر گرفت . اگر در نظر بگیریم که می توان کوکان را از سه سال به بعد به سینما برد  می توان سنین ۳ تا ۷ سال و ۷ تا ۱۲ یا ۱۳ سالگی و از ۱۳ سالگی به بعد (با توجه به اینکه می توان به آن ها نوجوان گفته می شود)، را در نظر گرفت . اگر چه این خط کشی ممکن است به تناسب برخی از فضاها ی اجتماعی نا کار آمد باشد . چه بسا کودکانی در برخی جوامع زودتر بزرگ می شوند. اما اینجا فرض را بر یک جامعه ی عمومی از کودکان و نوجوانان می گذاریم. 

باید مراقب کودکانی که در فیلم ها هستند با کودکانی که آن ها را می بینند باشیم  . شاید کودک درون فیلم ، کودکی باشد  که جهان کودکان روبرویش را بازتولید کند، راه حل بدهد ، هیجان و همذات پنداری و یا قدرت تحلیل ایجاد کند و یا اصلا هیچ کدام از این ها را انجام ندهد. 

برخورد علمی ، غیر علمی  و عوامانه در تاثیر گذاری بر مخاطب بسیار مهم است . کودکان و نوجوانان شکل دهندگان آینده ی هر اجتماع هستند . پس در ساخت فیلم برای آن ها، درباره ی آن ها و یا به تماشا نشستن  با آن ها در سینما و انتخاب فیلم برای آن ها دارای اهمیت بسیار است.  همانقدر که فیلم های گروه خودشان باید برای کودکان و نوجوانان را مهم در نظر گرفت . باید مراقب هر گونه حضورشان در سینمای بدنه و بزرگسال هم بود . این مهم بر می گردد به اینکه ما چقدر توانایی تاثیر گذاری بر این قشر تاثیر پذیر را داریم؟ به عبارت بهتر اینکه ما خودمان به عنوان متولی فرهنگی ، سازندگان فیلم، خانواده ، چقدر تناسب بین درک و شعور سینمایی و اجتماع را می شناسیم ؟ با کودکان و نوجوانانمان به راحتی هر اثر تصویری را به تماشا ننشینیم . و از همه مهمتر وجود کودک و نوجوان در هر اثر نشان دهنده  ی اینکه آن اثر  برای کودکان و نوجوانان است ، نیست. با کودکان و نوجوانانمان به تماشای فیلم های مناسب بنشینیم. 

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها