به گزارش سینماسینما ،واکنشهایی که نمایش خانه دوست در نمایش اولش در جشنواره پنجم فجر و نمایش در سال ۶۷ برانگیخت، بسیار ضد و نقیض بود. فیلم، جایزه بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیات داوران را به خود اختصاص داد و این به نوعی نشانه حمایت سیاستگذاران آن موقع سینمای ایران به حساب میآمد.
برخی از منتقدان نیز (شاید به همین دلیل) روی خوش چندانی (لااقل به اندازه کافی) به آن نشان ندادند مثلا در رایگیری شماره ۶۸ ماهنامه فیلم در شهریور ۶۷ درباره بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران، این فیلم فقط پنج رای کسب کرده و به همراه “اجاره نشینها“ در رتبه بیست و دوم قرار دارد. در حالی که در همین جدول فیلم “گزارش” کیارستمی با ده رای در رتبه نهم قرار گرفته و به نظر میرسد که بیشتر دوستداران کیارستمی آن فیلم را به “خانه دوست …“ ترجیح دادهاند، اما در پایان همان سال “خانه دوست کجاست“ در رای گیری بهترین فیلمهای سال ۶۷ در شماره ۷۵ ماهنامه فیلم، رتبه اول را کسب کرده و بر فیلمهای مهمی چون “شاید وقتی دیگر” (بیضایی) و “آن سوی آتش” (عیاری) پیشی گرفته است. نقدها نیز به همین شکل حالت ضد و نقیض داشت ستایشگران فیلم بیشتر به نوشتن قطعههای احساساتی و ستایشهای پرشور قناعت میکردند. اما مخالفان کیارستمی فیلم را سفارشی و دولتی به حساب میآوردند. در مورد “خانه دوست کجاست“ گویی میان موافقان سینمای کیارستمی و مخالفان او نوعی تفاهم بوجود آمده بود، چرا که هر دو گروه درباره اینکه محتوای فیلم تحمیلی است، اختلاف نظر چندانی نداشتند، اما جدا از این موارد، ایراد دیگری که بر فیلم میگرفتند موردی بود که از سالها قبل (پیش از انقلاب) درباره فیلمهای تولید شده در کانون در نقدها مطرح میشد: اینکه مخاطب فیلم کیست؟ اکنون سالها از ساخته شدن “خانه دوست کجاست“ میگذرد. در این مدت فیلم به یکی از ستایش شدهترین آثار تاریخ سینمای ایران بدل شده است و کیارستمی شهرت جهانیاش را پیش از هر چیز مدیون همین فیلم است.»(ایسنا -سال ۸۵)
لیست عواملی که در آن سالها با کیارستمی همکاری داشتند عبارتند از فیلمبرداری: فرهاد صبا، موسیقی متن: انتخابی (از امیناله حسین)، طراحی صحنه و لباس:رضا نامی، تدوین: ع. کیارستمی، بازیگران: بابک احمدپور، احمد احمدپور، خدابخش دفاعی، ایران اوتاری، آیت انصاری، صدیقه توحیدی، پیمان معافی، علی جمالی، عزیز بابایی، نادرغلامی و اکبر مرادی، مدیر تولید: ناصر زراعتی، تهیهکننده: علیرضا زرین، محصول: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدت نمایش:۹۰ دقیقه، تاریخ ساخت: ۱۳۶۵، تاریخ نمایش: سال ۶۷ و در سینماهای تهران بیش از دو میلیون تومان فروخت.
«خانه دوست کجاست» در سال ۱۹۸۹ در جشنواره فیلم لوکارنو موفق به کسب جایزه یوزپلنگ نقرهای، جایزه فیپرشی و جایزه بهترین فیلم معنوی شد. این فیلم ازسوی انجمن فیلم بریتانیا بهعنوان یکی از ۵۰ فیلمی پیشنهاد شده است که حتما تا پیش از ۱۴ سالگی آن را باید تماشا کرد. این فیلم در شناخت جهانی عباس کیارستمی به عنوان فیلمسازی بزرگ و مولف موثر بوده است. به طوری که کریستیان براد تامپسون فیلمساز دانمارکی سالها قبل در گفت وگویی با نگارنده گفته بود : من کتابی درباره صد فیلم تاریخ سینما نوشتهام که خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی، در میان این صد فیلم قرار دارد.
/تمجید ورنر هرتزوگ/
ورنر هرتزوگ کارگردان سرشناس سینمای جهان فیلم «خانه دوست کجاست» ساخته «عباس کیارستمی» را یکی از پنج فیلم محبوب خود دانسته است .
/خانه دوست کجاست از نگاه استاد دانشگاه سوربون/
بد نیست بدانید آلن برگان استاد دانشگاه سوربن و مدیر دپارتمان تحلیل فیلم در مدرسه فمیس درباره فیلم خانهی دوست کجاست؟گفته است : کیارستمی توانست در کنار هم قرار دادن سطوح مختلف ساختاری و زیباییشناسی و پیشبرد سرخط منطقی در طول فیلم نوید حضور یک فیلمسازی بزرگ را به جهانیان بدهد. به گفته این استاد دانشگاه منطق اولین فیلم یک داستان یک خطی است که پسر بچهای قصد دارد دفترچهای را از یک روستا به روستایی دیگر ببرد، این قصه خیلی ساده است و به همین دلیل به گفتهی کیارستمی او برای پیدا کردن تهیهکننده درد سرهای زیادی کشید. دومین منطق فیلم، منطق جهان شمول قصدها و افسانههاست که در این منطق روایی داستان، بچهای از محیط خود بیرون میرود و پا به جاهای ناشناخته میگذارد و با پیش آمدن مشکلاتی و حل آنها به بلوغ میرسد و بزرگ میشود و در عین حال به تناقضات قانون اجتماع پی میبرد. برگالا که مدتی هم سر دبیر کایهدوسینما بوده است، ادامه داد: در فیلمهای کیارستمی نجات و رستگاری به تنهایی محقق نمیشود و این کار باید به وسیله یک راهنما انجام شود و در اینجا هم این کار به وسیله پیرمرد نجار انجام میشود. وی کیارستمی را فیلمسازی سنتگرا و در عین حال مدرن دانسته ودر عین حال گفته بود : روایت این فیلم یک روایت خطی و کاملا مشخص غربی است ولی در عین حال حالت قرینهوار فیلم و تبدیل فیلم به دو قسمت مشخص، آن را به شدت شرقی میکند. وی به منطق هنری چیدمان فضاها در این فیلم اشاره کرد و گفت: آنچه کیارستمی را از بقیه فیلمسازان ایرانی جدا میکند، شکل بازنمایی ویژه او از فضاست و همانطور که در مینیاتور ایرانی، پرسپکتیور وجود ندارد در بسیاری از نماهای فیلم هم با دور شدن فرد، آن شخصیت کوچکتر نمیشود و اوج آن در صحنهای است که پسر در یک تصویر Z مانند در حال دویدن است.
/پرسه زدنهای ادیسه وار در فیلم خانه دوست کجاست ؟/
خود کیارستمی درباره این فیلم در گفت وگویی با شاد مهر راستین در نشریه تجربه گفته است :لازم نیست آدم در هر فیلمی با آگاهی برود سراغِ چیزی که میخواهد بگوید. کمی غریزی که رفتار کنی، خودت را که رها کنی، آدمی را میبینی که در وجود تو هست، از قدیم هم بوده. شصت سال است که راهنمایت بوده. پا به پایت آمده؛ حتّا اگر از ده سالگی پرسهزدن را شروع کرده باشی. بنابراین تو را به جای بدی هم نخواهد برد. امّا اینچیزها الزاماً آگاهانه نیست. حالا من که بچّهای را غریبانه در کوچه، یا یک منطقهی دیگر، یا نزدیکِ دهِ خودشان گمشده فرض کردهام حالا وظیفه دارم که بیاورمش در محلّهی دیگری مثل لوچینیانو؛ محلهی دیگری که کشف در آن باشد. خیلی از شاعران میگویند که رسیدن بیمعناست؛ مسیر را دریابید. این مسیر است که ما را سرگرم میکند. من هم خوشحال میشوم که میتوانم کمی در قصّه تعریفکردن تخفیف بدهم و خیلی از بازیگران و تماشاگرانم را ناراضی کنم که میگویند من کارگردانِ قصّهپردازی نیستم.(در واقع قصّهپردازی به معنای رایج نتیجهگرای غربی)من از این پرسهزدنها میتوانم به نتیجهای برسم و آن نتیجه هم میشود فیلمِ «خانهی دوست کجاست»، میشود بهانهای برای این پرسهزدنهای اُدیسهوار. بنابراین اینچیزهاست که تشویقم میکند و اینچیزهاست که وادارم میکند از یک قصّهی جمعوجور فیلمی بسازم که برای بعضیها کشدار و طولانی و ملالآور و طولانی و خوابآور است و زود به نتیجه نمیرسد. من فکر میکنم که درواقع این طیّ طریق است که اوّل به زندگی معنا میدهد و بعد به فیلم. و همین طیّ طریق، همین مسیر است که اجازه میدهد فیلم داستانی بسازم.
/تکرار مسئله سگ وبچه در خانه دوست کجاست ؟/
کیارستمی در بخش دیگری از همین مصاحبه گفته است :این بیگانگیای که من نسبت به کارهایم دارم و میگویم که دیگر آن فیلمها را نمیبینم، معنایش این نیست که بگویم دغدغهی آن چیزی که در آن فیلم بوده قطع شده. من هیچوقت پشتِ سرم را نگاه نمیکنم. این یک واقعیت است. ولی خب، خودِ من هم گاهی این مؤلفهها را دیدهام؛ مثلاً در فیلمِ اوّلِ من، «نان و کوچه» یک بچّهای بود که از سگ میترسید و باید این مسیر را تا خانه میرفت. وقتی فیلمِ «خانهی دوست کجاست» را میگرفتیم، تقریباً در همان فضا بودیم؛ هرچند آنجا سگِ واقعی نداشتیم و یکی از همکارانِ ما صدای سگ درمیآورد و بچّه را میترساند. همانجا یادم افتاد که دوباره مسألهی سگ و بچّه دوباره دارد تکرار میشود. این تکرارها بدون شک هست.
/روایت پور احمد از دستیاری کیارستمی در فیلم خانه دوست کجاست ؟/
۲۰