اسما ابراهیمزادگان لیسانس نمایش خود را از دانشکده هنر و معماری تهران گرفت.سینماسینما، ایلیا محمدی نیا: نویسندگی و کارگردانی نمایش «در کمپ» را به انجام رساند و در نخستین ساخته مستقل سینمایی خود با نگاهی به داستان کوتاه «حفره مشترک» نوشته محمدرضا زمانی فیلمی به همین نام را کارگردانی کرد که دو جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلمبرداری را به ارمغان آورد. او در فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری بهعنوان دستیارکارگردان و برنامهریز فیلم حضور داشت. بهرغم آنکه اقتباس سینمایی از داستانهای ادبی امری رایج در کشورهای صاحب سینما محسوب میشود، اما این امر در کشور ما چندان مورد توجه نیست. با او به بهانه اقتباس سینمایی از یک داستان کوتاه ایرانی به گفتوگو نشستیم.
شما تئاتر خواندهاید، کارشناسی نمایش با گرایش کارگردانی، چه شد که از سینما سر درآوردید؟
در هنرستان گرافیک خواندهام و بعد از آن مدت زیادی به صورت جدی عکاسی کردم و در دانشگاه رشته تحصیلیام نمایش بوده با گرایش کارگردانی. حالا که میبینم، انگار هر رشتهای پلهای شد برای رسیدن به مرحله بعدی تا تصمیم برای ساخت فیلم کوتاه.
گویا قرار بود بر اساس داستان «حفره مشترک» نمایشی را روی صحنه ببرید. چرا منصرف شدید؟
بله درست است. «حفره مشترک» قرار بود یک نمایش باشد. چند ماه طول کشید تا نمایشنامه آن آماده شود. همزمان به طراحی صحنه آن فکر میکردم و اتودهای مختلفی میزدم. قبلتر هم در تجربه نویسندگی و کارگردانی نمایشی به نام «در کمپ» که آن را برای اجرا آماده میکردم، طراحی صحنه که نقطه وصل فرم و محتوا بود، نقش مهمی داشت. متاسفانه بعد از چند اتود متوجه شدم این متن با فرم انتخابی من برای صحنه نمایش قابل اجرا نیست و این شد که نمایشنامه کامل را با تمام اتودهای اجرایی کنار گذاشتم و از اجرای آن منصرف شدم.
کمتر اتفاق میافتد که کارگردانی در سینما برای نخستین ساخته خود به سراغ ادبیات داستانی برود. بیشتر علاقه دارند فیلمنامهای از خود را کارگردانی کنند. اما شما برای نخستین ساخته سینمایی خود براساس داستانی از محمدرضا زمانی، «حفره مشترک»را جلوی دوربین بردید. چرا به سمت اقتباس سینمایی از یک داستان رفتید؟
ایده خوب کم است و نباید از دستش داد. برای من فرقی نمیکند که از ذهن من بیرون آمده باشد یا شخصی ناآشنا در جایی دیگر. وقتی امکان گسترش و پرورش ایدهای را که به فضای ذهنیام بسیار نزدیک است، داشته باشم، قطعا از دستش نخواهم داد. ضمن اینکه بهشدت معتقدم وصل شدن به ادبیات، کمککننده و راهگشای تئاتر و سینماست.
بر خلاف بسیاری از کشورهای صاحب سینما، فیلمسازان ما کمتر به سمت اقتباس سینمایی از یک داستان یا رمان میروند. چرا؟
اقتباس برای فیلم از ادبیات در سینمای ایران چندان که باید، رایج نیست. اما در همین حال، نمونههای درخشانی از فیلمهای اقتباسی هم داریم. از جایی به بعد انگار امتیازی محسوب شد که فیلمساز را خالق همه چیز، از ایده تا اجرا، ببینیم. درحالیکه در سینمای دنیا موضوع اقتباس و بحث رابطه ادبیات و سینما همیشه بهعنوان یک اصل مهم جای خود را حفظ کرده است. اقتباس از ادبیات، نقاشی، تاریخ، قطعات موسیقی، نمایشنامهها، همه و همه در سینمای ما جایگاه ندارد. موضوع تنها ادبیات داستانی نیست. بیشتر به همان روحیهای برمیگردد که همه چیز را با هم میخواهد. بحث مفصلی است. میگویند اسمش تمامیتخواهی است که در ما ریشه دارد و امیدوارم روزی درست شود.
چه چیزی در داستان «حفره مشترک» شما را مجاب کرد فیلمی بر اساس آن کارگردانی کنید؟
«حفره مشترک» را اولین بار در مجله همشهری داستان خواندم. به نظرم روایت نویی آمد از یک اتفاق تکراری. به قدری در وجودم نشسته بود که تا مدتی بعد از خواندن آن توانایی فکر نکردن به ایده درخشانش را نداشتم.
برای اقتباس از داستان محمدرضا زمانی تا چه اندازه با نویسنده آن در تعامل بودید؟
من بعد از تمام کردن فیلمنامه، محمدرضا زمانی را از طریق کمک تحریریه مجله همشهری داستان پیدا کردم و طی یک قرار متن فیلمنامهام را به دستش رساندم. اینکه در پروسه نوشتن با ایشان تماسی نداشتم، دلیلش تنبلی ذاتی خودم بود و داشتن تجربه قبلی از شروع کارهای زیادی که هیچکدام به اتمام نرسیده بود. از طرفی شاید دوری از منبع اصلی در این مرحله مفیدتر بود و دلم هم نمیخواست خودم را در معذوریت و رودربایستی با نویسنده کاری بگذارم که شاید هیچوقت تمامش نکنم. ایشان متن را خواندند و گفتند با اینکه ارتباط زیادی با داستان ندارد، ولی برایشان جالب است. نوع برداشت من از داستان و نحوه تلاقی حرف اصلی داستان و فیلمنامه را دوست داشتند. روحیه محمدرضا زمانی بهعنوان نویسنده داستان همان چیزی است که در چنین همکاریهایی بهشدت نیاز است. مقید نبودن به بند بند داستان و اجازه دادن برای خلاقیت و تغییر بعضی از اتفاقها. این به من ثابت کرد که او همانقدر که در نوشتن خلاق و آزاد است، در بازخوانی متفاوت از آثارش هم با ذهن باز برخورد میکند.
برای اقتباس چه پروسهای را طی کردید؟
من حرف اصلی داستان را در گوشهای گذاشته بودم و برایش موقعیتهای مختلفی طراحی میکردم. در ابتدا خودم را محدود به فیلمنامه نوشتن برای یک فیلم کوتاه نکردم و مدام مینوشتم. در مرحله بعد شروع کردم به حذف کردن. شخصیتهای داستان را اسمگذاری کردم. در داستان مرد جوان محمود است که همه چیز را برایمان شرح میدهد و از زن و مرد و خصوصیات اخلاقی متفاوتی که دارند، میگوید. من احتیاج داشتم اطلاعات را در کل قصه و از زبان سه کاراکتر اصلی پیش ببرم. پس کاراکترهای دیگر به زنده شدن و تعریف اتفاقات از دید خودشان احتیاج داشتند. حرفهای محمود در تعریف قصه به بهترین شکل نوشته شده بود، ولی با شکل روایتی من در فیلمنامه منطبق نبود و نیاز به دوباره نوشتن داشت. در جایی دیگر، با توجه به دادههای شخصیتی و روحی نویسنده از کاراکتر مرد که در فیلم امین نام گرفت، شخصیتی خیالی طراحی کردم به نام حمید بوکسور که امین تمام اتفاقات زندگیاش را به او نسبت بدهد. در مورد پایان داستان مطمئن نبودم و هر بار تغییرش میدادم و با توجه به هر پایان، دیگر اجزا هم تغییر میکرد. دست آخر با تصمیم قطعی درباره موقعیت آخر داستان دیدم چقدر تصویر آخر شبیه شعر «علی کوچولو »ی فروغ فرخزاد شده است و بعد نریشن آخر اضافه شد. پروسه عجیب، طولانی و جذابی بود.
فکر میکنید ادبیات داستانی ما قابلیت به تصویر کشیده شدن را دارد؟
کلمات معنای مختلفی را در ذهن ایجاد میکنند که وقت به تصویر کشیده شدن ناچار به انتخاب یکی از آنها هستید و این تصمیم پاشنه آشیل اقتباسهای ادبی به سینماست. چراکه کلمه، خواننده را به دنیای وسیعی میبرد که فیلمساز ناچار به انتخاب قطعهای از آن است. مخصوصا در ادبیات شرق که از تخیل و معنا پر است. شاهکارهای زیادی در ادبیات ایران داریم که امکان تبدیل آن به تصویر وجود ندارد. اخیرا با داستانهایی از نویسندههای جوان آشنا شدم که آثارشان قابلیت این تبدیل را دارد (فارغ از نظر دادن در مورد خوب یا بد بودن داستان).
بسیاری از سینماگران معتقدند که نویسندگان رمان و داستان ایرانی چندان تمایلی به اقتباسهای سینمایی از کارهایشان را ندارند، چراکه معتقدند فیلمسازان تنها برداشتی شخصی از داستان را استفاده میکنند و این با نگاه آنها همخوانی ندارد. چگونه میشود بر این مشکل فائق آمد؟
این پروسه احتیاج به تعامل و توافق دارد، بین فیلمساز و نویسنده یا هر شخصی که حق امتیاز مادی و معنوی اثر را دارد. تفاوت نگاهها به هر اثر و بازتاب متفاوت آن در ذهنهای مختلف یک اصل است که حداقل برای خالق آن واضح و مشخص است. مقید بودن متعصبانه راه را برای همکاری میبندد.
با توجه به موفقیت فیلمتان آیا باز هم علاقهمند به اقتباس سینمایی از داستان و رمان هستید؟ برنامهای در این خصوص دارید؟
بعد از تمام شدن فیلم «حفره مشترک» مدتی خیلی متمرکز روی فیلمنامهای که اقتباس از یک نمایشنامه انگلیسی بود، کار کردم. به نتیجهای که در ذهنم بود، نرسیدم و آن را کنار گذاشتم. اخیرا هم مشغول به کار روی ایدهای از یک اتفاق واقعی هستم که امیدوارم بتوانم آن را به انتها برسانم.
به نظرتان اگر شرایط اکران فیلم در گروه هنر و تجربه فراهم نمی شد، چه راهکاری برای اکران فیلم وجود داشت؟
برای اکران فیلم کوتاه شرایطی به غیر از گروه هنر و تجربه وجود ندارد. فیلمهای کوتاه در چند سانس محدود در جشنوارهها اکران میشود که عموما با ظرفیت محدود سالنها امکان دیده شدن را کم میکند. اکران فیلمهای کوتاه در این گروه اتفاق مثبتی است.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
- ابوالفضل جلیلی: مشکل فیلمهای من این است که مردم را به فکر میاندازد
- آئین دیدار با عوامل فیلم «یلدا» برگزار شد/ گپی با فروغ قجابگلو بازیگر فیلم مسعود بخشی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز