سینماسینما، ونداد الوندیپور
سینمای مستند، بنا بر نسبت مفروضش با واقعیت، عرصه وسیعی برای جولان معناست که سیال و ناکرانمند است و در گذر از فیلتر نگاه و ذهن هر فرد، برای او تبدیل به واقعیت میشود. پس بیراه نیست اگر بگوییم سینمای مستند، در قیاس با سینمای داستانی، بالقوه، میتواند معانی یا واقعیتهای بسیار متنوع تر، پیچیده تر، ژرف تر و غنی تری را به مخاطب انتقال دهد و در معرض احساس و ادراک و قضاوت او قرار بدهد. و از آنجا که هنر، پیش و بیش از هر چیز، محملی است برای بیان مسائل و دغدغه های فکری هنرمند؛ سینماگر مستند، بالقوه، از عرصه وسیعتر و امکانات بیشتری برای بیان عقاید و دغدغه هایش در قالبی هنری برخوردار است. و کاوه بهرامی مقدم، در فیلم مستند «درهٔ پروانهها»، این عرصه و امکانات را بالفعل کرده و مسائل و مفاهیم اجتماعی و تاریخی و فرهنگی مورد نظرش را در قالبی هنری ریخته که این، علاوه بر تقویت میزان تاثیرگذاری این مفاهیم و نیز میزان تاثیرپذیری تماشاگر از آنها، خلق یک اثر هنری اصیل را در پی داشته است. اثری که به نظرم، نمونه معتبری است از یک فیلم مستند هنری و جایگاه والایی در سینمای مستند ایران دارد؛ گرچه هنوز دیده نشده و فقط دو اکران را (در خانه هنرمندان و خانه سینما) تجربه کرده، و بایسته است که امکان تماشای آن در سطح قابل قبولی برای علاقمندان میسر شود. در این یادداشت، که صرفا مقدمه یا پیش درآمدی است بر این فیلم، نگارنده تلاش دارد نگاهی موجز به کلیت و جنبه های ساختاری فیلم داشته باشد و وارد جزئیات آن نشود.
«درهٔ پروانهها»، فیلم مستند سینمایی ۸۶ دقیقه ای است به نویسندگی و کارگردانی کاوه بهرامی مقدم* و با تصویربرداری و تدوین و صداگذاری هامون بهرامی مقدم (پسر فیلمساز) و تهیه کنندگی بنیاد شیون فومنی. فیلم از نظر ژانریک، یک مستند پرتره بوده (مستندی که موضوعش یک شخص است) و سوژه آن، شاعر فقید گیلانی، شیون فومنی است که بایسته است ابتدا شرحواره ای موجز از جایگاه او و ارزش هنری آثار او در شعر گیلکی و فارسی ارائه شود و چه بهتر که این شرحواره از زبان هنرشناسِ سه تن از شاعران و هنرمندان و منتقدین ادبی باشد که در فیلم درباره او صحبت میکنند.
احمد اداره چی گیلانی: جایگاه شعر شیون در اوج شعر گیلکی است.
شمس لنگرودی: شیون فومنی از اولین غزلسرایانی است که غزل را با شعر نو ادغام کرد و زیبایی شناسی جدیدی را بنیان نهاد.
محمدرضا اصلانی: نیما نحو و واژگان زبان بومی را وارد زبان رسمی کرد و تنها شاعری که پس از او توانست از عهده این کار برآید، شیون فومنی بود.
به گفته بهرامی مقدم، اصلی ترین دلیل علاقه او به شیون فومنی و طبیعتا دلیل اصلی ساخته شدن «دره پروانهها»، شنا کردن این شاعر برخلاف جریان آب بوده و باید گفت ساختن این فیلم، که چهار سال وقت برد، خود، از جهات مختلف، شنا کردن بر خلاف جریان آب بوده، و فیلمساز از این نظر با شاعر همسو بوده است؛ نه تنها همسو، که همکار و هم قلم ….
و این هم قلم شدن از وجوه هوشمندانهٔ کار فیلمساز بوده که گرچه در زیر لایه معنایی فیلم پنهان است، از نظر محتوایی و ساختاری و کلا روایی، در شکل دادن به معنا و فرم روایت فیلم نقشی اساسی دارد. اساسا، فیلم درباره شیون است و شعرها و شخصیت و زندگی او. اما فیلمساز، در کنار وظیفه ای که برای خود تعریف کرده، یعنی پرداختن به شیون و هنرش و شناساندن آن، گامی فراتر نهاده و خود نیز در مقام سوژه، یعنی متفکری که در صدد شناختن و بیان مفاهیمی درباره واقعیتهای دنیای بیرونی است، در فیلم حضوری موثر و تعیین کننده دارد.
او مفاهیم و معانی یا واقعیتها و مسائل مورد نظرش را با بهره بردن از عناصر مفهومی و زیبایی شناختی موجود در اشعاری که از شیون اتتخاب کرده و بر روی تصاویری با موضوعاتی متنوع از طبیعت و آدمها دکلمه میشود، در کنار موسیقی و نیز تصویر و نظرات تعدادی کارشناس ادبی و افراد نزدیک به شیون، در قالب یک ساختار روایی کولاژگونه و بسیط و انعطاف پذیر، به مثابه ظرفی حجیم برای جای دادن مظروفها، یعنی مفاهیم و واقعیتهای مورد نظرش، تجمیع کرده و با تلفیق آنها، روایتی ساخته و پرداخته حول محور شیون فومنی؛ روایتی که جدا از خصلت پرتره ایاش، باردار و گویای مفاهیم و نظرات و عقاید و مواضع فیلمساز است در خصوص رویدادهای تاریخی از منظر جامعه شناسیِ تاریخی و تمدنی و اقتصادی، فرهنگی و فردی و اساطیری مردمان یک سرزمین.
بار روایی فیلم، در وهله اول، بر دوش سوژهٔ فیلم، یعنی شیون فومنی است؛ شخصیت او و اشعارش، که اغلب جنبه ای روایی داشته و از نگاه و وضعیت «من» (شاعر) درباره فضا و اتفاقات دور و بر میگوید. این اشعار (که اغلب ایماژیستی یا تصویری هستند) بر روی تصاویری از نظر مفهومی، متناسب، دکلمه میشوند.
اما، همانطور که اشاره شد، فیلم از نظر مفهومی محدود به سوژه نمیماند.
به بیان دیگر، فیلم دارای دو لایه مفهومی است که یکی اختصاصا درباره سوژه فیلم است (شیون فومنی) و دیگری، در عین پیوستگی محتوایی و ساختاری با اولی، ماهیت بیانی و مفهومی مستقلی دارد و میتوان گفت در آن، سوژه، خود به ابژه ای برای بازنمایی و شناساندن واقعیتهای مختلف مورد تاکید فیلمساز بدل میشود. و فیلم در کلیتش، از طریق بازنمایی این واقعیتها، تبدیل میشود به یک روایت تاریخی که به تاریخ از منظر جامعه شناختی نگاه میکند و تلاش دارد با روایتی متکی بر ادبیات (شعر) و تصاویر شاعرانه، و در نتیجه دارای رویکردی شهودی و مبتنی بر تصور که ذاتا دلالتی هنری دارد، به واکاوی وقایع گذشته و نتایج آن بپردازد.
از منظر داستانی، روایت فیلم مستند «دره پروانهها»، از اکثر عناصر روایی یک فیلم داستانی برخوردار است: شخصیت، راوی، رخدادها، زمان و مکان، تقابل و کشمکش، و نتیجه گیری. اما شکل و ساختار این عناصر، جنسی واقعگرا و متکثر دارد و روایت در این فیلم، در کل، از ماهیتی سیال و متکثر و چند لایه برخوردار است و همین، از وجوه هنرمندانه بودن «دره پروانهها» است.
«پرنده جان، ای کاش قلم هم، چون تو آزاد بود؛» مضمون مصرعی از یکی از اشعار شیون فومنی است که در سکانس آغازین فیلم خوانده میشود؛ و در فیلم «درهٔ پروانهها»، دوربین در دستان کاوه بهرامی مقدم، همچون قلم است؛ قلمی که شعر مینویسد به خط شکسته، که آسانخوان نیست، و در قاب جای نمیگیرد و برای تزئین دیوار نیست؛ چه، شعر او، خود از شکستن قابها میگوید و دیوارها. و این مفهوم در فیلم، مکرر میشود ….
«درهٔ پروانهها»، کولاژی است از قطعات گوناگونی که با دقت و تفکر کنار هم مونتاژ شده اند و این چیدمانِ هدفمند، شعری میسازد سینمایی که گام به گام، همراهِ شعر شیون جلو میرود؛ از آن نیرو میگیرد و به آن نیرو میدهد: بده بستانی هنری، یکی ساختار و معنایش برآمده از واژگان و معانی و ترکیب بندی موزون آنها، و دیگری، ساختار و معنایش باردار شعر شیون و موسیقی و صداهای افکتیو بر روی تصاویر متنوعی از طبیعت و انسانهای زحمتکشِ درونِ حصارها؛ و در خلال این تصایر و اشعار، تصاویر هنرمندان و منقدان ادبی و نزدیکان و دوستان شیون مونتاژ شده که درباره شعر و شخصیت او میگویند که این گفتنها، گاه دربردارنده قصه های کوتاه واقعی درباره شخصیت شیون یا موضوعات دیگر است که مسائل مختلف اجتماعیِ مرتبط با تمهای اشعار شیون و نیز تماتیک فیلم را نیز در دل خود دارد؛ و زیبایی شناسی این اثر مستند، هم از دل مضمون و زیبایی اشعار و میزانسن و دکوپاژ نماها و چگونگی تدوین آنها میاید و هم ترکیب و ترتیب شان، که همگی معطوف به معانی و مفاهیم مشخصی اند که به گونه ای نو و تازه بیان میشوند که خود نشان از بکر بودن و اصالت اثر دارد.
شروع فیلم از نظر روایی و تماتیک بسیار مهم و تعیین کننده است: نماهایی هوایی از جنگلهای برف گرفته و آسمان ابری و درختان خشک و زمستان زده ی شمال، همراه با دکلمهٔ شعری از شیون که روایت فیلم با آن آغاز میشود: خطوط سربی خون را بخوان به صفحه بالم، که مرغ نامه رسان کبوتران شمالم … و در مصرعی از همین قطعه، پرسشی بنیادین نهفته است در رابطه با وضعیت درختان و جنگلِ برف گرفته: کجای بیشه چنین است، که خصم ریشه، زمین است؟ … و این آغاز مفاهیمی است که فیلم در صدد بیانش است که پیشتر به کلیت آن اشاره شد: وضعیت جامعه، سیر تاریخی یک سرزمین و افت و خیزهایش، وضعیت هنرمندان و …. یک چرای بزرگ در برابر درخت بزرگی که ریشه اش در اعماق زمین است اما برگهایش زرد و ثمرش تلخ ….
وضعیت هنرمندان این سرزمین از وجوه تماتیک فیلم است که در بخش نظرات شاعران و منتقدین درباره شیون قابل مشاهده است؛ بخشی که سازنده قطعه مهمی از ساختار کولاژگونه فیلم است. در واقع، فیلمساز در این بخش از فیلم، نسخه های دیگری از شیون را در مقابل چشمان تماشاگر میگذارد؛ هنرمندان و هنرپژوهان این سرزمین را؛ و همراه آن، به مضمونی مهم اما مغفول اشاره میکند: سرنوشت هنرمندان واقعی در جایی که هنر، ارج و قرب و ارزش چندانی ندارد. هنرمندانی را میبینیم، نظیر (زنده یاد) علی اکبرپور، آهنگسازی که به بتهوون ایران مشهور بود و بیش از پنج هزار آهنگ ساخته و در جبهه شنوایی اش را از دست داده، و اکنون، مهجور در اتاقی کوچک روزگار کهنسالی را میگذراند و کسی پیگیر احوال و مشکلاتش نیست؛ یا شاعری که در بستر بیماری است و همدمش، ماسک و کپسول اکسیژن. از این نظر، فیلم درهٔ پروانه ها، فقط مستند پرترهٔ شیون فومنی نیست؛ مستند پرتره های شیونهای بسیار است که به گناه برخلاف جریان آب شنا کردن، مهجور مانده اند و لیک، شریف. و در فرامتن، خودِ کاوه بهرامی مقدم است که مانند شیون و آن دیگران، تلاش دارد با اثرش، گامی در جهت خلقِ هنر و نیز آگاهی جامعه بردارد.
نکته قابل توجه اینکه بهرامی مقدم، واقعیتِ سوژه را از زاویه دید صاحب نظران مختلف بررسی کرده و در عملی هوشمندانه، زاویه دید کلان خود را نیز در زوایای دید آنها ادغام کرده است یا برعکس (و این در مورد خود سوژه نیز صادق است).
در کنار این قطعه از کولاژ سازنده فیلم (تصاویر و صدای منتقدین و شعرا و کلا آنهایی که از شیون میگویند)، که در دلش هم نقد شعر شیون است و هم نسبت شعر و شاعر آوانگارد با جامعهٔ عقبگردگرا و هم قصه هایی واقعی با بار اجتماعی و فرهنگی؛ قطعهٔ بزرگتری هست که شاید بیش از هفتاد درصد تایم ۸۶ دقیقه ای فیلم را شامل میشود که پیشتر به آن اشاره شد: تصاویری همراه با برخی از اشعار شیون، و موسیقی هایی متناسب و چند ترانه از شیون. تصاویر، علاوه بر اینکه ترجمهٔ تصویریِ آزادی از شعرها هستند؛ اغلب، کم و بیش، دربردارندهٔ اِلمانهای نشانه شناختی هستند که تخیل تماشاگری را که جذب فیلم شده برمی انگیزد و برخی شان، او را با هزارتویی از حس و معنا روبرو و درگیر میکند که فقط برآمده از تصویر و شعر نیست، بلکه حاصل برهم کنش و ترکیب تصاویر و شعر و موسیقی لحظه کنونی فیلم است با تصاویر و شعرهای قبلی و حتی آنچه منتقدین و نزدیکان شیون گفته اند؛ و همین باز و عریض و دو طرفه بودن خیابانِ حس و معنا و واقعیت در فیلم، که به تعداد تماشاگرانی که با علاقه و دقت و حساسیت، فیلم را تماشا میکنند، امکان انواع تفاسیر و تاویلها و تحلیلها را میدهد، از جنبه های مهم مستند «درهٔ پروانهها»ست: تعامل و ارتباط موثر مخاطب با واقعیت نمایش داده شده در فیلم در جهت خلق واقعیتی تازه از منظر مخاطب. و این، هنر فیلمساز است که در عین اینکه پیامهای مورد نظر خود را در کولاژی صوتی و تصویری بیان میکند، به تماشاگر هم این امکان را میدهد که در برداشت و دریافت این پیامها، مشارکت داشته باشد؛ مشارکتی که حاصلش، شمّه ای است از اعجاز هنر؛ بدین ترتیب که مخاطب، گاه، از عناصر یا کلیت یک تصویر یا بخشی از کولاژی که فیلم را میسازد، معانی یا پیامهایی را برداشت و دریافت میکند که هم دربردارنده پیام فیلمساز است و هم حاوی مفاهیمی افزون بر آن.
و این سیالیت و ناکرانمندی معنا که نتیجه کار خلاقانه و ترکیب صوت و کلام و تصویر در قالبی کولاژگونه است که قطعاتش از هر طرف، ادامه دار بوده و از نظر مفهومی متوقف نمیشود، به عقیده نگارنده، مهمترین ویژگی فیلم سینمایی مستند «درهٔ پروانهها»ست؛ به ویژه که، اشعار و تصاویر و اصوات و ترکیب آنها و کولاژِ متوازن شکل گرفته از این ترکیب بندی فکرشده و هدفمند، از نظر زیبایی شناختی نیز پویا و دینامیک است و سکانسها و نماها، هم به تنهایی و هم در قالب کلی یک اثر مستند، جنبهها و صور گوناگونی دارد که کشف هر کدام از آنها، تابع زاویه و نوع نگاه تماشاگر و دلمشغولی ها و میزان آگاهی و دانش اوست.
* کاوه بهرامی مقدم، نویسنده و کارگردان «دره پروانهها»، که از نامهای شناخته شده در سینمای مستند ایران است، تاکنون بیست و پنج فیلم مستند و داستانی ساخته است، از جمله: من با خدا حرف میزنم، کمال الملک، گنبد دوار، و سفر در امتداد سرزمین کهن (پرترهٔ منوچهر طیاب). بیست و سه جایزه از جشنواره های داخلی و چند جایزه بین المللی در کارنامه بهرامی مقدم ثبت شده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- سرگرمشان کنید تا حد مرگ
- سینما، شهر بیدفاع/ حکایتی در باب بیمایگی
- پازولینی هست و خواهد بود/ یادی از پازولینی به بهانه سالمرگش
- ۱۹۸۴؛ چشمان یک مامور اطلاعاتی باز میشود/ درباره فیلم «زندگی دیگران»؛ به یاد اولریش موهه
- برشهای کوتاه/ بخشهایی از صحبتهای خسرو سینایی درباره منوچهر طیاب
- «ساعت پنج عصر»، نیشتری بر دملی چرکین
پربازدیدترین ها
- ردپای یک کارگردان مؤلف / نگاهی به فیلمهای کوتاه سعید روستایی
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
آخرین ها
- نکوداشت زنده یاد اکبر عالمی و بزرگداشت مهدی رحیمیان در آیین معرفی برندگان هفتمین جایزه پژوهش سال سینما
- با پیشتازی «۴۷» و «مخفیانه»؛ نامزدهای جوایز اسکار سینمای اسپانیا معرفی شد
- همزمان با سالگرد اولین نمایش عمومی «قیصر»؛ بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار میشود
- دو خبر از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ زمان بازبینی حضوری و انتخاب نهایی آثار بخش دیگرگونههای نمایشی/ آغاز ثبتنام اصحاب رسانه و منتقدان
- برگزاری نمایشگاه پشت دریای وهم
- حضور همراه اول با مجموعهای از سرویسهای فناورانه در نمایشگاه تلکام ۲۰۲۴
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه
- نشست «شاهد عینی» / گزارش تصویری