ممانعت از ورود کارلوس پویول به برنامه ۲۰۱۸ به دلیل بلند بودن موهای پویول، شاهکار جدید تلویزیون ایران است که چهارشنبه شب موجب شگفتی و عصبانیت خیل عظیم فوتبالدوستان ایرانی و البته شرمندگی ما ایرانیان نزد کاپیتان سابق و بااخلاق تیم ملی اسپانیا شد. اگرچه معلوم نیست چنین تصمیم بخردانهای محصول فکر کدام مدیر روشنفکر تلویزیون بوده، ولی منطقا مسوولیت این تصمیم بر عهده مدیر شبکه ۳ تلویزیون ایران است.
علی فروغی، که برخلاف کارلوس پویول زلف بلند و آشفتهای ندارد، اگر خودش منشأ آن ممانعت عجیب نبوده باشد، دست کم باید در برابر مقامات بالادستیاش مقاومت میکرد و موجب شرمندگی و سرافکندگی فردوسیپور و کلی آدم دیگر در برابر کاپیتان پیشین بارسلونا نمیشد. اینکه کسی را از اسپانیا دعوت کنیم به ایران، بعد عیبجویی کنیم که مویت زیادی بلند است، اگر نشانه ندانمکاری نیست پس نشانه چیست؟ مگر وقتی شبکه ۳ تصمیم گرفت با حمایت مالی اسپانسرهایش کارلوس پویول را برای حضور در برنامه ۲۰۱۸ به ایران دعوت کند، مدیران این شبکه نمیدانستند پویول همیشه مردی «زلف بر بادده» بوده؟ این هم از غرایب روزگار ما است که تلویزیون کشورمان در برنامههای گوناگون به چهرههای سیاسی و فرهنگی هر برچسب و بهتانی میزند و این کار را خلاف شرع و عرف نمیداند ولی در موی بلند مردی محترم و موقر، چیزی میبیند خلاف شرع یا عرف. شاید هم قصه چیز دیگری بوده باشد وگرنه حتی هر بیخبری از تاریخ اسلام، خوب میداند که پیامبر گرامی اسلام موی بلندی داشتند ریخته بر شانههای مبارکشان؛ مویی که همیشه هم روغنخورده و چشمگیر و جذاب و پرجلوه بود. بسیاری از مومنان آشنا به جزییات زندگی پیامبر، اصولا از باب تشبه به آن ولی اعظم خدا، اهل کوتاه کردن موهایشان نبودهاند. یعنی مومنی که زلفش بر دوشش ریخته باشد، احساس تشبه میکند به پیامبر گرامی اسلام. پس بلند بودن موی زید و عمرو خلاف شرع نیست. اگر هم« عرف» ملاک ممانعت از ورود مهمان اسپانیایی به برنامه ۲۰۱۸ بوده، عرف جامعه ایران مهماننوازی را نیز پاس میدارد. همچنین اخلاق دینی نیز بر مهماننوازی تاکید کرده است. پس حتی اگر بپذیریم که زلف و گیسوی پویول خلاف عرف جامعه ما بوده، با توجه به تاکید عرف و دین بر ضرورت مهماننوازی، باز نتیجه کار ۲ بر ۱ به سود حضور پویول در برنامه ۲۰۱۸ بود نه ممانعت از حضور وی در این برنامه. وانگهی، مگر تلویزیون ما ویترین نمایش آدمهای مشابه است؟ هر کسی که وارد صداوسیما میشود باید موکوتاه باشد؟ چرا مدیران صداوسیما تنوع را برنمیتابند؟ همه میدانیم که مصاحبههای رسمی و کلیشهای خبرنگاران صداوسیما با مردم درباره این یا آن موضوع ملی مهم، چقدر خالی از تنوع است. خبرنگار رادیو یا تلویزیون به سراغ مردم میرود و همه مصاحبهشوندگان هم یکصدا یک حرف را تکرار میکنند؛ حرفی که انتشارش موجب میشود مدیر آن شبکه رادیویی یا تلویزیونی، شب با خیال راحت بخوابد و مطمئن باشد که فردا از کار بیکار نمیشود! خوشبختانه امروز انوع و اقسام شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، تکصدایی مطلوب صداوسیما را از بین برده و بسیاری از مردم جز برای تماشای مسابقات فوتبال، کاری به کار تلویزیون ندارند. اکثر مردم اخبار و تحلیلهای سیاسی و اقتصادی را از منابع و کانالهای دیگری دریافت میکنند. سریالهای تلویزیون هم که سالهاست از رونق افتاده و کمتر کسی حتی وقتش را تلف میکند از بیمایگی و سطحی بودن اکثر این سریالها انتقاد کند. کسی که اهل سریال دیدن باشد، هر سریال بهدردبخور دستنخوردهای را به راحتی دانلود میکند و وقتش با تماشای آن خوش میشود. رشته کلام از دست نرود. داشتم میگفتم اگر مدیران محترم تلویزیون کشورمان بازتاب تنوع عقاید مردم را چندان خوش ندارند، دست کم میتوانند تنوع در تیپ و ظاهر آدمها را به رسمیت بشناسند. باور کنید این کار اسلامیتر است. تمدن اسلامی سرشار از تنوع بوده که اگر چنین نبود، این همه آدم در طول تاریخ و عرض جغرافیا جذب اسلام نمیشدند. بگذریم، که در این باب سخن بسیار گفته شده و میشود و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. هر چه بود، مدیران تلویزیون با کجسلیقگی و سختگیری نابجا، شهرت میهماننوازی ما را نزد کاپیتان سابق لاروخا بر باد دادند و کاری کردند که عادل فردوسیپور این مصرع خواجه را برای کارلوس پویول زمزمه کند: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- نقدی بر مستند گفتوگومحور از پگاه آهنگرانی؛ پرترهای در فضای بسته
- نمایشنامههای بهرام بیضایی؛ کلید درک جامعهشناسی خودکامگی در ایران
- مژده شمسایی: پیکر بهرام بیضایی در آمریکا به خاک سپرده میشود
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت





