تاریخ انتشار:1399/09/06 - 20:50 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 145770

سینماسینما، منوچهر دین‌پرست

انتشار اثری مهم و آکادمیک در حوزه سینما می‌تواند خبری خوش برای علاقه‌مندان به حوزه مطالعات سینمایی باشد. اگرچه این حوزه هم‌چنان از فقر منابع در رنج است، اما گویی انتشار هر اثری، جانی تازه به وضعیت مطالعات سینمایی می‌دهد.

کتاب «ابر سینما: فلسفه فیلم در عصر دیجیتال» اثر ویلیام براون با ترجمه اکرم ورشوچی‌فرد و پیام زین‌العابدینی که به همت انتشارات پارسه منتشر شده، کتابی ارزشمند و تحقیقی برشمرده می‌شود. ویلیام براون که دارای دکترای فلسفه در نظریه فیلم و سینمای دیجیتال و مدرس ارشد مطالعات سینمایی در دانشگاه روهامپتون لندن است، در این کتاب سعی کرده در پنج فصل به جایگاه و اهمیت سینمای دیجیتال بپردازد.

نویسنده در این کتاب، دیدگاهی نوآورانه را درباره سینما در عصر دیجیتال مطرح می‌کند. از همان صفحات نخست با متنی شیوا مواجه می‌شویم که دستورالعملی جامع برای مطالعه سینمای معاصر در اختیار ما قرار می‌دهد. حضور فیلم «باشگاه مشت‌زنی» به عنوان نقطه مرجع اصلی و ثابت در سرتاسر کتاب احساس می‌شود. 

کتاب «ابر سینما» چهارچوب نظری مهمی را ارائه می‌کند تا بر اساس آن، فضاها و زمان‌های سینمای دیجیتال معاصر، هم‌چنین موجودات و کاراکترهای این سینما و روابطمان را هم با آن‌ها  و هم با خود تصاویر درک کنیم. فقط این نیست که «ابر سینما» نمی‌تواند از نظریه‌های پیشین سینما از جمله نظریه‌های سینمای دیجیتال بهره ببرد، بلکه «ابر سینما» در برخی موارد برخی از استدلال‌های اساسی را که تا امروز دغدغه اصلی نظریه‌های سینمای دیجیتال بوده‌اند، کنار می‌گذارد؛ به‌خصوص ایده نمایه‌ای بودن را. 

مولف در فصل اول که تحت عنوان «تسخیر و تحت سیطره درآوردن فضا در سینمای دیجیتال» نام دارد، استدلال می‌کند که تکنولوژی دیجیتال مفهوم فضا را در سینما مطرح می‌کند که با مفهوم مطرح‌شده در سینمای آنالوگ متفاوت است. درحالی‌که محدودیت‌های اندازه حلقه‌های فیلم و حجم دوربین باعث شده روایت اصلی و سینمای آنالوگ به سوی برش(کات) روی آورد. ظاهرا سینمای دیجیتال بر مبنای پیوستگی و تداوم استوار است. 

فصل دوم کتاب تحت عنوان «ویژگی غیرانسان‌محوری سینمای دیجیتال» است، که به بررسی فرایند شناسایی مخاطب می‌پردازد. مولف در فصل سوم تحت عنوان «از زمان‌مندی تا زمان در سینمای دیجیتال» معتقد است شناخت کامل تماشاگر تنها پس از در نظر گرفتن مقوله زمان در سینمای دیجیتال اتفاق می‌افتد و در فصل چهارم تحت عنوان «مجموعه جهان تماشاگر فیلم» استدلال می‌کند منطق دیجیتال نه‌تنها به عنوان چهارچوبی برای درک تجربه سینمای دیجیتال، بلکه به طور کلی‌تر به عنوان چهارچوبی برای درک تجربه سینما نیز به کار می‌آید. 

فصل پایانی که «نتیجه‌گیری با عشق» نام دارد، این‌گونه استدلال می‌کند که فضاها و زمان‌های غیرانسان‌محور سینمای دیجیتال همراه با حالت تخصصی فرایند شدن که تجربه سینما امکان آن را فراهم می‌کند، به درکی اکولوژیک از جهان اشاره دارد. به عبارتی، گرچه تصاویر دیجیتال از رابطه نمایه‌ای که تصاویر آنالوگ با جهان دارند، برخوردار نیستند، اما سینمای دیجیتال بر همان چیزی دلالت دارد که من آن را جای گرفتن در جهان می‌نامم؛ حسی مثل بودن با همدیگر و بودن همراه با جهان. 

از آن‌جا که ما همواره با همدیگر و با جهان بوده‌ایم، پس شاید یک ضرورت اخلاقی برای ما وجود دارد که بر اساس یک حسی رفتار کنیم که ژان لوک نانسی، مایکل‌ هارت و آنتونیو نگری احتمالا آن را عشق می‌نامند.   

در پایان به این توصیه نیکولاس رامبز، نویسنده و نظریه‌پرداز سینما، اکتفا می‌شود که می‌گوید: اثری تفکربرانگیز که مشتاقانه خواندن آن را به علاقه‌مندان سینما توصیه می‌کنم. 

نویسنده کتاب در ایجاد الگویی جدید برای اندیشیدن و ارائه استدلال نظری درباره سینما در عصر دیجیتال موفق عمل می‌کند. این کتاب اثری بسیار مهم و ارزشمند است، چون اغلب هنگام بحث درباره سینمای معاصر یعنی سینمای دیجیتال، چه درباره ویژگی‌های فنی و چه وجوه زیبایی‌شناسی آن، ناگزیر از اصطلاحات و مفاهیم رایج سینمای پیشادیجیتال کمک می‌گیرد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها