نه تنها نمونه چنین شخصیتی در جامعه نیست، بلکه تا به الان هم چنین شخصیتی در تلویزیون ایران نشان داده نشده بود که با این فرم جاسوسی گلی ثابتی باشد. قبل از بازی با تهیه کننده، کارگردان و نویسنده خیلی صحبت کردم و با جان و دل به حرف هایشان گوش دادم و تصمیم گرفتم این نقش را مال خودم کنم. به همین دلیل به رفتار، حرف زدن، عصبانیت و دیگر روحیات این شخصیت فکر کردم که مثلا اگر عصبانی می شود در چه مواقعی خواهد بود؟ یا این که وقتی طعمه خودش را پیدا می کند چطور رفتار می کند و… دلم نمی خواست بازی ام در کار یکدست شود، به همین دلیل خودم را مرتب جای گلی در موقعیت های عجیب و غریب قرار دادم و سعی کردم همین ویژگی ها را مخاطب در حالت صورتم ببیند. به عنوان مثال وقتی نهادهای امنیتی گلی را بازداشت می کنند، در چهره ام نشان می دهم که خیلی زن ساده ای هستم و خودم هم گول خوردم، حتی هول شدم. یعنی مخاطب این اضطراب را در چهره من به عنوان گلی می بیند و حس می کند که گلی در چنین موقعیتی مثل یک دختر ۲۰ ساله است که نه راه پیش دارد و نه راه پس و دیگر زرنگی و زبلی گلی را نمی بیند. پس سعی کردم گلی متناسب با هر موقعیت رفتار کند. ضمن این که دلم می خواست طوری بازی کنم که مخاطب علاقه مند باشد سرنوشت گلی را دنبال کند، نه این که جزو شخصیت های منفی قصه باشد و او را دوست نداشته باشد.
دقیقا همین طور است. دلم نمی خواست مخاطب او را دوست نداشته باشد و به انزجار برسد، بلکه می خواستم گاهی هم دلش برای او بسوزد و پیگیر سرنوشت او در قصه باشد.
نه، اصلا نگران نبودم و دلهره نداشتم. اگر شما نگاهی به سابقه کاری من داشته باشید، متوجه می شوید در سینما، تئاتر و تلویزیون در همه سال های بازیگری ام نقش های متفاوت را بازی کردم. به عنوان مثال در یکی از آثار مراکز استان ها نقش یک زن عشایر و مادر شهید را بازی کردم که با لهجه بختیاری حرف می زدم، گریم متفاوتی هم داشتم و سال گذشته در جشنواره مراکز استان ها به عنوان بازیگر برگزیده معرفی شدم. یا در سریال گذر از رنج ها نقش زنی را بازی می کردم که در دل کوه کاروانسرا دارد. در این سریال هم گریمم متفاوت بود و از جوانی تا میانسالی این شخصیت را بازی می کردم. در مجموع دوست دارم نقش پیچیده باشد که من را به عنوان بازیگر به چالش دعوت کند و به قول معروف کشتی بگیرم. اگر شخصیت پیچیدگی نداشته باشد، دوست ندارم. پس به چنین نقش هایی عادت دارم.
من باز هم صبر می کنم. به همین دلیل گزیده کار می کنم تا نقش پر چالش به من پیشنهاد شود. در غیر این صورت نمی پذیرم. به غیر از سریال گاندو مجموعه تلویزیونی بوی باران را هم روی آنتن شبکه یک دارم که در این مجموعه نقش یک کارگری را بازی می کنم که در کارخانه بازیافت زباله کار می کند. با وجود این که فریبا کارگر است، اما جزو نقش های کلیدی، جدی و پیچیده قصه است. او مرتب داد و بیداد می کند برای طلب هایش. البته به مرور مخاطب متوجه می شود که او چه سختی هایی در زندگی اش تحمل کرده است. نقش فریبا جزو شخصیت های چرک قصه است و برخی بازیگران دوست ندارند چنین نقش هایی را بازی کنند که گریم نباشد، اما آنچه برای من مهم است این که نقش من را به چالش دعوت کند. برای من مهم نیست که گریم زیبایی داشته باشم، بلکه می خواهم زیبا بازی ام را ارائه بدهم.
تجربه کاری سارا بیشتر از من است و علاوه بر آن بسیار خوش برخورد است و ما فقط همکار نیستیم، بلکه دوست و رفیق هستیم. بنابراین حضور سارا در کار بی تاثیر نبود. ضمن این که سارا انرژی خیلی خوبی در کار دارد و من هم حس خوبی داشتم که با او همبازی هستم.
اتفاقا من جزو آدم هایی هستم که حیوانات را خیلی دوست دارم، اما از همه آنها می ترسم، حتی از سگ و گربه هم می ترسم. اگر در خیابان یک گربه ببینم، آن قدر می ایستم تا یک نفر بیاید و آن گربه را از آنجا دور کند. وقتی قرار شد در این مجموعه با تمساح هم سر و کله بزنم، مجبور بودم این کار را انجام بدهم، چون از اول پذیرفته بودم که نقش گلی این ویژگی را دارد. علاوه بر آن نام مجموعه هم برگرفته از این تمساح و نقش محوری سریال بود. بنابراین باید برترسم غلبه و این نقش را بازی می کردم.
خوشبختانه بازتاب های خوب مردمی خستگی کار را از تن مان درآورده است و به من انرژی مثبت داده است. حتی در خیابان من را به نام گلی ثابتی صدا می کنند. واقعا از انرژی های خوب مردم لذت می برم و انگیزه ام زیاد می شود. جالب است که چند روز پیش تاکسی گرفته بودم تا تالار وحدت بروم. در مسیر راه راننده به من گفت که او و خانواده اش دل شان برای گلی می سوزد و نگران سرنوشت او هستند. شنیدن چنین جملاتی هم انرژی بخش است و هم این که نشان می دهد که مردم توانسته اند ارتباط خوبی برقرار کنند.
بله، سکانس فینال شخصیت گلی خیلی برایم چالش برانگیز بود که البته نمی توانم درباره آن توضیح بدهم، چون قصه لو می رود، اما همه تلاشم را کردم تا بازی زیرپوستی چند بعدی خوبی در این سکانس داشته باشم که خیلی هم طولانی بود.
راستش اولین حسم، غرور ملی بود. من هم مثل دیگر مردم اطلاعی از زحماتی که نهادهای امنیتی شبانه روز می کشند تا من و دیگر مردم ایران سرشان را با آرامش روی بالش بگذارند، نداشتم. اما این سریال باعث شد تا حدودی با زحمات این عزیزان آشنا شویم. به همین دلیل با غرور ملی در این سریال بازی کردم و افتخار می کنم در کشوری زندگی می کنم که با وجود این که کشورهای اطراف مان در جنگ به سر می برند، اما نهادهای امنیتی نگذاشته اند آب در دل مردم ایران تکان بخورد و همین حس خوبی است.
اتفاقا خیلی ها به من این حرف را زدند که چرا فریبا اینقدر دلش سنگ و مرتب طلبکار است و داد و بیداد می کند. به دوستان گفتم و به شما هم می گویم که بهتر است کمی صبوری کنید. هرچه قصه جلوتر برود، دلتان برای این شخصیت حتی می سوزد و متوجه می شوید چرا او چنین روحیه ای دارد. خیلی دوست داشتم این نقش چرک را بازی کنم، چون این نقش هم چالش برانگیز بود.
همان طور که تاکید کردم برای من اهمیت ندارد نقش هایی را بازی کنم که گریم شیک و مرتب داشته باشم. دلم می خواهد خودم را در هر نقشی محک بزنم. چون اعتقاد دارم من مانکن یا مدل نیستم که همیشه نقش های شیک و مرتب بازی کنم. بنابراین همیشه به دنبال نقش هایی هستم که پیچیده بوده و خلق نقش برایم جذابیت داشته باشد. به همین دلیل برایم فرقی نمی کند که نقش چرک باشد، حتی اگر قرار باشد نقش یک خانم شیک و مرتب هم بازی کنم، سعی می کنم طوری آن را خلق کنم که برای مخاطب تازگی داشته باشد و از تماشای آن لذت ببرد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- ارائه بستههای ویژه همراه اول بهمناسبت روز پدر
- مرگ ۲ چهره برنده اسکار/ فیلیس دالتون و کلود جرمن درگذشتند
- معرفی آثار مستند راهیافته به چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
- بدرقه فریدون شهبازیان به خانه ابدی؛ علیزاده:هنرمندان ما ارج و قرب ندارند/ کاش از رنجی که کشید، حرف میزد
- معرفی برگزیدگان نخستین دوره جشنواره تئاتر «خوشه پروین»/ منیژه محامدی تجلیل شد
- فهرست تهیهکنندگان هم عقب افتاد/ تعویق در اعلام نامزدهای اسکار ۲۰۲۵ به دلیل آتشسوزی لسآنجلس
- یک جایزه برای نماینده برزیل در اسکار/ سی و ششمین جشنواره پالم اسپرینگز برندگان خود را شناخت
- نمایش و بررسی «چگونه قبل از مرگ مادربزرگ، میلیونر شویم!» در سینما اندیشه
- «عطر لیموهای سیسیل»؛ از یاد بُردنِ عطر لیموهای سیسیل!
- وزیر ارشاد در نشست رسانهای مطرح کرد؛ اگر اثری را متوقف کنید، حقالناس است/ تعداد ممنوع از کارها بسیار کم است
- از «ناییجان» تا «هامون»؛ کاراکترهای ماندگار جشنواره فیلم فجر
- آیا حذف «پیرپسر» و «رکسانا» اشتباه دبیر جشنواره فیلم فجر بود؟
- چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر؛ معرفی آثار نهایی صحنهای بخش ویژه و دو بخش دیگر
- انتشار اولین تصاویر و لوگوموشن «لولی»
- راهیابی «کسری آنلاین» به بخش سینمای جهان در جشنواره داکا
- «میکی۱۷» اکران میشود/ رونمایی فیلم کارگردان برنده نخل طلا در جشنواره برلین
- درباره آخرین ساخته پدرو آلمودوار/ رنگ در سایهسار مرگ
- در پی آتشسوزیهای گسترده در لسآنجلس؛ کدام سلبریتیهای هالیوودی خانهشان خاکستر شد؟
- یونیورسال پیکچرز اعلام کرد؛ «شرک» و «مینیونها» ۲۰۲۶ اکران میشوند
- همزمان با اعلام حضور درجشنواره فیلم فجر؛ نخستین تصویر «اشک هور» منتشر شد
- «۱۰۰۱» با محسن کیایی میآید
- حضور اثری ساخته کارگردان ایرانی در بخش مسابقه جشنواره رتردام
- فریدون شهبازیان درگذشت
- پس از چندبار وقفه؛ مل گیبسون «رستاخیز مسیح» را ۲۰۲۶ میسازد
- معرفی نامزدهای جوایز انجمن بازیگران آمریکا؛ نامزدی بازیگر فیلم علی عباسی/ پیشتازی «شرور» و «شوگان»
- معرفی نامزدهای جوایز ۲۰۲۵ انجمن کارگردانان آمریکا
- معرفی بخشی از فیلمهای جشنواره برلین
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ معرفی آثار راهیافته به بخش مسابقه سینمای ایران
- چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ پوستر جشنواره رونمایی شد/ نشان جشنواره عنواندار میشود
- پایان ناامیدکننده سریال مهیار عیار